. مدیر خوب، مدیری نیست که بر اساس نام خانوادگیاش برگزیده شود، بلکه مدیری است که توانمندی، تجربه و سوادش را پیش از آنکه مدیر شود، در چنته داشته باشد.
به گزارش عطنا، دکتر مهدی تقوی، اقتصاددان و استاد دانگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه شرق به بحثی که این روزها افکار عمومی را به خود مشغول کرده است پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
به نظر میرسد که در گفتمان جامعه، استعاره «ژن خوب» در حال شکلگرفتن است تا پاسخی باشد از طرف مردم به برخی از انتصابها که شائبه خانوادگی دارند. در دانشگاه که محل حضور همیشگی و هرروزه من است، چندان از این اخبار نیست و نمیشود بهراحتی آن را مورد قضاوت قرار داد، اما پرواضح است که فقط انتخابی میتواند در مسیر رشد و پیشرفت کشور، خصوصا در حوزه اقتصاد، مفید باشد که بر اساس ضوابط صورت بگیرد، نه روابط. مدیر خوب، مدیری نیست که بر اساس نام خانوادگیاش برگزیده شود، بلکه مدیری است که توانمندی، تجربه و سوادش را پیش از آنکه مدیر شود، در چنته داشته باشد.
جامعهای که شاهد انتخاب مدیران میانیاش بر اساس معیارهای درست و علمی است به آنها روی اعتماد نشان میدهد و در مسیر پیشرفت کشور با آنها همکاری میکند، اما مدیری که بدون هیچکدام از این شاخصها و صرفا بر اساس بدهبستانهای خانوادگی به صندلیاش تکیه میزند، پیشاپیش تکلیفش روشن است. در مورد وزرای کابینه وضع تا حدودی متفاوت و معیارها، دیگرگون است.
آقای روحانی در کابینه قبلی و این کابینه، نشان داد که در انتخاب وزرا، عملگرایی و توانمندی را بهعنوان دو اصل مهم میشناسد. لااقل در حوزه اقتصاد، اگر شاهدِ تغییرِ جدی هستید، حاصل رویکارآمدن آقای روحانی است؛ او آمد، وزرایش را انتخاب کرد و ما شاهد تغییر و بهبود در حوزه اقتصاد بودیم. این کار نهفقط مدیون وزیر اقتصاد و تیم اقتصادی دولت، بلکه از ثمرههای فعالیت وزیر امور خارجه در عرصه سیاست خارجی نیز بود. ظریف مرد باهوش و مقاومی است که تسلط کافی به زبان انگلیسی و عرصه فضای مجازی دارد و در راه خود آنقدر مقاوم است که ١٨ ساعت روی پا بایستد تا ایران سربلند باشد.
چند مدیر چون او داریم و این مدیران چگونه انتخاب میشوند؟ مدیرانی که صبر و استقامت، هوش و نکتهسنجی و تواناییهایی در عرصههای تخصصی خود داشته باشند، میتوانند نهفقط در حوزه کاری خود، بلکه در اقتصاد و پیشرفت کشور، اثرگذار باشند. نکته دیگر اینکه به نظر میرسد برخی از عبارت ژن خوب برای نقد دولت آقای روحانی استفاده میکنند، اما گویی یادشان رفته است که چگونه در دولت نهم و دهم وزرا و مدیران انتخاب میشدند.
نقد به یک روش یک مسئله است و نقد به یک شخصیت، یک مسئله دیگر که نباید با یکدیگر اشتباه گرفته شوند. در آن روزگار، وزیر امور خارجه کشور چه جایگاهی داشت؟ مگر نهاینکه در یک سفر کاری، نامه ابلاغ برکناریاش را دریافت کرد؟ جایگاه امروز آقای ظریف چگونه است؟ این مقیاسها به ما یادآوری میکنند که انتصابها چگونه بوده و امروز چگونه شده است.
واقعیت این است که در کشورهای غربی، انتصاب مدیران ردهبالا از درون حزبی صورت میگیرد که انتخابات را برده است. این احزاب در طول سالهای فعالیت خود، مدیرانی را در سطوح مختلف پرورش میدهند تا در بزنگاه پیروزی حزبشان بتوانند بهترین کارنامه را از مدیران خود در پستهای مختلف بهجا بگذارند. در کشور ما که احزاب با مشکلات مختلفی دستوپنجه نرم میکنند، انتخاب و انتصاب مدیران، باید بر اساس همان معیارهای توانمندی، هوش و تجربه باشد تا ثمرات آن را تمام کشور احساس کنند.