۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۰۰
کد خبر: ۱۰۲۱۸
rahaee-az-afsordegi

شاید این فضا برای همه ما آشنا باشد، شاید روزی همه ما، با هزار امید آمدیم به جایی به نام دانشگاه و با دستِ خالی از امید از آن برگشتیم. چیز غریب و دور از ذهنی نیست، این‌که بعد از گذشتِ دو ترم، تعداد زیادی از دانشجویان به خیل عظیم افسردگان دانشگاه می‌پیوندند و هیچ انگیزه‌ای، شاید جز مدرک تحصیلی، آن‌ها را به ادامه دادن تشویق نمی‌کند.

چندی پیش معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت با هشدار درباره افزایش افسردگی در میان دانشجویان، گفت: "طبق آماری که از دانشجویان به دست آمد، افسردگی در میان دانشجویان افزایش پیدا کرده و خودکشی در اوج افسردگی روندی تصاعدی را طی کرده است." اعلام این آمار، هم می‌تواند خبر از جلبِ توجه مسئولان به افسردگی دانشجویان بدهد و هم خبر از بحرانی که گریبان‌گیر میلیون‌ها جوان ایرانی است.

آمار افسردگی دانشجویان بالاست
باید اذعان کرد که تا کنون پژوهش مشخص و مبسوطی درباره میزان و چگونگی افسردگی و اختلالات روانی در میان دانشجویان ایرانی انجام نشده است. شاید بیشتر اطلاع ما از افسردگی دانشجویی، از طریق مشاهده شخصی و جمعی، آمارهای رسانه‌ای و یا پژوهش‌های پایان‌نامه‌ای در حوزه‌هایی مانند روان‌شناسی باشد. یکی از همین پژوهش‌ها، پژوهشی است که در دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. در این پژوهش بر روی تعدادی دانشجو مطالعه شد که از آن میان 51% دچارِ افسردگی، 39% دچار اضطراب و 71% دچار استرس بودند. هرچند این آمار به صورت نمونه‌ای به دست آمده، اما دور از واقعیت امروز دانشگاه‌ها نیست.

دکتر مهدی ملک‌محمد –روان‌شناس و عضو انجمن روان‌شناسی ایران- درباره افسردگی دانشجویان ایرانی معتقد است که ما با دلایل و وجوه مختلفی در افسرده‌شدن دانشویان روبرو هستیم، که دلیل عمده آن درست عمل نکردن نظام دانشگاهی در طیِ سالیان اخیر در زمینه‌های مختلف بوده است.

ملک‌محمد در گفتگو با فرارو با اشاره به تفاوت سیستم‌ آموزش و پرورش و دانشگاهی ما و تاثیر آن بر افسردگی، گفت: یکی از مهم‌ترین علل ایجاد خلق منفی –که قبل از اختلالات روانی و پیش‌نیاز سایر اختلالات است- تفاوت موجود میان سیستم آموزشی در وزارت آموزش و پرورش با وزارت بهداشت و وزارت علوم است. حالا به چه صورت این تفاوت می‌تواند منجر به افسردگی شود؟ هنگامی که یک فرد برای اولین بار به دانشگاه وارد می‌شود، از منظر مواجهه با جنس مخالف، مواجهه با استاد، قرار گرفتن در فضایی آزادتر و... متوجه می‌شود که چیزهای جدیدی پیش روی اوست. اما این‌ها نمی‌توانند هوش هیجانی افراد را تضمین کنند، چرا که این افراد بسیاری از موارد را آموزش ندیده و با آن نا آشنا هستند؛ از جمله روابط میان‌فردی. این شرایط منجر به شکل‌گیری زمینه بروز اختلالات روانی خواهند شد.

دانشگاه‌هایی، پایین‌تر از حد انتظار دانشجویان
این روان‌شناس در ادامه و با توضیح دلایلی که منجر به افسردگی دانشجویان خواهد شد، اظهار کرد: دانشجوی وارد شده به دانشگاه، انتظاری غیرواقع‌بینانه از محیط دانشگاه در ذهن دارد. او تصوری خیالی در ذهن خود نسبت به آنچه در دانشگاه در انتظار اوست ساخته و در نتیجه با ورود به محیط دانشگاه با چیزی متفاوت از آن روبرو می‌گردد؛ و لاجرم دچار استیصال و افسردگی می‌شوند.

ملک‌محمد همچنین توضیح داد: بنابر مشاهدات من، هرچقدر که دانش‌آموزان تیزهوش‌تر و موفق‌تر باشند، به دانشگاه‌های تراز اول کشور نیز راه پیدا خواهند کرد، که البته این بیشتر آن‌ها را در معرض افسردگی قرار خواهد داد. برای مثال کسی که با حداقل یک‌سال تلاش بی‌وقفه، رتبه‌ای بسیار خوب در کنکور ریاضی کسب کرده، به دانشگاه صنعتی شریف راه می‌یابد. ابن فرد پس از حضور در دانشگاه متوجه می‌شود که این محیط خلاف تصورات و انتظارات او بوده است و در نتیجه دچار سرخوردگی می‌گردد. در مقابل فردی که تلاش خیلی کمی برای ورود به دانشگاه کرده، وارد دانشگاهی تراز پایین می‌گردد و به دلیل تلاش پایین‌اش، احساس افسردگی نخواهد کرد.

ناامیدی در دانشگاه‌ها
این عضو انجمن روان‌شناسی ایران درباره تاثیر بسیار زیاد نا امیدی بر افسردگی در ادامه اظهار کرد: نا امیدی دلیل عمده دیگر افسردگی از نظر روان‌شناسان است. پس از اینکه دانشجویی وارد دانشگاه می‌گردد، زمانی متوجه می‌گردد که فارغ‌التحصیلان زیادی بیکار هستند. وی همچنین متوجه تلاش داشنجویان ترمِ بالا برای خروج از کشور می‌شود و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که در این کشور بازار کار متناسبی وجود ندارد. در نتیجه این دانشجو دچار ناامیدی و سپس افسردگی ناشی از آن می‌شود، احساسی که مانند دومینو به همه دانشجویان منتقل می‌گردد و همه پس از مدتی متوجه می‌شوند که آینده خوبی در انتظار آن‌ها نیست.

دکتر ملک‌محمد همچنین به وضعیت مدیریتی دانشگاه‌ها اشاره کرد: در سال‌های اخیر وضع مدیریتی و اداره دانشگاه‌‌ها افول کرد که بر فضای ناامیدی شدید در دانشگاه اثر گذاشت.  البته باید به تاثیر متقابل نهاد دانشگاه و جامعه بر یکدیگر اشاره کرد. هنگامی که یک جامعه حال خوبی نداشته باشد، نباید انتظار داشت که دانشگاه‌ها آن وضع خوبی داشته باشند. اما به هر روی، مشکلات مدیریتی نقش بسزایی داشته‌اند؛ در نظر نگرفتن وضعیت حاکم بر دانشگاه‌ها و حل نکردن بنیادین آن، ناشی از مدیریت ضعیف است. سال‌هاست که مسئولین از اصلاح بازار کار سخن می‌گویند، اما در عمل این بازار اصلاح نشده و حال حتی دانشجویان فارغ‌التحصیل مهندسی نیز راهی به بازار کار ندارند.

اساتید نیز بی‌انگیزه‌اند!
این روان‌شناس با بررسی تاثیر متقابلی که دانشجویان و اساتید می‌توانند بر روی یکدیگر بگذارند، در ادامه توضیح داد: اساتید و مدیریت دانشگاه باید خود منشاء انگیزه باشند. این درحالی است که خود آن‌ها فاقد انگیزه‌اند. اساتید دانشگاه‌ها مشغولیت‌های متعددی پیدا کرده‌اند که باعث شده کمتر به داشنجویان توجه نشان دهند. بی‌انگیزگی از دانشجو به استاد و از استاد به دانشجو در حال انتقال است.

وی تصریح کرد: در این میان، دانشجو باید از چه کسی انگیزه بگیرد؟ نه جامعه به او انگیزه می‌دهد، نه دانشگاه و نه اساتید. در نتیجه بی‌انگیزگی در او رسوخ می‌کند. به هر روی، افراد به انگیزه‌های بیرونی وابسته‌تر هستند، تا به انگیزه‌های درونی.

ملک محمد گفت: در نتیجه، همه این عوامل بر روی دانشجو اثر می‌گذارند و او را به استیصال، درماندگی، نا امیدی از آینده و در نتیجه افسردگی می‌رسانند؛ اینکه او شاهد وضعیتی است که نمی‌تواند آن را تغییر دهد و آینده برایش مبهم است.

مراکز مشاوره دانشجویی کجای کارند؟
این روان‌شناس در پاسخ به این سئوال که "نقش مراکز مشاوره دانشجویی در کاهش افسردگی دانشجویان چیست" و با انتقاد از این مراکز در ادامه گفت: هرچند که نمی‌توان به صورت مطلق نتیجه گرفت، اما باید به عدم کارکرد این مراکز صحه گذاشت. در طی ده سال گذشته، درهای دانشگاه به روی تعداد زیادی دانشجو باز شد؛ این در حالی بود که جز نیاز به میز و تخته و استاد و... نیازهای دیگر آن‌ها، از جمله نیاز به داشتن سلامت روان، مورد توجه قرار نگرفت. این اولین اشتباه درباره مراکز مشاوره دانشجویی بود؛ تعداد دانشجویان زیاد می‌شد اما ظرفیت‌ها و تعداد مشاوران تقریبا ثابت ماند. در نتیجه دانشجویان زیادی به این مراکز مراجعه می‌کنند، اما این مراکز نمی‌توانند نیاز همه آن‌ها را پاسخ بگویند.

وی تصریح کرد: متاسفانه جز چند دانشگاه محدود، توجهی به امر مشاوره در دانشگاه‌ها نمی‌شود. بسیاری به این دفاتر به عنوان دخالت‌گر نگاه می‌کنند.

دکتر ملک‌محمد در ادامه تشریح کرد: در بحث مشاوره، یک بخش درمان است و بخش مهم‌تر پیشگیری است، که کم‌هزینه‌تر از درمان نیز هست. ما باید پیش از هر کار عوامل افسردگی را در افراد برطرف کنیم و به ایجاد شادی در فضاهای مختلف برای آن‌ها توجه نشان دهیم. دانشجو باید در دوران دانشجویی خود، احساس لذت کند. برای این‌کارها نیز نیاز به بودجه هست، که متاسفانه بودجه در دولت آقای روحانی نیز تغییری نداشته و مانند دولت قبل است. دانشگاه‌های خصوصی نیز نمی‌توانند چنین هزینه‌هایی را بکنند، چرا که باید از خود دانشجو بگیرند و باز شبکه‌ای پیچیده شکل خواهد گرفت.

آینده مبهم در انتظار دانشجویان است
عضو انجمن روان‌شناسی با اشاره به نکته دیگری، در ادامه گفت: دانشجویی که وارد دانشگاه می‌شود، اگر وضع اقتصادی خوبی نداشته باشد، دچار مشکل خواهد گشت؛ چرا که خانواده نگاهی منفی به او دارد. در نتیجه او مجبور می‌شود که کارکند، تا از وابستگی به خانواده رها شود. بنابراین طیف گسترده‌ای از دانشجویان –خصوصا در دوره‌های تکمیلی- بخش زیادی از زمانشان را به کار کردن اختصاص می‌دهند، که منجر به بی‌انگیزگی و فرسودگی آن‌ها خواهد شد؛ خصوصا که شغل این دانشجویان با کار آن‌ها غیرمرتبط است. آینده برای این افراد مبهم خواهد شد و اضطراب آن‌ها را فرا خواهد گرفت که در نتیجه افسرده خواهند شد.

این روان‌شناس در انتها با ابراز ناامیدی گفت: من صراحتا باید اعلام کنم که روزنه امیدی برای بهبود این شرایط وجود ندارد. تنها تفاوت در دولت آقای روحانی در زمینه داشنگاه‌ها، همسوتر بودن سیاسیت‌ها با دانشجویان است، اما مانند دولت پیش، مشکلاتی همچون کمبود بودجه همچنان حاکم است و همچنان مسائلی مانند تفکیک جنسیتی ـ در دانشگاه علامه ـ در حال اجراست. از آن‌جایی که روند تغییرات کُند و مدت حضور دانشجویان در دانشگاه‌ها محدود است، افسردگی باز هم دامن دانشجویان را خواهد گرفت.



منبع: فرارو


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار