۰۷ مرداد ۱۳۹۶ ۱۷:۳۲
کد خبر: ۱۳۰۵۱۱
madrak tahsil pool pul kar daneshju

شاید حکایت شعرخوانی مردی در حضور انوری را شنیده باشید که ادعا می‌کرده که خود انوری است! و گمان کرده باشید که این تنها به یک افسانه مانند است. اما ماجرای این حکایت در دانشکده مديريت دانشگاه تهران رخ داده است، مردی با سه روزمه و سه هویت مختلف.


به گزارش عطنا، مجتبي اميري، استاد دانشکده مديريت دانشگاه تهران با اشاره به داستانی واقعی، یادداشتی درباره جعل مدرک و هویت در دنیای مجازی و سوءاستفاده از آن در دنیای واقعی نوشته است که در روزنامه شرق منتشر شده است. این یادداشت را در ادامه می‌خوانیم:


شايد شنيده باشيد که «روزي انوري از بازار بلخ مي‌گذشت، هنگامه‌‏اي ديد، پيش رفت و سري در ميان کرد، مردي ديد که قصايد انوري به نام خود مي‌‏خواند و مردم او را تحسين مي‌‏کردند. انوري پيش رفت و گفت: اي مرد اين اشعار کيست که مي‌‏خواني؟ گفت: اشعار انوري. انوري گفت: انوري را مي‌‏شناسي؟ گفت: انوري منم. انوري بخنديد و گفت: «شعردزد» ديده بودم؛ اما «شاعردزد» نديده بودم» و اين حکايت را افسانه پنداشته باشيد.


مشابه اين داستان براي دوستان ما در دانشکده مديريت دانشگاه تهران رخ داده است. البته در اينجا از کسي که جوفروش گندم‌نماست، در شگفت نيست؛ ولي از طرفداران دوآتشه او در شگفت مي‌مانيم که چگونه ظهور اصل، آنان را برآشفته کرده و به‌جاي روي‌آوردن به آن، در مقابل آن جبهه‌گيري مي‌كنند و کمر به حذف او مي‌بندند.  فضاي مجازي جولانگاهي است که با وجود مزاياي بسيار براي تسهيل ارتباطات و تبادل اطلاعات، مي‌تواند به فضايي براي سوءاستفاده و فريب‌کاري و اشاعه شارلاتانيسم و توسعه سطحي‌نگري و دورشدن از هوشمندي‌هاي عميق و عالمانه بينجامد و افراد با قناعت به آنچه در فضاي مجازي وجود دارد و گروه‌هايي که عضو  آنها مي‌شوند و با اعتماد به آنها، خود را بي‌نياز از مراجعه به اسناد و مدارک و مستندات عقل‌پسند بدانند و حتي تصميمات اساسي خويش را نيز گاه بر پايه آن استوار بدارند.


حکايت مذکور دزديدن نام دانشگاه و تقابل با دانشجويان و استادان آن است؛ به گونه‌اي که برخي از آنان مي‌گفتند آن‌قدر اين دزد، نام و برند دانشگاه  ما و ديگر دانشگاه‌ها را محکم و با‌ اطمينان معرفي مي‌کند که کم‌کم داريم فکر مي‌کنيم شايد ما خود را در عالم واقع تصور مي‌کنيم و دانشکده و دانشگاه واقعي جاي ديگري است و عيب از ماست. از‌آنجاکه خود نيز شاهد مستقيم اين کنارزدن اصل و کلاشي در عرصه مجازي بوده‌ام، تصور مي‌کنم درميان‌گذاشتن آن با دست‌اندرکاران عرصه‌هاي اجتماعي، به‌ويژه مديران و کارشناسان سازمان‌ها، خالي از فايده نباشد.


موضوع از جايي شروع شد که يکي از دانشجويان پويا و پرتلاش، از اين‌جانب خواست تا در گروهي تلگرامي که به نام «مديريت در کلاس جهاني» براي تبادل تجربيات مديريتي شکل گرفته و راه‌اندازي شده است، عضو شوم. من هم ‌عضو شدم و ديدم اعضاي شایان توجهي دارد و از افراد هم خواسته شده است خودشان را معرفي کرده و تجربياتشان را با يکديگر تسهيم کنند. اعضا مباحث خوبي مطرح مي‌کردند. بديهي است به اقتضاي رشته‌اي که دارم، از اينکه فضايي براي تبادل تجربيات مديريتي ايجاد شده است و مباحث خوب و ارزشمندي هم مطرح مي‌شود، خوشحال شدم.


پس از گذشت يک يا دو روز، يک فايل صوتي و فايلي مکتوب از سوي فردي به نام ع – ي در گروه به اشتراک گذاشته شد که اين فايل صوتي، سال گذشته از سوی يکي از همکاران دانشگاهي ما در گروه تلگرامي استادان دانشکده مديريت دانشگاه تهران گذاشته شده بود.


در اين فايل، آقاي ع - ي ادعا کرده بود استادتمام دانشکده مديريت دانشگاه تهران و مدير مرکز مطالعات استراتژيک دانشگاه تهران است و از سال ١٣٦٨ تا‌به‌حال، بيش از ٩٠ هزار دانشجو در مقاطع کارشناسي، ارشد و دکتري تربيت کرده است و بيش از ٢٨ هزار مدير را تحت تعليم و تربيت قرار داده و... مشاور هزارو ١٧٥ سازمان است و... . نام‌برده يک کارت عضويت دانشکده مديريت دانشگاه تهران را هم به نام خودشان جعل کرده بودند و دعوت کرده بودند که برای اطمينان از صدق گفتارشان، در گوگل سرچ کرده و رزومه‌ او را که به ٤٢ زبان ترجمه شده است، مشاهده کنند.



در جست‌وجو در شبکه اينترنت، با سه رزومه از ايشان مواجه مي‌شويم که در يکي عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد خوراسگان و ديگر هيچ، در ديگري (سيويليکا) از انتشار ٤٠٠ مقاله مي‌گويد که تعداد ٤٨ مقاله در حوزه‌هاي کشاورزي، منابع محيطي، تغذيه، روان‌شناسي، فلسفه، روان‌شناسي، تعليم و تربيت، برنامه‌ريزي آموزشي، بيماري‌هاي گاوي و...، بهداشت و سلامت و سرانجام مديريت ارائه شده است که شايد مشت نمونه خروار باشد که بيشتر آنها هم در مجلاتي نه‌چندان نام‌آشنا و اغلب در مجله مربوط به فصل‌نامه پژوهش در برنامه‌ريزي درسي دانشگاه آزاد خوراسگان چاپ شده است که در همان مقالات در ذيل عنوانشان، با فاصله يک تا دو سال، «دانشيار و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي اصفهان»، «دانشجوي کارشناسي ارشد، گروه مديريت و اقتصاد سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران»، «دانشجوي دکتري پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران، کرج»، «عضو هيئت علمي گروه زراعت دانشگاه زنجان» و... برمي‌خوريم و در رزومه سوم که به شکل PDF يا در سايت‌هاي مختلف و فضاهاي مختلف ارائه شده است، به عنوان استادتمام دانشکده مديريت دانشگاه تهران و مدير مرکز مطالعات استراتژيک با دو مدرک دکتري از مالزي و دانشگاه عالي دفاع ملي و يک فوق‌دکتري از دانشگاه تربيت‌مدرس در رشته مديريت راهبردي که چنين رشته‌اي نيز در اين دانشگاه وجود ندارد و... برمي‌خوريم که هيچ‌يک با واقعيت همخواني ندارند و در همه آنها، بدون اشاره به مقاطع تحصيلي قبلي و عضويت‌ها و سمت‌هايي که داشته‌اند، خود را معرفي کرده‌اند. شگفت آن است که ايشان با اين چهره‌اي که از خود به نمايش گذاشته‌اند، در سازمان‌ها و مؤسسات و... جاي پاي محکمي هم براي خود دست‌وپا کرده‌اند.


هنگامي که همکاران با اين پديده عجيب مواجه شدند، از‌آنجاکه ايشان در همه جا خود را با عنوان استادتمام دانشکده مديريت دانشگاه تهران و مدير مرکز مطالعات استراتژيک دانشگاه تهران معرفي مي‌کند و به‌جاي آدرس ايميل دانشگاهي و تلفن ثابت، شماره موبايلشان را به اشتراک مي‌گذارند، به ايشان پيام داده شد که کار ايشان درست نيست و برايشان آخر و عاقبت خوبي ندارد و برخي نيز توصيه به پيگيري حقوقي قضيه را داشتند که قضيه جدي گرفته نشد و موضوع پايان‌يافته تلقي شد.


در اين گروه تلگرامي (مديران در کلاس جهاني) با کمال تعجب در گروه ديدم که ايشان علاوه بر تکرار کار نادرستي که کرده بودند، با تأکيد بر اين عنوان و لقب پروفسوري که از سوی ادمين‌هاي گروه به ايشان داده مي‌شد، نه‌تنها همان فايل را به اشتراک گذاشته و بر همان سبک و سياق عمل مي‌کنند، بلکه اعوان و انصاري نيز براي خود دست‌و‌پا کرده و در فضاي مجازي جايگاه و پايگاه محکم‌تري يافته‌اند.


در آنجا درخواست کردم با توجه به اینکه من از سال ١٣٦٨ در اين دانشکده و دانشگاه تهران بوده‌ام و اکنون نيز همين‌جا هستم و تابه‌حال نيز توفيق زيارت ايشان را نداشته‌ام، توضيح دهند و با تماس با يکي از ادمين‌ها به‌طور خصوصي به ايشان پيام دادم که اين آقا اين کارت را جعل کرده‌اند و با عناويني که ادعا شده است نبايد ايشان را در گروه معرفي و از اعتماد ديگران سوءاستفاده کنند که متهم شدم به غرض‌ورزي و چشم‌نداشتن به ديدن رقيب و سيل نسبت‌هاي ناروايي که نصيبم شد و پيام‌هايي را هم که گذاشته بودم از گروه حذف کردند.


پس از آن دو نفر از ادمين‌هاي ديگر هم به جاي آقاي ع - ي پيام‌هاي عتاب‌آميز و توهين‌کننده‌اي ارسال کردند که در گروه از همگي تشکر کرده و از اعضاي محترم گروه خداحافظي و گروه را ترک کردم. اما اصل ماجرا:


- مديريت يکي از رشته‌هايي است که در سال‌هاي اخير جزء رشته‌هاي اولويت‌دار در توسعه کشور به شمار مي‌آيد که به‌طور طبيعي موضوع و ديدگاه و تجربيات استادان و صاحب‌نظران و مديران موفق و مدعيان بهبود وضعيت آن نيز در کانون توجه قرار گرفته و آحاد جامعه و سازمان‌ها و مؤسسات و شرکت‌ها اعم از دولتي، تعاوني و خصوصي نيز براي حل مشکلات مديريتي و بهبودبخشيدن به آن به آنان چشم دوخته و روي مي‌آورند.


- شرکت‌ها و مؤسسات مشاوره مديريت در سال‌هاي اخير رو به فزوني داشته‌اند و به‌عنوان يکي از مشاغل درخور توجه در ارتباط با مشاوره و بهبود سازماني با سازمان‌ها فعاليت مي‌کنند که به نوبه خود عملکرد آنان در توسعه کشور باید ارزيابي و ارزشيابي شود.


- همچنان‌که اقبال عمومي به تحصيل در رشته مديريت در قالب آموزش‌هاي رسمي وجود دارد، آموزش‌هاي آزاد و گذراندن دوره‌هاي کوتاه‌مدت مديريت، ميني MBA،  MBA و... نيز رو به فزوني داشته و اگرچه گذراندن اين دوره‌ها به کسب مدرک نمي‌انجامد؛ ولي تلاش براي کسب مدرک با گذراندن اين دوره‌ها هنوز از تب‌و‌تاب نيفتاده است.




مديريت يکي از رشته‌هايي است که در سال‌هاي اخير جزء رشته‌هاي اولويت‌دار در توسعه کشور به شمار مي‌آيد که به‌طور طبيعي موضوع و ديدگاه و تجربيات استادان و صاحب‌نظران و مديران موفق و مدعيان بهبود وضعيت آن نيز در کانون توجه قرار گرفته و آحاد جامعه و سازمان‌ها و مؤسسات و شرکت‌ها اعم از دولتي، تعاوني و خصوصي نيز براي حل مشکلات مديريتي و بهبودبخشيدن به آن به آنان چشم دوخته و روي مي‌آورند.



- در سال‌هاي اخير به سبب اقبال سازمان‌ها و مؤسسات به برگزاري کلاس‌هاي آموزش، برگزاري کارگاه، همايش، آسيب‌شناسي سازماني؛ ارائه راهکارهاي بهبود وضعيت، تدوين برنامه‌هاي راهبردي و... افراد تحصيل‌کرده در رشته‌هاي مديريت مورد توجه قرار گرفته و سازمان‌ها براي انجام اين امور از آنها کمک گرفته و با استفاده از آنها به رفع نيازهاي سازماني خود مبادرت مي‌ورزند که در اين ميان برخي پاسخ‌گوي آنها و برخي نيز اگر چه به نوايي مي‌رسند؛ اما چيز درخور توجهي از خود براي سازمان‌ها برجا نمي‌گذارند و فقط به انجام شکلي امور مبادرت مي‌ورزند و برخي نيز با يادگيري واژه‌ها و اصطلاحات پرطمطراق و برخي مدل‌ها و آموزه‌هاي مديريتي جديد ظاهري مي‌آرايند و دلفريبي‌هايي مي‌کنند که نه‌تنها تشنگان را آبي نمي‌دهند، بلکه آنان را نيز تشنه‌تر مي‌کنند.


- ازآنجاکه مدعيان حرفي براي گفتن و هنري براي نماياندن براساس قاعده «در دل دوست به هر حيله رهي بايد کرد»، براي جلب نظر کارفرما يا مشتريان بايد علاوه بر استانداردهاي معمول مانند تحصيل در رشته تخصصي یادشده، تحصيل يا عضويت در دانشگاه يا نهاد معتبر داخلي يا خارجي و... از ويژگي‌هاي درخور توجهي ديگري نيز برخوردار باشند بايد از منطق بازار و نياز مشتري و ذائقه آنها نيز باخبر باشند تا بتوانند متناسب با آن ظاهري بيارايند و به‌هرحال بتوانند نشان دهند که اين‌کاره هستند و مي‌توانند نياز آنها را برآورده کنند که در اين جهت نيز کسب عنوان و سابقه و رزومه و انتساب به نهادي معتبر اهميت و ضرور اهميت مي‌يابد.


- تاريخ پساانقلاب ما برخي تجربه‌هاي تاريخي در مديريت‌هاي کلان کشور را دارد که چگونه برخي براي کسب جايگاه‌هاي سازماني و مشروعيت اجتماعي عناويني جعلي براي خود ساختند و کار چنان بالا گرفت که از نام آنان نيز واژه‌سازي کردند و نام آنان با مشتق‌هايشان در فرهنگ‌ها نيز وارد و در عرصه عمومي بر زبا‌ن‌ها جاري شد که از آن پس استعلام فارغ‌التحصيلي افراد از دانشگاه‌هاي مورد ادعا نيز در دستور کار قرار گرفت.


- با توسعه فضاي مجازي، شاهد تسهيل و توسعه ارتباطات و تبادل اطلاعات هستيم و ازآنجاکه در عالم غيرمجازي به سخن لسان‌الغيب: متاع کفر و دين بي‌مشتري نيست/ گروهي اين، گروهي آن پسندند؛ مطاع کفر و دين هر دو ارائه مي‌شود و هر دو نيز طالبان خود را دارند، شاهد آن هستيم که افراد با ادعاهايي که مي‌کنند مي‌توانند در کوتاه‌مدت فريبکاري کرده و به مطامع خويش دست يابند که ازاين‌رو نيز ضرورت هوشمندي کاربران و مراقبت از سوءاستفاده برخي از افراد از فضاي مجازي نيز بيش‌ازپيش اهميت يافته است؛


اکنون اگر به ماجرايي که در صدر مقال آمد بازگرديم، برخي از آقاي ع-ي خواسته بودند با توجه به اينکه برخي از آنان دانشجو يا استاد دانشگاه تهران هستند در رابطه با خودشان و مرکزي که رياست آن را به عهده دارند توضيح دهند، در همان بدو ورود حذف مي‌شود و در گروه آنان را به‌عنوان افراد دروغ‌گو و متقلب و اينکه به دروغ خود را دانشجو يا استاد دانشکده مديريت قلمداد مي‌کنند، مورد توهين و تهمت و افترا قرار می‌دهند و به طور خصوصي نيز به آنها پيام‌هاي تهديدآميز ارسال مي‌شود و آقاي دکتر يا پروفسور ع- ي نيز با جديت و قاطعيت تمام اعلام مي‌کنند آنچه گفته‌اند درست است و اگر استادان و دانشکده مي‌توانستند از طريق حراست و... دانشگاه اقدام کرده بودند و اگر مي‌توانند اقدام کنند که شائبه نوعي هماهنگي تشکيلاتي در فضاي مجازي براي سوءاستفاده از اطمينان برخي از اعضاي گروه که از مديران و صاحب‌نظران ارزشمند جامعه و سازمان‌هاي ما هستند را به ذهن متبادر مي‌‌كند.


البته بديهي است دانشکده و دانشگاه نيز اقدام خود را انجام خواهد داد و آنچه در اين ميان اهميت دارد و راقم اين سطور را بر آن داشت که در عرصه عمومي درباره آن با عموم سخن بگويد، اين است که مديريت در کلاس جهاني الزاماتي دارد که نه‌تنها در فضاي مجازي بلکه در تعاملات رودررو نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.


نخستين الزام مديريت توجه به بعد دانشي آن و شناخت تئوري‌ها و مدل‌هايي است که جوهره علم مديريت را تشکيل مي‌دهد و سپس کسب مهارت‌هاي به‌کارگيري دانش در عمل يا کاربرد تئوري‌ها و مدل‌ها.


سومين الزام مديريتي در کلاس جهاني، جهاني‌انديشيدن و محلي‌عمل‌کردن است که هنر مديريت يا وجه هنري آن را نشان مي‌دهد و اينکه به راستي از جنگل تئوري‌ها و مدل‌هاي متکثر کدام‌يک را بايد آموخت و کي و چگونه و به وسيله چه کساني آنها را در عمل به کار گرفت. وجه چهارم مديريت در کلاس جهاني حرفه‌اي‌شدن و پرورش مدير و دستيابي به مديران حرفه‌اي است که مهم‌ترين سرمايه اجتماعي جامعه براي رسيدن به توسعه و پيشرفت به شمار مي‌آيند و سرانجام پنجمين بعد يا وجه مديريت، بعد ارزشي آن و برخورداري از اخلاق حرفه‌اي است که فقدان بارز آن در ميان ايجادکنندگان گروه مذکور، کارکرد چنين گروه يا گروه‌هايي از اين جنس را از آغاز به بيراهه مي‌کشاند.


کوتاه سخن آنکه ادعاي مديريت در کلاس جهاني تنها با ادعا و انکار دانشگاه در عين استفاده از برند آن به دست نمي‌آيد بلکه در سايه علم و آگاهي و تجربيات مدون و تسهيم‌شده و مورد پذيرش در جامعه علمي و پايبندي به الزامات نقشي که مديران بايد در جامعه ايفا کنند،  مي‌توان داعيه‌دار چنين عرصه‌اي بود.


ديگر آنکه پالايش فضاي مجازي از اين‌گونه افراد فرصت‌طلب به مدد پرسشگري و نقد و مطالبه سند براي ادعاهاي آنان از سوي فعالان اين فضا در كنار ايفاي نقش نهادهاي قانوني ضرورتي اجتناب‌ناپذير است و اگر نظارت همگاني اعضا به‌ويژه کساني که مديريت اين فضاها را بر عهده مي‌گيرند نباشد، اين فضا جولانگاه مناسبي براي افرادي است که در فضاهاي حقيقي و مشهود قدرت خودنمايي ندارند و سرانجام آنکه تمامي تلاش‌هاي مديران در عرصه‌هاي سازماني و اجتماعي براي دست‌يافتن به توسعه است و توسعه جز از طريق توسعه انساني امکان‌پذير نخواهد بود و توسعه انساني نيز جز از طريق اخلاق‌گرايي به‌ويژه در بعد حرفه‌اي آن امکان‌پذير نخواهد بود؛ چيزي که امروز در جامعه ديني‌مان سخت به آن نيازمنديم.


اميدوارم اعضاي محترم گروه مذکور که نام و چهره برخي و دانش و تجربياتشان مشهود و از مصاديق آفتاب آمد دليل آفتاب است، از آنچه نگاشته‌ام رنجيده‌خاطر نشوند و جناب دکتر يا پروفسور ع – ي و برخي ادمين‌هاي محافظ ايشان هم با همان نام و عنوان واقعي خود در عرصه عمومي پاسخ‌گو باشند و به نام نهادهاي رسمي با افراد بي‌شناسنامه يا شناسنامه‌هاي مخدوش و جعلي در مقابل اين نهادها و افراد شناسنامه‌دار آنها به مقابله نپردازند که بالاخره موج‌ها فرو مي‌نشيند و کف‌ها فروکش کرده و دريا پديدار خواهد شد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار