در دهههای گذشته کم و بیش مهمترین واحد اجتماعی در بیشتر جوامع صنعتی، خانواده بوده است. ولی در طول تاریخ همیشه اینچنین نبوده است. خانواده، بهتدریج از شکل گسترده (زندگی چند نسل در یک خانه) به شکل هستهای (زندگی والدین و فرزند/ فرزندان مجرد در یک خانه) درآمد. واحد اجتماعی در برخی دورههای تاریخی قبیله و طایفه بود. خانواده در قبیله و طایفه حل میشد و هویت مستقلی نداشت.
به گزارش عطنا، فردین علیخواه، جامعهشناس یادداشتی درباره مراسم و تشریفات عروسی در جامعه امروز ایرانی نوشته است و در آن این مراسم را صنعت عروسی خوانده و با هدف جلب رضایت و تایید دیگران بیان می کند. این نوشته در روزنامه آرمان منتشرشده است:
در ایران عکاس عروس و داماد بود. کسبوکارش رونق زیادی داشت. با سختیها و دشواریهای فراوان توانست به آمریکا برود. میخواست در آنجا هم همین کار را راهاندازی کند. محل کوچکی اجاره کرد. هرروز صبح مقوای پشت در مغازه را از حالت close به سمت open برمیگرداند و منتظر مینشست. چند ماه گذشت. باوجود تحمل آن همه دشواری برای رفتن به آمریکا، قید ماندن در آنجا را زد.
آتلیه را تحویل داد و با یک نتیجهگیری ساده به ایران برگشت: عموم آمریکاییها چه برای عروسی و چه برای فیلم و عکس عروسی، اصلا مانند ایرانیها خرج نمیکنند. به کلیسایی میروند و پس از آن در یک رستوران کوچک عصرانه یا شام سادهای میخورند، مهمانی کوچکی میگیرند و در این حین چند عکس میگیرند؛ آن هم با گوشی تلفن همراه!
این روزها صفحههای زیادی در شبکههای اجتماعی و بهخصوص اینستاگرام در خصوص ارائه خدمات «صنعت عروسی» راهاندازی شده است. ست جواهرات شیک، لباس عروس و داماد، عطر و اودکلن، عکاسی و ساخت کلیپ، گل عروسی، تزئین ماشین عروسی، باغ و عمارت برای عکس عروسی، فینگرفود برای عروسی، تزئین سفره عقد، اجاره هلیکوپتر برای جشن عروسی، کارت عروسی خاص، برگزاری عروسی رویایی در شهرهای ترکیه، و هزاران تبلیغ دیگر که هرروز بر سرمان آوار میشوند.
چند سال قبل، ارائهدهندگان این خدمات، خودشان با دوربینهای معمولی از نمونه کارهایشان عکس میگرفتند و منتشر میکردند. ولی بهتدریج به معجزه اینستاگرام برای تبلیغ خود پی بردند. عکاسان حرفهای استخدام کردند تا حسابشدهتر بتوانند نگرش دیگران را تغییر دهند.
در دهههای گذشته کم و بیش مهمترین واحد اجتماعی در بیشتر جوامع صنعتی، خانواده بوده است. ولی در طول تاریخ همیشه اینچنین نبوده است. خانواده، بهتدریج از شکل گسترده (زندگی چند نسل در یک خانه) به شکل هستهای (زندگی والدین و فرزند/ فرزندان مجرد در یک خانه) درآمد. واحد اجتماعی در برخی دورههای تاریخی قبیله و طایفه بود. خانواده در قبیله و طایفه حل میشد و هویت مستقلی نداشت.
ظهور خانواده هستهای به معنای کوچک شدن بُعد یا تعداد اعضای خانواده بود. اگر جشن عروسی را مبنا قرار دهیم، هرچه به سمت قدیم میرویم، عروسیها هم از نظر زمان و هم از نظر وسعت، گسترده میشوند. عروسی ممکن بود یک یا دو هفته طول بکشد و تمام اعضای یک طایفه یا قبیله هم به عروسی دعوت شوند. هنوز هم در بعضی از مناطق کوچک وضعیت همینطور است. با تغییر خانواده به نوع هستهای، عروسیها کوچکتر شد.
با کاهش روابط خویشاوندی، در کشورهای صنعتی امروز، مراسم عروسی دیگر آن وسعت قدیم را ندارد. ثبت روزی خاطرهانگیز؛ سهیم کردن شادیها با خانواده و دوستان، و با امکانات در دسترس و در حد توان، مد نظر است. آنچه در کشور ما در حال اتفاق است برخلاف روند جهانی تحولات جوامع است. نخست آنکه ُبعد یا تعداد اعضای خانواده در ایران به سمت کوچکتر شدن میرود و وسعت روابط خویشاوندی نیز روزبهروز محدودتر؛ ولی در مقابل، شکوه و عظمت عروسیها روزبهروز مبسوطتر میشوند!
دوم آنکه در جامعه جدید معمولا «رضایت فرد» و نه «قضاوت دیگران» اهمیت مییابد. ولی در کشور ما رضایت فرد (ظاهرا) مدرن با تکیه بر قضاوت دیگران تأمین میشود! نما و نمایش شکوه عروسی و به رخ کشیدن آن روزبهروز جدیتر میشود و گویی مسابقهای نامرئی در این خصوص شکل گرفته است.
در طول فرایند مراسم عروسی هم کسی از شاد بودن و خوشحالی عروس و داماد سوال نمیکند. سوالها اغلب درباره آوردهها و بردههاست. همه ما در این بازی مقصریم. یک واقعیت تلخ دیگر هم وجود دارد: با توجه به رشد بیشازپیش طلاق، برگزاری چنین عروسیهایی چندان برایم قابلفهم نیست.
باید مراقب شگردهای مختلف بازاریابان برای تشویق و ترغیب ما به مصرف تظاهرآمیز و تفاخرآمیز بود. آنان دارند موجی میسازند که اگر آگاه نباشیم گرفتارش خواهیم شد. عروسیهای آنچنانی در سایر کشورها هم وجود دارد ولی صرفا برای اقلیتی محدود که تلاش میکنند از طریق به رخ کشیدن بریزوبپاشها و ثروتشان، توجه خبرنگاران را جلب کنند و تبدیل به سلبریتی شوند.