ماحصل عملکرد آموزشوپرورش و دانشگاهها تأمین نیروی انسانی متخصص و خلاق برای بخشهای صنعت، بازار و جامعه است نه آنکه با گسترش بیرویه تأسیس دانشگاهها در نقاط کشور مدرکگرایی غالب شده و بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت در اندیشه استخدام در بخشهای دولتی هستند.
به گزارش عطنا، حبیبالله سالارزهی.دانشیار دانشگاه سیستانوبلوچستان در روزنامه شرق نوشت: تغییر ویژگی ذاتی تمامی پدیدههای هستی است و جزء ذات اقدس الهی، همه مخلوقات هستی در معرض آزمون، تغییر و دوباره نوشدن هستند و با فرایند تغییر مستمر به مرحله تکامل و شکوفایی نزدیکتر میشوند. آموزشوپرورش بهعنوان جریان اصلی تولید ثروت انسانی بیشتر از سایر نهادها مستعد نوآوری و تغییر مستمر است و میتواند فرایند تغییر در سایر پدیدههای جهان هستی را تسهیل کند. در نوعشناسی سیر تحول جوامع، شاهد ظهور گفتمانهای جدید عصر مفهومی و عصر خلاقیت پس از عبور از عصر کشاورزی، صنعتی و عصر دانایی هستیم که مشخصه این عصر ظهور آفرینندگان و کارآفرینان است.
در این عصر آموزشوپرورش فرزندانمان بیش از اندازه نیاز به نوسازی و تغییر مستمر دارد و میطلبد نوآوری و توانمندسازی در روح آموزشوپرورش دمیده شود. کشور عزیزمان، ایران بزرگ بیش از هر زمان دیگر به کار و کارآفرینی نیاز دارد. روح اقتصاد مقاومتی در نظام آموزشوپرورش همان جاانداختن اندیشه و عمل مدرسه خلاق، مدرسه زندگی، مدرسه استعداد و مهارت و توسعه گفتمان ایدهپردازی، مهارتاندوزی و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای دانشآموزان است که مبتنی بر فعالیتهای هوش چندگانه و فعالشدن همزمان نیمکره راست (خلاقیت، هنر، شهود، کلگرایی و...) و نیمکره چپ مغز (ریاضی، منطق، تحلیل جزءنگری و...) است. اگر افراد دارای فن و خلاقیت باشند، کار و اشتغال و تولید داخلی ایجاد خواهد شد.
یک جامعه برای معیشت، شغل میخواهد و برای داشتن شغل باید کارآفرین تربیت کنیم و لازمه کارآفرینی ظرفیت ایدهپردازی و خلق مستمر محصولات و خدمات نوین است. بخشی از این ظرفیت را میتوان در همان آغاز فرایند آموزش در مهدکودکها و مدارس جستوجو و بارور کرد. در عصر حاضر که به عصر خلاقیت معروف است همه اعضای جامعه برای رسیدن به جامعهای کارآفرین باید متحد باشند. کودک، دانشآموز، مدرسه، معلم، خانواده، همهوهمه باید کارآفرین باشند. اصطلاح کارآفرینی با تمامی مؤلفههای آموزشوپرورش آمیخته شده است.
بیکاری رو به فزاینده فارغالتحصیلان دانشگاهی و موج گرایش به تحصیلات تکمیلی و ماندن در دانشگاهها در مقام مدرس و استاد دانشگاه از یکسو و افزایش انتظارات والدین از فرزندان به قبولیشان در رشتههای پزشکی که در کنکور سال ۹۶ شاهد شرکت بیش از نیم میلیون نفر از داوطلبان در گروه علوم تجربی؛ که همگی متقاضی ورود به رشتههای پزشکی هستند، نشان از نابرابری در نظام آموزشوپرورش و انحراف از اهداف و رسالت بنیادین آموزشوپرورش دارد. بنیان آموزشوپرورش باید بر شکوفاکردن استعدادها و ظرفیتها و انباشت سرمایه انسانی در جهت تحقق نیازهای بازار، صنعت و خدمات و کشاورزی استوار باشد. درحالیکه گردش مالی گسترده مؤسسات کنکور در کشور که فرهنگ کنکور را از دبیرستانها به دبستانها کشانده است، نشان از وجود مشکلات پیچیدهای است که سد راه شکوفایی استعدادهای منابع انسانی در فرایند آموزشوپرورش قرار دارد. با اعلام نتایج کنکور شاهد پیامدهای ناگواری همچون سرخوردگی اکثریت شرکتکنندگان گروه علوم تجربی به خاطر راه پیدانکردن به رشتههای پزشکی و سرخوردگی بسیار دیگری از قبولشدگان به رشتههایی هستیم که برخلاف علاقه و استعداد قبولشدگان است و در عین حال ظرفیت جذب بازار کار را ندارند. از دیگر سو در بسیاری از مناطق کشور به خاطر کاهش فاصله متقاضیان ورود به رشتههای فنی و مهندسی شاهد راهیابی داوطلبانی هستیم که با پایههای آموزشی ضعیف به رشتههای فنی و مهندسی در دانشگاهها را پیدا میکنند.
ماحصل عملکرد آموزشوپرورش و دانشگاهها تأمین نیروی انسانی متخصص و خلاق برای بخشهای صنعت، بازار و جامعه است نه آنکه با گسترش بیرویه تأسیس دانشگاهها در نقاط کشور مدرکگرایی غالب شده و بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت در اندیشه استخدام در بخشهای دولتی هستند. تقریبا بخش قابلتوجهی از بنیان شخصیت و زندگی فرزندانمان در مدارس و دانشگاهها شکل میگیرد و سهم قابلتوجهی از منابع و انرژی دولت، خانوادهها و دانشآموختگان را به خود اختصاص میدهد. اگر ماحصل این همه تلاشها به بیکاری و ناامیدی آنها برای ورود به کسبوکار منجر شود؛ نشان میدهد که شعار آموزش برای بهترزیستن تحقق نیافته است. فضای غالب آموزشوپرورش و آموزش عالی بیش از اندازه تحتتأثیر آموزشهای کلاسیک و انتزاعی، استرس آزمونهای رسمی، تندخوانی، تستزنی و آمادگی برای کنکور قرار گرفته است.
درحالیکه دبستانها، دبیرستانها و دانشگاهها همچون باغهای ذیقیمتی هستند که میتوانند نهالهای با لوح سفید و استعداد بالقوه را به کارآفرینان و صاحبان کسبوکار پرثمری پرورش دهند و برایند نهایی آن توسعه کارآفرینی، توسعه پایدار و افزایش رفاه و ثروت ملی خواهد بود. بسترهای اقتصاد مقاومتی، اشتغال و تولید مالی را باید در آموزشوپرورش خلاق و نوآور جستوجو کرد. آموزشوپرورش بر پایه شناسایی و شکوفایی استعدادها، مهارتها و نوآوریها میتواند کلید مؤثری برای حل مشکلات بیکاری و افزایش تولید و ثروت ملی در یک فرایند مستمر و پایدار باشد.