استاد برجسته علوم ارتباطات در هجدهمین سالگرد درگذشت دکتر حمید نطقی با اشاره به تاریخچه روابط عمومی در ایران گفت: روابط عمومی از چند دانش استفاده میکند، در رأس آن ارتباطات است و کارگزار روابط عمومی باید علومی مانند مدیریت، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و.. را بداند.
به گزارش عطنا، مهدی محسنیانراد، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در سومین نشست «روابط عمومی؛ علم تا عمل» به مناسبت نیک یاد هجدهمین سالگرد درگذشت دکتر حمید نطقی، بنیانگذار و پدر روابط عمومی ایران گفت: شما که در کار روابط عمومی هستید قربانیان زمانه اید و مرحوم نطقی هم مثل شما محصول این زمینه بود.
محسنیانراد با بیان اینکه در دهه 70 ایران در کتابهای ارتباطات انسانی برای زمینه اهمیتی قائل نبودند، اظهار کرد: اما در کتابهای امروز زمینه را مهم میدانند که چطور زمینه جامعه بر ارتباطات کل کشور تأثیر میگذارد.
وی با اشاره به شروع کار نطقی در روابط عمومی گفت: او در سن 28 سالگی که از ترکیه برگشته بود به استخدام شرکت ایران و انگلیس محدود درآمد، مدرک دانشگاهی او ربطی به روابط عمومی نداشت، لیسانس در رشته حقوق از دانشگاه تهران و دکترای حقوق از دانشگاه استانبول داشت، انگلیسی بلد بود و با لهجهای آذری-استانبولی صحبت میکرد، گویی دیروز از آذربایجان به ایران برگشته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اضافه کرد: این سؤال وجود دارد که آیا روابط عمومی اواخر دهه 1320 آن هم در شرکت ایران و انگلیس استعماری، با روابط عمومی که 40 سال قبل از آن «آی.وی.لی» در آمریکا ابداع و حدود ۳۰ سال پیش ادوارد برنیس آن را در نخستین کتاب روابط عمومی جهان توضیح داده بود، یکی است؟ پاسخ من به این سؤال منفی است. زمینه مناسب برای ارائه روابط عمومی در آن دوران وجود نداشت؛ اصلا روابط عمومی باید بمیرد اگر در نظامی کار میکند که در آن آزادی بیان نباشد.
وی با تأکید بر اینکه در جامعهای که تشکلهای مدنی، حق اعتصاب و حکومت دموکراتیک نباشد روابطعمومی شکل نخواهد گرفت، تصریح کرد: ما دانشی به نام روابط عمومی نداریم، روابط عمومی از چند دانش استفاده میکند، در رأس آن ارتباطات است و کارگزار روابط عمومی باید هم این دانش نوین و هم علومی مانند مدیریت، جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و.. را بداند.
محسنیانراد با بیان اینکه فعالیت روابط عمومی در ایران هیچ وقت مطلقاً فراهم نبوده و به نظر میرسد هنوز هم این زمینه موجود نیست، گفت: مصطفی فاتح در کتابی شرایط آن دوران را چنین مینویسد «سادهترین امور شرکت ایران و انگلیس از نظر مردم پوشیده بود بنابراین روابطعمومی شرکت باید پنهان کاری میکرد. به ناچار همه درباره این موضوع در جاهلی و نادانی مطلق به سر میبردند. نیاز شرکت فقط کارگر ارزان بود و مأموران دولت ایران که از پسندیدگان سفارت انگلیس و شرکت نفت ایران و انگلیس بودند هیچگاه در معنا مورد احترام شرکت نبودند». بنابراین چیزی به نام روابط عمومی داخلی نمیتوانستیم داشته باشیم.
وی افزود: شرکت نفت ایران و انگلیس همه چیز را به جز کارگر از خارج وارد میکرد؛ آجر را از عراق، ماسه از کویت و همه مواد خوراکی را از اروپا. پس آیا شرکتی که به شکل استعماری نفت ایران را میبرد میتواند روابط عمومی به آن معنا که مدنظر ما است برای کارکنان ایرانی خود داشته باشد؟
استاد ارتباطات دانشگاه علامهطباطبائی در ادامه وضعیت آزادی بیان در دهه 1320 را چنین بیان کرد: وقتی دکتر نطقی استخدام شد دو سال از زمانی میگذشت که در یک صبحگاه بنا بر حکم حکومتی و نه قانون کلیه مطبوعات کشور تعطیل و فقط یک روزنامه دولتی جایگزین آنها شده بود. چند هفته پیش از توقیف سراسری مطبوعات، روزنامه اطلاعات مطلبی چاپ میکند که قیمت اجناس 700 درصد نسبت به پارسال گران شده است، در پی تداوم این وضعیت مردم تهران روز 17 آذر سال 1321 به خیابان ریختند و اعتراض کردند که با سروکوب شدید نیروهای امنیتی مواجه شدند. پس از آن کلیه مطبوعات کشور توقیف شدند و عده زیادی به زندان افتادند.آیا با این وضعیت شرایط آزادی بیان میتوانیم روابطعمومی داشته باشیم؟
وقتی انقلاب پیروز شد اجلاسی با شرکت تمام مدیران روابطعمومی با حضور میناچی وزیر وقت ارشاد برگزار شد، نطقی هم بود در این جلسه انتخاباتی برگزار شد، نطقی و من انتخاب شدیم برای اینکه ببینم در جمهوری اسلامی برای روابط عمومیها چکار کنیم. سه جلسه با وزیر ارشاد برگزار کردیم که بازرگان برکنار شد و ما را دیگر راه ندادند، تمام بادداشتهای ما هم مفقود شد.
محسنیانراد در ادامه با اشاره به اینکه شاید نخستین نماد جامعه مدنی اجازه اعتصاب، اعتراض آرام خیابانی باشد همچنین سندیکای کارگری را میتوان قدیمیترین نماد جامعه مدنی دانست، گفت: زمان شروع کار نطقی، نساجی صنعت اصلی کشور بود و حدود پنج هزار و 500 کارگر در این صنعت مشغول به کار بودند. در گزارشی درباره وضعیت کارگران ایران نوشته شده بود «کارگری درس خوانده و تعلیم دیده و آشنا به روحیه و رموز صنعت در ایران بسیار کم است، غالب کارگران از کشاورزی دست کشیده و به کارخانجات روی آوردهاند، کارکرد یک هفته یک کارگر در ایران کمتر از یک پنجم کارگری در اروپا یا ژاپن است بنابراین یک نسخه بیچاره کننده صد ساله نوشته میشود که باید از طریق تبلیغات کارکرد کارگران را بالا برد.باز این سؤال مطرح است که آیا در این فضا می شود روابطعمومی درست کرد؟
این استاد ارتباطات با اشاره به تأسیس سندیکای صاحبانکارخانههای نساجی، عدم تشکیل سندیکای کارگری را از دیگر اتفاقات آن دوران خواند و اظهار کرد: بر همین اساس نطقی نمیتوانسته از زمان استخدام در شرکت نفت و ایران و انگلیس تا ملی شدن صنعت نفت زمینه مساعد برای اجرای روابطعمومی و رابطه آن با افکار عمومی –آن گونه که بیش از چهل سال پیش ،آی.وی.لی به عنوان آغازگر روابط عمومی در آمریکا بنیان نهاده بود- عمل کند
وی با اشاره به فضایی که باعث ایجاد روابطعمومی در غرب شد، گفت: ارتقاء کیفی روزنامهها و دیدهبانی مستمر مطبوعات از فساد و کاستیها و انتشار گزارشهای جنجالی، ارتقاء کمی روزنامهها به دلیل افزایش تعداد باسوادان و کاهش قیمت روزنامهها، تأسیس صنایع از نوع سهامی عام و شکلگیری سهام داران کوچک اما انبوه که عملکرد مدیران را دنبال میکردند، شکلگیری سندیکاهای قوی کارگری و برقرای نظام جمهوریت متکی بر احزاب و امنیت افکار عمومی فضایی را ایجاد کرد که روابطعمومی شکل بگیرد.
محسنیانراد همچنین گفت: در نیمه دوم قرن نوزدهم توسعه صنعتی در آمریکا موجب پدید آمدن و افزایش چشمگیر قشر متوسط شهرنشین و به دنبال آن افزایش تمایل آنها برای ورود به مدارس دولتی و آموختن سواد شد به طوری که ادامه تحصیلات تا دبیرستان به امری معمول بدل شد در گزارش اچ دی ای 1370 میانگین سواد در آلمان دیپلم بود و در ایران چهارم ابتدایی. به دنبال این تحولات در غرب کتاب و کتابخوانان نیز رشد کرد به طوری که بین سالهای 1825 تا 1850 تعداد کتابخانههای عمومی در آمریکا سه برابر شد.
وی با اشاره به تغییری که کتاب کلبه عمو تم در افکار عمومی ایجاد کرد اظهار کرد: این همان زمینه است، قدرتگیری تدریجی مطبوعات در سه قرن موجب قدرتگیری افکار عمومی شد تعامل مطبوعات قدرتمند با افکار عمومی قدرتمند موجب ابداع روابط عمومی شد. اما وقتی در یک لحظه تمام مطبوعات تعطیل و افراد زیادی به زندانی میشوند کدام قدرت مطبوعات میتواند شکل بگیرد.در ایران مسیر دیگری طی شد، و نطقی از قربانیان شرایط کشور در قبل و بعد از انقلاب بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق با اشاره به تأسیس دانشکده علوم ارتباطات در سال گفت: سال 50 اولین کتاب روابط عمومی ایران درباره اوضاع اجتماعی سالهای ابداع روابط عمومی منتشر شد. نویسنده کتاب رضا امینی بود، او سه دوره را برای روابطعمومی ذکر میکند؛ دوره اول تحمیلی است که نطقی اصلا به این دوره نرسید، در این دوره ارتباط یک سویه است منتها اعتبار همراه با صداقت در این دوره اتفاق میافتد مقامهای دولتی و مطبوعاتی کوشش میکنند این صداقت را در ارتباط یک سویه داشته باشند، اولین مدل دوسویه سال 1920 ادوارد برنیس ارائه کرد، ایشان معتقد بود باید بازتاب پیام صادقانه را هم دریافت کنیم.
محسنیانراد در ادامه یادآور شد: زمانی که دانشکده ارتباطات تأسیس شد نطقی هم برای تدریس به دانشکده آمد، دانشکده ارتباطات به هیچ وجه در تحکیم نظام شاهنشاهی نقشی نداشت، سال 53 من، معتمدنژاد و الهی پژوهشی با عنوان بررسی محتوای برنامههای رادیو ایران داشتیم، یافتههای این تحقیق نشان میداد که وضعیت بد است، مصباحزاده همیشه عادت داشت پیشرفتهای دانشکده را در کیهان منتشر کند، اما در این رابطه سکوت کرد. بنابرین هویدا را به مرکز تحقیقات دانشکده دعوت کرد و ما گزارش این پژوهش را به او دادیم.
وی به وضعیت روابط عمومی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم اشاره کرد و گفت: وقتی انقلاب پیروز شد اجلاسی با شرکت تمام مدیران روابطعمومی با حضور میناچی وزیر وقت ارشاد برگزار شد، نطقی هم بود در این جلسه انتخاباتی برگزار شد، نطقی و من انتخاب شدیم برای اینکه ببینم در جمهوری اسلامی برای روابط عمومیها چکار کنیم. سه جلسه با وزیر ارشاد برگزار کردیم که بازرگان برکنار شد و ما را دیگر راه ندادند، تمام بادداشتهای ما هم مفقود شد.
این استاد ارتباطات اضافه کرد: وقتی عباس دوزدوزانی وزیر ارشاد شد، یک بیانیه دادند و اعلام کردند روابطعمومی در ایران مردم را باید سوار قطار انقلاب کند، من گفتم در تمام دنیا هر کسی بلیط قطاری برای مقصدی میخرد، هر گاه بخواهد میتواند پیاده شود، شما چه تضمینی دارید که مردم در ایستگاههای بعدیتان پیاده نشوند، این آخرین دیدار من و نطقی با مقامات آن دوره بود.
محسنیانراد در پایان گفت: خبرگزاری پارس که تعطیل شد، خبرگزاری جمهوری اسلامی با عدهای از جوانان متعهد روی کار آمد. روزی به ما گفتند برای تدریس به خبرگزاری برویم، روز اول که از تدریس برگشتم بسیار خشمگین بودم چون خبرنگاران حتی الفبا را نمیدانستند، نطقی علت ناراحتیام را پرسید، بعد یکی از لبخندهای همیشگیاش را زد و گفت همین که به آنها یاد بدهی نمیدانند کافی است.