جلسه نقد و بررسی کتاب «رفتار غیرعادی؛ رویکردی موردپژوهانه به فهم معضلات اجتماعی» با حضور دکتر شیرین احمدنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران و دکتر شیوا دولتآبادی، رئیس هیئت مدیره انجمن روانشناسی ایران، دیروز در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. این کتاب را جمعی از نویسندگان خارجی تألیف و آقای کریم باستانی ترجمه و انتشارات پژوهشگاه مذکور منتشر کرده است.
به گزارش عطنا به نقل از صبح نو، باستانی، مترجم کتاب توضیحات خود درباره کتاب را با فصلبندی کتاب شروع کرد و گفت که این کتاب ذیل سه فصلِ «سلامت»، «خانواده» و «رفتار از حد گذشته» مقالاتی را از 15 نویسنده دربرمیگیرد. او این کتاب را یک کتاب میانرشتهای تلقی کرد که سه حوزه جامعهشناسی، روانشناسی و جرمشناسی را شامل میشود. او رویکرد غالب کتاب را «تعاملگرایی نمادین» عنوان کرد که یک رویکرد مشهور در جامعهشناسی است. او گفت: در هر مقاله تاریخ و آمار و نظریات مرتبط با موضوع بررسی میشود و سپس با روش موردپژوهی تحلیل انجام میگیرد و در آخر نتیجهگیری میشود.
او با نقد سیطره رویکردهای پوزیتیویستی و کلاننگر در پژوهشهای اجتماعی گفت: در اکثر پژوهشهای اجتماعی به کنشگرها به صورت «ابژه» نگاه میکنند و وارد ذهن سوژه نمیشوند، اما این کتاب واحد تحلیل خود را «فرد» قرار داده است و وارد زندگی سوژهها و تفسیر رفتار آنها میشود. نه اینکه با نگاه ابژکتیو عالِم به کنشگرها نگاه کند. او درباره روش موردپژوهشی توضیح داد که این رویکرد به ما کمک میکند که رابطهای میان امر فردی و امر اجتماعی برقرار کنیم. در حالی که در پژوهشهای رایج به موردپژوهی به عنوان یک مصداق بیاهمیت نگاه میشود.
مترجم کتاب به خصیصه منتقدانه بودن کتاب نسبت به دولت اشاره کرد و بیان کرد که در کتاب گاهی اینطور نتیجه گرفته میشود که دولت و رفتارهای غلط آن باعث ایجاد مشکل اجتماعی میشود. او بیخانمانی را مثال زد که یکی از فصلهای کتاب است و متأثر از سیاستهای شهری دولت است. مثلاً آسایشگاهزدایی موجب آزادی عمل بیماران روانی و افزایش مشکل بیخانمانی میشود. چراکه آنها نمیتوانند مشکلاتشان را به درستی حل کنند و به بیخانمانی کشیده میشوند.
او ویژگی دیگر کتاب را ساختشکنی نگاههای کلیشهای و کجفهمیهای عمومی و دانشگاهی دانست و در این مورد موضوع کشتارجمعی را مثال زد. اینکه ما در رسانهها و باور عموم میبینیم کسی که کشتار جمعی میکند انسانی مجنون و دیوانه است و رفتاری آنی از او سر میزند، در حالی موردپژوهی کتاب نشان میدهد که به هیچ وجه اینگونه نیست.
منتقد اول خانم دولتآبادی بود که بحث خود درباره کتاب را در حوزه روانشناسی اجتماعی قلمداد کرد. او از ترجمه روان کتاب تجلیل کرد و آن را بسیار جذاب برای یک روانشناس دانست. او به جای خالی سویههای جامعهشناختی در بررسی رفتارهای غیرعادی اشاره کرد و نقطه برجسته کتاب را همین موضوع دانست که این جای خالی را پر میکند. او این کتاب را در باز کردن چشم پژوهشگران و سیاستگذاران موفق ارزیابی کرد و گفت: کتاب به ما نشان میدهد که در پس هر رفتار غیرعادی یک انسان و یک تعامل انسانی نمادین با جهان نهفته است و نمیتوان گفت همه آنهایی که قانونشکنند دارای یک الگو و یک مشکل هستند.
این روانشناس گفت: از منظر عصبشناسی در مغز ما مدارهایی وجود دارد که اگر انتظارات ما از زندگی برآورده شود، آنها ما را در درون خود تشویق میکنند و انتظارات سرکوبشده و ناکام ما را مرتباً به یک عصیان عصبی میکشاند. یعنی میرسیم به اینکه نمیتوانیم خودمان را تشویق کنیم که ما موفق هستیم و هیچگاه دوپامین در مغز ما ترشح نمیشود که ما را برای دستاوردهایمان شاد کند.
در طرف دیگر این طیف کسانی هستند که نازپرورده بزرگ میشوند و هیچگاه لازم نیست کارایی داشته باشند تا چیزی به عنوان شایستگیشان به آنها تعلق بگیرد. متأسفانه این فضا در خانوادههای امروز ما وجود دارد و فرزندان پرتوقع و غیرمسوول تربیت میشوند.
او به پژوهشی در آلمان اشاره کرد که در آن تشریح شده است که چگونه سیاستهای یک سیاستگذار میتواند سلولهای یک فرد در اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. این کتاب سیاستهای آمریکایی را نقد میکند و کتاب رفتار غیرعادی هم میتواند چنین کارکردی داشته باشد.
احمدنیا، دومین منتقد جلسه بود که به تاریخ تألیف کتاب اشاره کرد و گفت: گویا این کتاب در سال 2001 تألیف شده است و اکثر آمارها متعلق به دهه نود میلادی است و بسیار خوب بود که اگر نسخههای جدیدتری از کتاب موجود است، نگاهی هم به آنها میشد.
او این کتاب را نزدیک به کتابی دانست که در انتشارات سمت منتشر شده است. کتابی تحت عنوان «جامعهشناسی سلامت، ثروت و عدالت». کتابی که به صورت ریشهای به بحث از نابرابریهای اجتماعی میپردازد. به گفته احمدنیا مبنای آن کتاب این است که کشورهای توسعهیافته را بر اساس میزان نابرابری مقایسه کرده است و تبعات آن را از منظر آسیبهای اجتماعی بررسی کرده است.
او امتیاز برجسته کتاب را داستانمحور بودن آن توصیف کرد و منظورش را اینگونه توضیح داد که هر کس در زندگی، داستان خود را دارد و این کتاب فارغ از جنبه علمی، به داستان زندگی افراد توجه میکند و به همین دلیل جذاب است. مانند ادبیات و رمان که ما را با پیچیدگیهای زندگی یک شخص آشنا میکند.
او به سخنی در کتاب رفتار غیرعادی اشاره کرد که گفته شده است جامعه دموکراتیک و متمدن میزان مشخصی از جرم را انتظار دارد که رخ دهد و تحملش میکند؛ اما رفتار از حد گذشته که در این کتاب یک فصل را تشکیل میدهد به ما میگوید که حد و حدود این موضوع چقدر باید باشد. احمدنیا گفت: این حد و حدود در طول زمان و در شرایط مختلف تغییر میکند و امری نسبی است.
او بر روی یکی از فصلهای این کتاب با موضوع طلاق تمرکز کرد و گفت: جامعه آمریکا بر خلاف تصوراتی که وجود دارد بسیار شبیه به ایران است. مثلاً مذهبی بودن خصیصه مشترک هر دو جامعه است. روند تغییرات آسیبهای اجتماعی هم در ایران و آمریکا بسیار نزدیک به هم است. از یک منظر دیگر شباهت ما و آمریکا شدت نابرابری است. نابرابری هم به بروز انواع معضلات اجتماعی منتهی میشود. به صورت آشکار ما استانهای کشور را به دو گروه محروم و برخوردار تقسیم میکنیم و هرگز برای ما این سؤال پیش نمیآید که اینها چگونه محروم شدند.
آمریکا یکی از بالاترین آمارهای طلاق را دارد و همچنین یکی از بالاترین آمارهای ازدواج پس از طلاق را داراست. این نشان میدهد خانواده و زندگی زناشویی مهم است اما در عین حال طلاق هم پذیرفته شده است؛ اما آمار طلاق در ایران هم رو به افزایش است و این نشاندهنده رهایی از زندگیهای ناشاد است. کشورهای توسعهیافته این ویژگی را دارند و آمار طلاق در آنها بالاست.