هر چند تغيير كاربري گورستانهاي قديمي به پاركها و مراكز مختلف در تبريز هم مثل خيلي از شهرهاي ديگر امري بسيار مرسوم است ولي در بازه همين تحولات شهري، نام و نشانهاي بيشماري در فراسوي تاريخ تبريز دفن و از يادها فراموش ميشود.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه اعتماد، تبريز، شهري با تمدن و تاريخي ديرينه است كه شوخيهاي زمين با لرزههاي چند ريشتري در برهههاي مختلف، اين گذشته جادويي را زير خروارها خاك دفن كرده ولي در كنار بلاياي طبيعي، گاه دست بيرحم انسان نيز بخش ديگري از اين تاريخ را نابود ميكند.
گورستانهاي تاريخي تبريز به دليل دفن مشاهير و بزرگان علم و ادب و عرفان جايگاهي آنچنان ويژه داشتهاند كه امروز هر يك از آن نامها ميتوانست به قامت يك مقبره و يادمان مورد احترام قرار گيرد. از گورستانهاي قديمي شهر امروز چيز زيادي باقي نمانده است. قامت سرخاب و گجيل خم شده، چرنداب را دود ماشينها گرفته و در ترافيكهاي روزمره پنهان شده، اماميه به صحراي برهوت تبديل شده، طوباييه كه قرار بود فضاي سبز و پارك باشد بيشتر در حصار ساختمانها پنهان شده و انگار تمام ادعاهاي توسعه شهري ميخواهد به اين نامها و يادهاي قديمي دهنكجي كند.
كريم ميمنتنژاد، تاريخپژوه تبريزي با بيان اينكه تبريز داراي گورستان مهم و قديمي بيشماري بوده ولي در اين بين سه نمونه از آنها بسيار شاخص و پرقدمتتر هستند، ميگويد: سرخاب، چرنداب و گجيل سه گورستاني هستند كه كسي از تاريخ ساخت آنها اطلاعي ندارد به عبارتي؛ تاريخ آنها به اندازه تاريخ تبريز قدمت دارد.
ميمنتنژاد با تاكيد بر اينكه ويژگي گورستان سرخاب به دليل آرام گرفتن اولياي خدا، بزرگان فرهنگ و ادب و... است، ادامه ميدهد: گورستان سرخاب به عنوان محل دفن بزرگاني چون همام تبريزي، خاقاني، قطران تبريزي، اسدي طوسي، ثقهالاسلام و... بسيار حايز اهميت است.
وي با اشاره به اينكه دفن شدن در سرخاب امتياز ويژهاي داشته، ميگويد: حتي در تاريخ روضهالاطهار درباره علاقه مولانا به خاك تبريز چنين آمده است: «مردمي كه از تبريز به خدمت حضرت مولانا مشرف شده و آنچه به سبيل هديه ميبردهاند قبول نكرده و ميفرموده كه هركس از تبريز ميآيد تحفه او خاك سرخاب است كه براي ما قدري بياورد كه با خاك سرخاب فيضي هست كه من آن فيض را با هيچ خاكي نديدهام، هركس از تبريز به روم ميرفته قدري خاك در كيسه كرده به سبيل تحفه به خدمت مولانا ميبردهاند و مولا با عزت تمام آن خاك را نگه ميداشته و در محل رحلت وصيت كردهاند كه مرا در همين خاك دفن كنيد.»
اين تاريخ پژوه با اشاره به اتفاقات تاريخي در مورد گورستان سرخاب ميگويد: قبرستان سرخاب چندين بار در اثر سيل از بين رفته است تا اينكه در دوره صفوي، شاه عباس آن را خراب ميكند؛ به طوري كه با حمله عثماني به تبريز مجبور به ساخت يك قلعه نظامي در شرق ميشوند و زماني براي تامين مصالح آن اعم از آجر نبوده كه براي ساختن آن از سنگ قبرهاي سرخاب استفاده ميكنند. اين سنگ قبرها هماكنون در ربع رشيدي تبريز به چشم ميخورد.
هرچند بخشي از گورستان سرخاب تبريز هنوز به دام تغيير كاربري گرفتار نيامده ولي طبق شنيدهها، از مدتي قبل هيچ گونه دفني در اين گورستان انجام نميشود. شايد همين نكته پيامي باشد كه از زمزمهها براي مرگ تدريجي سرخاب خبر ميدهد.
چرنداب يكي ديگر از قبرستانهاي كهن تبريز است كه محل دفن بسياري از افراد خاندان بزرگ جويني بوده است. به دليل سابقه وزارت از سوي اكثر افراد اين خاندان، چرنداب را مقبرهالوزرا هم ناميدهاند.
ميمنت نژاد در وصف چرنداب ميگويد: عطاملك محمد جويني، مورخ و اديب ايراني كه تاريخ جهانگشاي جويني از آثار مطرح اوست و زماني هم به عنوان فرماندار بغداد، جنوب بينالنهرين و خوزستان منصوب شده، از بزرگان دفن شده در چرنداب بود.
وي ادامه ميدهد: چرنداب به جز اينكه مدفن وزراي نامآشنا بوده، مقبره عرفا و بزرگان بسيار ديگري نيز بود. اين گورستان آخرين گورستان تاريخي تبريز است كه تا زمان رضا پهلوي نيز پابرجا بود ولي بعدها مخروبه شد. سال ١٣١٦ اداره ماليه تبريز اين قبرستان را از شهرداري خريداري كرد و بعدها در سال در سال ١٣٣٠ تمامي اين زمينها به اداره فرهنگ تعلق يافت.
كمال خجندي در وصف محله چرنداب تبريز ميگويد:
تبريز مرا راحت جان خواهد بود
پيوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا درنكشم آب چرنداب و گجيل
سرخاب ز چشم من روان خواهد بود
بهروز خاماچي، تاريخ شناس و عضو شوراي شهر تبريز هم با تاييد اين گفتهها، تصريح ميكند: بعدها خيابان طالقاني امروزي در ميان گورستان چرنداب ساخته شد و آن را به دو نيم كرد. پس از واگذاري آن به اداره فرهنگ، بين١٠ تا ١٥ مركز آموزشي اعم از مدرسه، كودكستان، خانه معلم و... هماكنون در جاي گورستان قديمي چرنداب ساخته شده است.
اگر سرخاب را مقبرهالشعره و چرنداب را مقبرهالوزرا خواندهاند، نام گورستان گجيل به عنوان مدفن عرفاي تبريز گره خورده است. به استناد تاريخ، اين قبرستان تا زمان شهرداري محمدعليخان تربيت پابرجا بوده است.
كريم ميمنتنژاد در اين باره ميگويد: در سال ١٣٠٩ و در زماني كه تربيت در مسند شهردار تبريز بود، نخستين پارك تبريز با نام «باغ گلستان» در محل گورستان گجيل ساخته شد. البته وسعت اين گورستان بسيار فراتر از يك پارك بوده و تمامي ساختمانهاي فعلي اطراف آن اعم از هنرستان وحدت، بيمارستان شفا، محلات اطراف و... روي ويرانههاي گورستان گجيل بنا شدهاند. وسعت اين گورستان به اندازهاي بود كه در حال حاضر هم وقتي خانههاي محلات اطراف آن خانههاي خود را بازسازي ميكنند زير زمين به سنگ قبرهاي به جا مانده از گجيل بر ميخورند.
وي ادامه ميدهد: اين قبرستان به اندازه ١٢٠٠ سال قدمت دارد و سابقهاي ديرينه دارد. محمدعلي خان تربيت ميتوانست در زمان تغيير كاربري اين گورستان، طراحي آن را به گونهاي انجام دهد كه بخشي از قبرهاي قديمي متعلق به اشخاص مهم باقي بماند. در هيچ كجاي دنيا به بهانه تغيير كاربري و توسعه، بزرگان خود را اين گونه مخفي نميكنند.
به اعتقاد كارشناسان و تاريخ پژوهان، اين سه گورستان هويت تبريز هستند و به دليل قرار گرفتن در سه ضلع غرب، جنوب و شمال تبريز در توسعه شهر نقش مهمي داشتهاند كه امروز تبريز به صورت مثلثي رشد يافته است؛ به عبارتي، تمامي راههاي قديمي داخل شهر به واسطه ارتباط مركز شهر با اين گورستانها تشكيل يافته است.
خاماچي، عضو شوراي شهر تبريز ميگويد: گورستانهايي كه سي سال از تاريخ آخرين دفن در آنها ميگذرد، ميتوانند به مدرسهها و پاركها تغيير كاربري دهند ولي اين تغييرات نبايد به نابودي تاريخ آنها منجر شود.
اين استاد تاريخ شناس اضافه ميكند: در حال حاضر شما هيچ نشانهاي از گورستان گجيل يا چرنداب نميتوانيد ببينيد كه همين نابودي كامل به تدريج منجر به از ياد رفتن اين محلهاي مهم ميشود چرا كه بيشمار از افراد مهم و اثرگذار در تاريخ، در اين گورستانها دفن شدهاند.
وي با اشاره به ديگر قبرستانهاي مهم تبريز كه امروز رد و نشاني از آنها باقي نمانده و دچار تغيير كاربري شدهاند، ادامه ميدهد: قبرستان قوم تپه يكي از اينها در محله دوهچي تبريز بود كه محل دفن مشاهير بزرگي بود و امروز يادمان پنج سربازي كه در حمله شوروي كشته شدند در آنجا ساخته شده است.
خاماچي تصريح ميكند: گورستان آش توكن هم از گورستانهاي تاريخي و مهم تبريز در محله تپهلي باغ بود. اين گورستان در محله خيابان در جنبش مشروطه، مدفن تعداد كثيري از مشروطهخواهان بود؛ از جمله مادري كه فرزندان خود را در محاصره يازده ماهه تبريز توسط نيروهاي وابسته به محمدعليشاه از دست داده بود. پسران اين زن در گورستاني در محدوده تپهلي باغ دفن شده بودند. در اين ميان پس از پيروزي مشروطهخواهان، اين مادر، مقداري نان و ظرفي پر از آش با خود برداشته به گورستان محله بر سر قبر پسرانش رفته و با فرزندانش درددل ميكند.
به گفته خاماچي، بعدها دبيرستان شهيد خياباني در محل اين گورستان ساخته شد كه امروز ساختمان همان مدرسه قديمي را هم فرو ريختهاند.
در اين بين ميمنتنژاد از گورستان طوباييه به عنوان يكي ديگر از قبرستانهاي فرعي و مهم تبريز ياد كرده و ميگويد: باغ طوباييه متعلق به حاج رضا طوبي از تاجران بزرگ و معروف تبريز است كه در پي يك اختلاف خانوادگي، براي جلوگيري از به جا ماندن اين باغ براي فرزندانش، تصميم به وقف آن براي كاربري گورستان ميگيرد. در سالهاي اخير اين گورستان بزرگ كه محل دفن نامهاي بزرگ همچون حاج حسين نخجواني، باقرخان سالارملي، آيتالله شهيدي و... بود، به بوستان طوبي تغيير كاربري داد.
اين تاريخ پژوه از گورستان اماميه به عنوان تنها گورستان باقيمانده قديمي و مهم در تبريز ياد كرده و ميگويد: خاندان اماميه از خاندان قاجاري تبريز هستند كه اين قبرستان توسط ميرزا كاظم امامي سال ١٢٧٥ وقف ميشود. بعدها حامد امامي نواده اين خانواده كه مهندس معمار است، مقبرهاي خانوادگي براي ٢١ قبر از خاندان خود احداث ميكند. از نكتههاي مهم و قابل توجه كه باعث شهرت اين گورستان شده، دفن صمد بهرنگي، نويسنده برجسته در آن است.
وي ادامه ميدهد: سالهاست كه اجازه هيچ گونه دفن جديد در اين گورستان صادر نميشود در حالي كه همان قانون ٣٠ سال از آخرين دفن و تغيير كاربري گورستان در مورد اماميه هم ميتواند پس از چند سال اتفاق افتد.
در زمانهاي گذشته تقريبا در هر يك از محلات تبريز، گورستاني وجود داشته است. از گورستان قديمي نوبر كه بعدها ساختمان امروزي شهرداري تبريز در ميدان ساعت در روي بقاياي آن ساخته شد گرفته تا گورستان حكمآباد كه بعدها به مدرسه تغيير كاربري داد و گورستان شاوا كه امروز تبديل به مجتمع فرهنگي و پارك بانوان آنا شده است.
زندگي ادامه دارد و هر روز ماشين ساخت و سازها هر چه از گذشته باقي را زير گرفته و بيرحمانه پيش ميآيد. شهروند مدرن به مدرسه، مركز خريد، مترو، بوستان و صدها نمونه ديگر از اين دست احتياج دارد و سرك كشيدن به پستوهاي تاريخي حوصله ميطلبد.
تغيير كاربري گورستانهاي قديمي امري طبيعي است و نميتوان شهر را تبديل به گورستاني بزرگ كرد. تنها نكته قابل توجه در اين ميان حفظ نام و نشاني از اين مدفنهاي تاريخي است كه بزرگاني از شاخههاي مختلف در آنها آرام گرفتهاند.