تهیهکننده «خندوانه»: ساخت برنامههای طنز سخت و پیچیده است، به خصوص که همیشه روی آنتن باشد با اغماض به خطاها بنگرید.
به گزارش عطنا، روزنامه شهروند در گزارشی که روز شنبه به قلم پولاد امین منتشر کرده به بررسی و گزارش شرایط برنامه خندوانه و نقدهای صورت گرفته بر آن پرداخته است که متن این گزارش به شرح زیل است.
برگ برنده تلویزیون ما در تمام چند سال اخیر برنامه موفق، محبوب و جذاب خندوانه بوده و هنوز هم هست. این برنامه که مدتهاست از پخش آن میگذرد، باز هم در بهار امسال جور بقیه برنامهها و برنامهسازان را کشید و در دو موقعیت مهم تعطیلات نوروز و ماه مبارک رمضان یک تنه موفق به جلب تماشاگر برای تلویزیونی شد که انگار جز در صحبتها و سخنرانیهای مسئولینش هیچگاه در عمل تماشاگرانش را در اولویت قرار نداده است.
یادم میآید زمانی نوشته بودم: یک زمانی بود که تلویزیون جز نود برنامه جذابی نداشت. برنامهای نبود که پرشمار تماشاگران بالقوه جعبه جادو را جذب کند و وادارشان کند به تماشا؛ بنشاند روبهروی تلویزیون و اجازه بلندشدن بهشان ندهد. این چیزها را درباره تلویزیونهای خارجی شنیده بودیم که یقه تماشاگر را میگیرند و ول نمیکنند که گاه تا ١٠، ٢٠ سال ادامه پیدا میکنند و محبوبیتشان هم کم نمیشود.
بعد هم که به قول محمد مایلیکهن از ماهواره همسایه دیدیمشان، فهمیدیم کار چندان شاقی هم نکردهاند؛ یعنی کاری نبود از ما برنیاید. یک مجری کاربلد میخواست و چند میهمان آشنا و البته دستی باز برای حرفزدن و حرف بیرونکشیدن از زیر زبان ميهمانان. آنجا بود که حس کردیم چه آسان امکان ارتباط با این وسعت و عمق را از دست دادهایم؛ چه آسان تماشاگران را هل دادهایم سمت کانالهای همسایه چه آسان بازی را باختهایم به رقبایی که نه یکدهم ما امکانات و سرمایه دارند و نه یکدهم ما آدمهای کاربلد و ذهنهای توانا. البته نه اینکه تاکنون اصلا از این برنامهها نداشتیم؛ تکوتوک بودند اما کم بودند تا اینکه خندوانه روی آنتن رفت -اتفاقی که خیلی چیزها را عوض کرد.
خندوانه آغاز یک دوران جدید در تلویزیون ایران بود. با این برنامه مدیران ما فهمیدند نهتنها نباید از محبوبیت یک برنامه و برنامهساز ترسید؛ بلکه عاقلانهترین کار استقبال از این محبوبیت است که درنهایت در بیلان کاری مدیریت ثبت خواهد شد. این را هم فهمیدند که ترس از شادی ترس عاقلانهای نیست؛ میشود شادی آفرید بیآنکه این کار الزاما به معنای ابتذال باشد. اگر خندوانه در دورههای مختلف حیاتش فقط این کارها را کرده و این تابوهای خودساخته مدیران را شکسته باشد، وظیفه تاریخیاش را در قبال فرهنگ و رسانه این مرزوبوم به بهترین شکلی ایفا کرده است؛ با اینکه می دانیم دستاوردهای خندوانه منحصر به این تابوشکنی نبوده و بهترین و خاطرهسازترین لحظات یک نسل از تلویزیونبینها مدیون این برنامه است.
حالا که چند سال از خندوانه میگذرد دیگر میتوان مطمئن بود اگر سالها بعد جایی صحبتی از تلویزیون امروز وسط آید، با حسرت از خندوانه یاد خواهد شد که یادش بخیر؛ آن روزها یک خندوانهای بود که....
خندوانه که از همان دوره اول نمایشش آغاز یک دوران جدید در تلویزیون ایران را وعده داد، در تمام این سالها به وعده اولیهاش عمل کرده و فصل به فصل تلاشی آشکار را برای افزایش جذابیت و ارتقای کیفیت به نمایش گذاشته است. حتی وقتی اتفاقاتی افتاده و مثل ماجرایی که برای جنابخان پیش آمد به نظر رسیده خندوانه دچار چالشهایی جدی شده، باز هم رامبد جوان بوده که در قبال فهمیدن اینکه یک جای کار ایراد دارد، عکسالعمل امیدوارکنندهای نشان داده و برنامهای که از دست رفته مینموده، را دوباره به مسیر اصلیاش بازگردانده است. مثل همین روزهای اخیر که با آیتمی چون خندانندهشو خندوانه دوباره دارد رنگ و بوی خندوانه میدهد و اتفاقا مشکل هم همینجاست.
محبوبیت در تلویزیون و سینمای ایران تاوان دارد، مثل همین خندوانه، مثل همین خنداننده شو و مثل دهها مثال دیگر. به همین دلیل هم هست که وقتی برنامهای موفق میشود، میشود انتظار داشت رسانهها و حتی افراد تمام تیرهایشان را به سمت برنامه و سازندهاش هدف گیرند؛ مثل اتفاقات اخیری که خندوانه را درگیر کرده است.
چند روز پیش بود که خبرگزاری فارس در مطلبی تند به این برنامه انتقاد کرد که برای خنداندن مردم به تمام خطوط قرمز تجاوز کرده است و در کنار آن بریدههایی از استندآپ کمدیهای اجرا شده در چند برنامه اخیر را گلچین کرده بود. این مطلب که با تیتر وقتی ناظر کیفی صداوسیما به تعطیلات میرود؛ رژه سوژههای حال به هم زن در استندآپهای خندوانه! منتشر شده بود، بازتاب فراوانی در رسانهها و فضای مجازی یافت.
این البته تنها انتقاد مطرحشده درباره این برنامه نبود. روزنامهای با تیتر حیازدایی روی آنتن رسانه ملی به انتقاد از برنامه خنداننده شو و سایر برنامههای صداوسیما پرداخت و روزنامهای دیگر نیز با انتشار تیتر امپراتوری فحاشهای اینستاگرامی در خندوانه در صفحه اول روزنامه مطلبی را علیه این برنامه منتشر کرد. البته روزنامههای ملایم و اصلاحطلب در این میان کوشیدند تا رامبد جوان را در این فضای پرفشار تنها نگذارند و حداقل اینکه انتقادی نیز اگر بود با زبانی ملایمتر مطرح کنند.
روزنامه خراسان با اختصاص تصویر نخست خود به عکسی از داوران و کمدینهای برنامه خندانندهشو تیتر شوخیهای دور دوم خندانندهشو خبرساز شد را برای این عکس انتخاب کرده و همچنین در ضمیمه خود با عنوان زندگی سلام به شکل ویژه به این موضوع پرداخته است. روزنامه آفتاب یزد نیز در صفحه یک خود مطلبی را با تیتر جابهجا شدن مرزهای صداوسیما با موسوی منتشر کرده و با انتشار عکس زینب موسوی به شوخیهای مسابقه خندانندهشو و تويیتهای مخاطبان درباره اجرای این کمدین اشاره دارد.
به یکباره فضا چنان برای خندوانهایها سنگین شد که در باور نمیگنجید. شاید به این دلیل نیز باشد که تهیهکننده برنامه لازم دید در نامهای درباره یکسری مسائل توضیح دهد. چنین شد که سیدعلی احمدی در یادداشتی ضمن ارایه توضیحاتی درخواست کرد با دیده اغماض به این خطا نگریسته شود: ساخت برنامهای با موضوع خنده و شادی از سختترین و پیچیدهترین انواع برنامهسازی تلویزیون است خاصه آنکه در اکثر شبهای هفته روی آنتن شبکهای پرمخاطب باشد.
در روشهای مرسوم جهانی مذهب، سیاست و مسائل جنسی اصلیترین دستمایه کمدینهای دنیا برای شوخیکردن است؛ اما در کشور ما به جهت بایستههای فرهنگی و اعتقادی جامعه که در بسیاری موارد پسندیده و درست و در معدود مواردی نیز از فهم نابجا نشأت میگیرد، نمیتوان با این موارد شوخی کرد و تنها گاهی میتوان از کنار آنها بهسرعت گذشت. پخش اولین شب از مرحله دوم مسابقه خندانندهشو در برنامه خندوانه با اعتراضهای دلسوزانه و در بسیاری موارد درست برخی از اصحاب فرهنگ و هنر همراه شد؛ بد نیست چند نکته را مرور کنیم: جوانانی کمتجربه و باانگیزه از مراحلی سخت گذشتند و به مرحله اصلی مسابقه خندانندهشو رسیدند؛ آنها هنوز آنقدر حرفهای و کارآزموده نیستند که بتوانند در عین شوخطبعی و خنداندن مخاطب از مرز حساسیتهای مذهبی، قومی و سیاسی عبور نکنند. باید به آنها فرصت بدهیم تا این فضا را بشناسند و از هیجانات کاذب فاصله بگیرند و کارآزموده شوند تا بتوانند در این مسیر سخت ادامه راه دهند.
خندانندهشو یک رقابت جدی است و باید جذاب، بامزه و بدیع باشد تا مخاطب را با خود همراه کند، در چنین مواردی حتی بسیاری از کارآزمودههای این حوزه به خطا و اشتباه میافتند، بنابراین باید با دیده اغماض به خطای این جوانان تازهنفس نگریست.
برنامه خندوانه بیش از پانصد قسمت است که همراه نجیب خانههایمان است قطعا در برنامههای گذشته نیز اشتباهاتی وجود داشته که شما با دیده مهربانی و عطوفت از آنها گذر کردید. اکنون نیز انتظار داریم با دیده خطاپوش شما همراهان مهربان مواجه شویم و تمامی لحظههای بینظیر و تجربههای خوب، تأثیرگذار و قابل توجهی را که در طول این سه سال با هم داشتهایم فراموش نکنید.
به هر حال فارغ از این روزنامهها و انتقادات و مسائلی از این دست، اما، روحیه جمعی ما ایرانیها در تخریب تمام آدمها و برنامههای موفق است. در حالی که میدانیم خندوانه در کنار دورهمی در تمام این چند وقت اخیر تنها برنامهای بوده که تا حدی توانسته به وظیفهاش در دورکردن مردم از پای برنامههای ماهوارهای عمل کند؛ با اینکه میدانیم این دو برنامه از یک شبکه کوچک و حاشیهای و به قولی فرعی یک برند بزرگ ساختهاند و نسیم را به غولی در اندازههای شبکه سه تبدیل کردهاند و با اینکه درباره تأثیرگذاری این برنامهها خیلی چیزها میدانیم، اما با اولین رویکرد انتقادانگیزی چنان قلمها را ساطور میکنیم که در باور نمیگنجد.
رامبد جوان مثل هر انسان دیگری میتواند اشتباه کند، تاکنون هم کم اشتباه نکرده -به برخی از آنها در همین صفحه بارها و بارها اشاره کردهایم؛ اما اینکه چنین فضایی برای برنامهای بسازیم که دوست و دشمن به موفقیتش در مقابله با تهاجم فرهنگی اذعان دارند، نمیتواند چندان جذاب و برای فعالان فرهنگی دلگرمکننده باشد.