کتاب «بیشعوری» چند سال است در بازار نشر کشور با استقبال روبرو شده و پس از ۳ سال به چاپ بیست و ششم رسیده است. این کتاب یک اثر روانشناسانه و اجتماعی برای همه مردم جهان است.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، یکی از آثار ترجمهای که چند سال است در بازار نشر ایران تجدید چاپ میشود، کتاب «بیشعوری» نوشته خاویر کرمنت است که نسخههای غیرقانونی و بدون مجوز آن هم به صورت افست در بازار سیاه نشر عرضه میشوند.
عرضه نسخههای غیرمجاز این کتاب باعث شده که انتشارات تیسا که چاپ ترجمه آن را به عهده داشته، اقدام به عرضه این کتاب با بستهبندی مخصوص کند تا نسخههای اصلی از نسخ غیرمجاز قابل تشخیص باشند.
اولین نسخههای این کتاب حدود ۲۰ سال پیش در آمریکا چاپ شده است. اما چاپ اول ترجمه محمود فرجامیاز آن در سال ۹۳ با ۱۹۹ صفحه، توسط انتشارات تیسا راهی بازار نشر شد و در حال حاضر چاپ ۲۶ ام را رد کرده است.
«بیشعوری» یک اثر اجتماعی خوب و مناسب است که در مقیاس جزئی برای مردم آمریکا و در مقیاس کلی، برای همه مردم جهان نوشته شده و مطالعهاش میتواند برای همه مردم کشورهای مختلف مفید باشد. چرا که به تعبیر نویسنده این اثر، بیشعوری به ملیت یا باورهای قومی، دینی و... ارتباطی ندارد بلکه یک بیماری است که میتواند واگیردار باشد و همه را مبتلا کند.
توضیح این نکته هم ضروری است که کرمنت ابتدای کتاب اشاره میکند که منظورش از استفاده از لفظ «بیشعوری»، توهین یا ناسزاگویی نیست بلکه بیشعوری از نظر او یک بیماری است.
خاویر کرمنت یک پزشک بوده و به معاینه بیماران اشتغال داشته که از یک مقطع زمانی به بعد، نتوانسته نسبت به بیشعوری اطرافیانش بیتفاوت باشد. البته پس از این دریافت، ابتدا سعی در درمان بیشعوری خود کرده و موفق شده است. همان طور هم که خودش اذعان دارد، اگر پیش از درمان بیشعوریاش، این کتاب را مینوشته، احتمالا تبدیل به دفترچه خاطرات بیشعوریاش میشده است.
این کتاب متن خوبی دارد و از نظر اخلاقی میتواند نسخه بسیار خوبی برای مردم ایران هم باشد. چراکه بسیاری از عواملی که خاویر کرمنت به نام نشانههای بیشعوری میشناسد، رذیلتهای اخلاقی مردم هستند. بنابراین مطالعه این کتاب، آینه بزرگی مقابل مردم جامعه گرفته و باعث میشود خود را با تصویری شفاف و بیخدشه ببینند.
به تعبیر کرمنت که روانشناس نبوده اما به نوعی و با نوشتن این کتاب، به رواندرمانی مردم رو آورده، مهمترین مساله درباره بیشعورها، این است که بیشعوریشان را انکار میکنند و اولین قدم هم برای درمانشان، این است که به باور کنند بیشعورند و به آن اعتراف کنند. در یکی از قسمتهای کتاب که کرمنت از سیستم قضایی و جستجوی عدالت در آمریکا صحبت میکند، میخوانیم: «در آمریکا هر بیشعوری میتواند از سر مردمآزاری دادخواستی علیه هر کسی که اراده کند به راه بیندازد و او را مجبور کند که برای دفاع از خودش مبلغ هنگفتی هزینه کند. سوءنیت و خیالبافی جای شواهد و مدارک محکمهپسند را گرفته و بنابراین دادگاهها تبدیل به میدان بازی دلچسب بیشعورها شده است. سریعترین راه برای شکست خوردن در مرافعهای قضایی این است که آدم معتقد باشد سیستم قضایی بیطرف است. دومین راه گرفتن وکیل پاک و درستکار است. (البته اگر چنین چیزی وجود خارجی داشته باشد.) زیرا فقط بیشعورها از پس بیشعورهای دیگر بر میآیند و این مسئله ربط چندانی به عدالت ندارد».
«بیشعوری» کتابی است که نویسنده اش از طنز در ساحتهای مختلف بهره برده است؛ هم در محتوا و هم قالب اثر. در زمینه محتوا، زبان اثر طنز موقعیت و گاهی طنز سیاه است. اما در قالب و فرم، کرمنت کتابش را طوری طراحی کرده که به کتابهای موفقیت و آن تیپ کتابهای روانشناسی که خیلی عامیانه هستند، تنه میزند. او حتی با تعویض نام، با یکی از کتابهای موفقیت دونالد ترامپ شوخی کرده و او را هم به عنوان یکی از بیشعورهای جهان معرفی میکند.
نویسنده در این کتاب، با واقعیات ملموس زندگی سر و کار داشته و توصیفهایش واقعگرایانه و شفاف هستند. کرمنت در این زمینه به قدری خوب کار کرده که مترجم کتاب نیز به وجد آمده و در پاورقیهایش با بهرهبرداری از طنز، با نویسنده همراهی میکند. فرجامی همانطور که در مقدمهاش بر کتاب، اشاره کرده، زحمت زیادی برای ترجمه برخی عبارات - گاهی تا چند ماه برای پیدا کردن واژه معادل - کشیده است.
«بیشعوری» از جمله کتابهایی است که میتوان آن را به افراد غیرکتابخوان هدیه کرد و امیدوار بود این سنت به عنوان یکی از فعالیتهای فرهنگساز در جامعه توسط دیگران ادامه پیدا کند.
کرمنت در بخشی از کتاب که مربوط به دستهبندی انسانهای بیشعور است، درباره «بیشعورهای آب زیر کاه» مینویسد: «بیشعور آب زیر کاه ترشرو خیلی شبیه آن قبیل گربههای خانگی است که تا وقتی در دامن آدمند خیلی دوستانه و ملوس فقط خُر و خُر میکنند، اما تا پایشان به حیاط خلوت میرسد به درندگان خونخوار تبدیل میشوند و از بابت این خصوصیات دوگانه، شگفت آورند. این بیشعورها به هر کسی که شادتر، موفقتر و با استعدادتر از خودشان باشد، حسادت میورزند.
در نتیجه در پس ظاهر ملایمشان مثل دیگی در حال جوشیدنند و از هیچ نوع نفاق و اختلافافکنیای رویگردان نیستند. در ظاهر همیشه به دنبال اتحاد فامیلی و دور هم جمع شدن خانوادهاند، اما در واقع به طرز هوشمند و ماهرانهای از همین فعالیتهایشان چنان در جهت سم پاشی و مسموم کردن فضای خانواده استفاده میکنند که برادر علیه خواهر، پدر علیه فرزند و عمو علیه برادرزاده موضع بگیرد و همه با هم دشمنی بورزند».
کتاب «بیشعوری» ۵ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارتند از: «چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد بیشعور باشد؟»، «انواع بیشعورها»، «وقتی جامعه بیشعور میشود»، «زندگی با بیشعورها» و «راه نجات».
این کتاب متن خوبی دارد و از نظر اخلاقی میتواند نسخه بسیار خوبی برای مردم ایران هم باشد. چراکه بسیاری از عواملی که خاویر کرمنت به نام نشانههای بیشعوری میشناسد، رذیلتهای اخلاقی مردم هستند. بنابراین مطالعه این کتاب، آینه بزرگی مقابل مردم جامعه گرفته و باعث میشود خود را با تصویری شفاف و بیخدشه ببینند.
یکی دیگر از فرازهای جالب این کتاب که مربوط به سیاستمداران و به ویژه سیاستمداران آمریکایی است، به این ترتیب است: «در دهه ۱۹۵۰، شنیدن حرفهای مک کارتی، بیشعوری را در امریکا واگیردار کرد. در دهه ۱۹۶۰ با جنبشهای اعتراض آمیز دانشجویان بسیاری دیگر آلوده شدند. در دهه ۱۹۷۰ جامعه به طور عمومی از مرضی که بعدا جیمیکارتر آن را «کسالت روانی» نامید رنج میبرد. اما از آنجایی که هیچ کس دوست ندارد به بیشعوریاش اشاره شود، کارتر کله پا شد و به خاک سیاه نشست. دهه ۱۹۸۰ دهه صدور عدالت به عنف بود که سیاستمداران، لابیستها و بیشعورهای دیگری از این دست آن را دستاویزی برای تهاجمات خود کردند. چشمانداز آینده هم واضح است: بیشعورهای بیشتر، تهاجمهای بیشتر».
داشتن لحن طنز برای این کتاب امتیاز خوبی است که باعث میشود مخاطب عام تا انتها آن را مطالعه کند. مخاطب خاص هم با توجه به اهمیت موضوع برایش، مطالعه کتاب را جدی گرفته و آن را تا انتها پی میگیرد.
«بیشعوری» از جمله کتابهایی است که میتوان آن را به افراد غیرکتابخوان هدیه کرد و امیدوار بود این سنت به عنوان یکی از فعالیتهای فرهنگساز در جامعه توسط دیگران ادامه پیدا کند.