به گزارش عطنا، حجتالاسلام صادق اکبریاقدم، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبائی طی یادداشتی به چند نکته مهم در رابطه با «آتش به اختیار بودن» که توسط مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با دانشجویان مطرح شده بود، پرداخته است که در پی میآید:
1- دستگاههای عریض و طویل فرهنگی که بجای فرصت بودنشان متأسفانه خودشان محل ایراد هستند.
2- تعداد گسترده دستگاههای فرهنگی که بجای فرصت بودنشان متأسفانه خودشان محل ایراد هستند.
3- موازیکاری و بعضاً هدر رفت انرژی و بیتالمال.
4- بعضاً ناکارآمدی و بهروز نبودن و کمتوجهی به منابع و مبانی تفکر فرهنگی و هویت ایرانی اسلامی و استقلال آن.
5- ضعف مدیریتی مدیران برخی از این نوع دستگاهها (به تعبیر کوچه بازاریش کوتوله بودن برخی مدیران در مباحث مدیریتی آنهم به لحاظ کمتجربگی و نبود تخصص و تعهد).
6- تداخل مأموریت و برنامههای خیلی از دستگاههای فرهنگی.
7- نبود نگاه سیستمی به مسائل در بخش قابل توجه متولیان، منتقدان و دستگاهها.
8- نگرشها و گرایشات چپ و راستی دور از منطق و عقلانیت (اگرچه در شعار هردو آنها عقلانیت هست) و غلبه سیاستبازی در حوزه فرهنگ و جدیداً نیز متأسفانه در حوزه مباحث مذهبی و مناسکی.
9- دعوای سنت، مدنیته و تجدد، توسعهیافتگی یا پیشرفت درونزا و اعمال این رویکردها توسط برخی متولیان و دولتمردان.
10- هجوم، نفوذ و ورود فرهنگ غربی و کمرنگ شدن فرهنگ مستقل، خودباوری و استقلال.
11- اختلال در قرارگاههای فرهنگی و ایفا نشدن نقش قرارگاهی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت فرهنگی وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمسیون فرهنگی مجلس، قوه قضائیه و غیره.
12- فراگیر نبودن نگاه علمی به فرهنگ مگر در برخی شخصیتهای اصلی نظام همچون رهبر انقلاب، برخی استادان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه.
13- فراگیر نبودن نگاه علمی به مدیریت استراتژیک در حوزه فرهنگ آنهم در متولیان و مدعیان چپ و راست داخل و خارج سازمانها و دستگاههای فرهنگی.
14- نگاه راهبردی، جامع و اشراف رهبری به عنوان سکاندار نظام و نیاز جهتدهی و اعلام راهبردهای کلان مدیریتی (وقتی اختلال در قرارگاهها وجود داشته باشد و نتواند انسجام و سازماندهی دستگاههای فرهنگی و مراکز عملیاتی فرهنگی را به خوبی انجام دهند و یا اینکه ارتباط قرارگاههای فرهنگی با دستگاهها و مجریان فرهنگی قطع شده باشد و یا ارتباط دقیق و درستی برقرار نباشد آن وقت ورود رهبر و فرمانده کل لازم است).
وقتی شهید چمران برای حوادث پاوه در اوایل جنگ به آنجا رفته بودند در آزادسازی پاوه امام خمینی(ره) پیام دادند که صدای آن زلزلهای در دشمنان ایجاد کرد و مردم و برخی مراکز وارد میدان شدند. یا وقتی پشت خاکریز هستی و در قرارگاه اختلاف و اختلال هست و دستوری با بیسیمهای به اصطلاح «درب و داغون» نمیرسد، باید اقدام کرد یا اینکه تسلیم شد!؟
توجه کنید، «آتش به اختیاری» یک رفتار عقلانی و با توجه به اقتضائات و باید با پیروی از بزرگان و باتجربهگان و پختههای آن مجموعه باشد.