موضوع تعهد و مسئولیتپذیری از آن دست موضوعات مهم در حوزه اجتماعی است که مصداقهای بیرونی اش برای بسیاری از ما پیش آمده است. نمونههای فراوانی در نوع رانندگی افراد، رعایت نوبت در صفهای مختلف و... بروز میکند و گاه باعث ستیز و جدال میشود و گاه با غرولندی زیر لب از آن گذشتهایم، اما اگر رصد کوتاهی کنیم از وضعیت جامعه پیرامونیمان و البته بامدد حافظه خودمان میتوانیم ببینیم مسئولیتپذیری در جامعه ایرانی کاهش یافته و جایش را به مسئولیتگریزی داده است. اتفاقی که بدون شک دلایل گوناگونی دارد.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه جامجم در چاپ سهشنبه 16 خرداد این روزنامه، هر چند مسئولیتپذیری در جامعه ایرانی موضوع اولیه این گفتوگو بود، اما دکتر مهرداد ناظری، جامعهشناس و استاد دانشگاه در کنار آن به موضوعات دیگری هم اشاره کرد که خواندنش خالی از لطف نیست.
*اصولا مسئولیتپذیری چقدر موضوع مهمی در جامعه است؟
مسائل اجتماعی جزو موضوعات مهم در حوزه توسعه است. در واقع وقتی نگاهی به ادبیات توسعه کنیم در مباحث جدید جامعهشناسی توسعه مسئولیت اجتماعی جزو موضوعات بسیار مهم است. وقتی ما از مسئولیتهای اجتماعی حرف میزنیم یعنی این که افراد نسبت به همدیگر تا چه حد احساس مسئولیت دارند و تا چه اندازه اقدامات میکنند. ضمن این که سود به خودشان میرساند و به دیگران آسیبی نمیرساند.
در واقع ما با افزایش توان اجتماعی در یک جامعه، سرمایه اجتماعی را تقویت کردهایم. یک مثال ساده بزنم در این مورد. ما یک واژه مصطلح داریم با عنوان کردیت (اعتبار) صادر کردن برای خود و دیگری. تحت این عنوان که شما وقتی برای یک نفر قدمی برمیدارید در آن لحظه به سود آنی خودتان فکر نمیکنید، به عنوان مثال من در خیابان میایستم تا شما رد شوید. در این حالت شاید من یک مقدار زمان را از دست میدهم، اما در ازای آن اگر همه ما این طور فکر کنیم که داریم یکسری کردیتها برای همدیگر صادر میکنیم این کردیتها میتواند در جامعه در نهایت به نفع ما بشود. آن زمان همگی در اولویت بخشی نفع همگانی نسبت به نفع فردی از همدیگر پیشی میگیریم و خود این موضوع احساس مسئولیت را در جامعه نسبت به دیگری تقویت میکند. در واقع من هر کاری انجام میدهم اول شما را میبینم بعد خودم را. اگر دقت کنید در سوپرمارکتها، صفهای مختلف و در مکانهای دیگر مردم توجهی به همدیگر نمیکنند. تنها منفعت شخصی خودشان را میبینند و گویی از روی همدیگر عبور میکنند. همه اینها باعث میشود جامعه منفعت فردی را به منفعت جمعی ترجیح دهد؛ در نتیجه احساس مسئولیت در آن جامعه ضعیف شده است، بنابراین سطح سرمایه اجتماعی سقوط میکند و در نهایت اخلاق عمومی تضعیف میشود. این رابطه دو سویه است، اخلاق روی مسئولیت تاثیر میگذارد و به همان میزان مسئولیتپذیری در جایگاه اخلاق اجتماعی نقش دارد، اما در هر دو سوی این قضیه یک جامعه است که ضرر میکند.
*چطور باید مسئولیت پذیری در جامعه را تقویت کنیم؟
هر انسان، شهروند یا کنشگر اجتماعی شش بعد دارد که ما باید برای آن برنامه داشته باشیم یا به آن توجه کنیم.
اولین بعد آن اخلاق است. مهمترین نسخه در این مورد، نکتهای است که در دینمان هم به آن توجه میکنیم یعنی آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را برای دیگران نمیپسندی برای دیگران هم نپسند. یعنی شما باید به یک نسخه جهانی توجه کنید. به این مفهوم که در لحظه تصمیمگیری به این فکر کنید کاری که میخواهید انجام دهید تا چه حد سود یا ضررش قرار است به دیگران برسد.
انسان تا جایی آزاد است که هر لحظه که خواست عملی را انجام دهد، باید مطمئن باشد اگر هر کس دیگری جای او بود نیز همین کار را میکرد و اگر دچار شک و تردید شد که شاید حتی یک نفر در جهان این کار را نخواهد کرد، نباید آن کار را انجام دهد. به عنوان مثال اگر کسی به یک شهر دورافتاده سفر کرد و آنجا احساس کرد کسی او را نمیبیند یا نمیشناسد، او میتواند زبالههایش را به رودخانه بریزد یا در وسط جاده پخش کند. کافی است از خودش بپرسد آیا هر کس دیگری هم جای من بود همین کار را میکرد؟ اگر احساس کرد حتی یک نفر را میتوان یافت که این کار را انجام نمیدهد، پس او هم نباید این کار را انجام بدهد.
شما در نظر بگیرید در چنین فضایی چقدر سطح تصمیمگیری سخت میشود. انگلیسیها مثالی دارند که از آن برای تصمیمگیری از فعل ساختن استفاده میکنند. یعنی تصمیمسازی و این سختی آن را نشان میدهد. باید حتما عنوان کنیم بعد اخلاقی در مسئولیتپذیری جامعه نقش خیلی مهمی دارد.
بعد دوم، بعد فیزیکی انسان است. کالبد انسان هم به اندازه روان او حائزاهمیت است. به همین دلیل در دنیای امروز مردم به فیزیک خودشان هم اهمیت زیادی میدهند. شاهد این نکته، آمار بالای جراحیهای پلاستیک در ایران است. یا توجه رسانهها به این موضوع که شما چه چیزی بخورید یا نخورید، گواه این نکته است. در واقع مسئولیتی که دولت نسبت به مردم یا مردم نسب به همدیگر میتوانند داشته باشند از این توجه به فیزیک انسان مشهود است؛ مثلا این روزها خانوادهها اقبال زیادی به غذاهای فستفودی دارند، در حالی که این غذاها آسیبهای زیادی به جسم ما دارد، اما ما مسئولیت در این رابطه را نسبت به خودمان از دست دادهایم.
بعد سومی که اهمیت دارد، تفکر است. ما باید در حوزه اندیشه و فکر برای شهروندان برنامه داشته باشیم. فضاهای مجازی امروزه باعث شده است ما کمتر تعمق کنیم. وقتی کمتر فکر میکنیم در واقع کمتر درست عمل میکنیم. بدیهی است وقتی یک دانشجو کمتر فکر میکند کمتر در انجام فعالیتها و دروسش موفق است، یعنی کمتر نسبت به درسهایش احساس مسئولیت میکند. به طور کلی فکر کردن بخش مهمی از زندگی روزانه است که این روزها در حاشیه است.
بعد چهارم در این موضوع، احساس و عاطفه است. در جامعه ما به عواطف و احساسات کمتر توجه میشود. اساسا ما چیزی به نام عشقورزی نداریم. فرهنگ عشقورزی در جامعه ما خیلی ضعیف است. در حالی که اریک فروم در کتاب هنر عشق ورزیدن تاکید میکند عشق هنری است آموختنی. اگر ما این عشق ورزی را یاد بگیریم یعنی احساس مسئولیت بالاتری نسبت به هم داریم، چون ما در عشق یاد میگیریم آنچه را داریم بدهیم بدون این که انتظار جبران داشته باشیم، در حالی که ما اگر هم بدهیم انتظار داریم همان لحظه جبران شود.
پنجمین بعد مهم در تقویت مسئولیت پذیری جامعه، خلاقیت است. خلاقیت یک جور توانمندسازی است. یعنی ما به انسان از منظر این که بتواند ایدههای نو بدهد، نگاه کنیم. معتقدم جامعهای که خلاقتر است جامعه مسئولیتپذیرتر و سالمتری هم به حساب میآید. وقتی از لحاظ آسیبشناسی نگاهی میکنیم به جامعه خودمان میبینیم ما خیلی دچار تکرار شدهایم، نقش عادت در جامعه خیلی پررنگتر از نوآوری است. در صورتی که برخی افراد نوآور در جهان مبدائی شدهاند برای تغییر جهان.
مورد آخر در تقویت مسئولیتپذیری در جامعه، معنویت است. یعنی این که ما به لحاظ اخلاق اعتقادی و رابطه هستی با خدا تا چه حد توانستهایم درست کار کنیم. وقتی معنویت درست اجرا بشود حال افراد جامعه را بهتر میکند. ما وقتی عبادت میکنیم شرایط روحیمان بهتر میشود. فردی که عبادت میکند مسئولیتپذیرتر است، بنابراین میتواند در جامعهاش تغییر ایجاد کند.
متاسفانه در حال حاضر در حوزههای مختلف و در سطوح مختلف بیاخلاقی دیده میشود و ما نسبت به همدیگر احساس مسئولیت نداریم. در صورتی که با اخلاق، زندگی بهتری خواهیم داشت و خیلی بدیهی است جهان زیباتری را خواهیم ساخت.
*بخشی از جامعه اما به نظر میرسد نسبت به این موضوعات خیلی حساس هستند، نشانهاش ایجاد پویشهایی است که جدا از تصمیمهای رسمی ایجاد میشود.
این کمپینسازیها خوب است به شرطی که از ماهیت اصلی خودش دور نشود؛ یعنی هدفش به نوعی کسب منافع مادی نباشد. یعنی گاهی احساس میشود نهادهای غیردولتی هم که ایجاد میشود جنبههای منافع شخصی در آن دیده میشود. خیلی از آنها به موضوعاتشان اقتصادی نگاه میکنند در حالی که وقتی ما میشویم انجیاو (سازمان مردمنهاد) یعنی اینجا منبع درآمد من نیست و من آمدهام اینجا چون احساس میکنم در این زمینه نقصی هست و حضور من میتواند موثر باشد. متاسفانه جامعه ما همه چیز را با نگاه اقتصادی میبیند. فضای هایپرمارکتی در جامعه بشدت ما را به سمت سرمایهسالاری برده است و این سرمایهسالاری ما را از آن اخلاق انسانی که همیشه فکر میکردیم به خاطر آن باید زندگی کنیم، دور کرده است.
*با رواج مسئولیتگریزی در جامعه، خیلی از ارزشها هم تغییر ماهیت میدهند؛ یعنی بسیاری از ضدارزشها به ارزش تبدیل میشوند.
بله. نمونه رایج این موضوع دروغ یا چیزی است که از آن به عنوان زرنگی یاد میکنند. آنچه ما به عنوان زرنگ بازی انجام میدهیم و با تقلب و دروغ نیز همراه است، به این دلیل است که فرهنگ مسئولیتپذیری در جامعه رشد نکرده و افراد برای جبران آن و بالا رفتن از پلههای ترقی باید به کنشهای غیرمنطقی و ناسالم روی آورند. متاسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم، انتخاب مدیران براساس کارآمدی و مسئولیتپذیری صورت نگرفته و بیشتر شناختن فرد مورد نظر کارساز است. البته این یک روی سکه است. روی دیگر که مانع رشد کنشهای منطقی و سالم میشود، از دست دادن فرصتها و موقعیتها برای فرد است. مثلا فردی را تصور کنید که در مدرسه به او گفته میشود در رانندگی نباید از چراغ قرمز عبور کرد یا خودروی شما نباید روی خط کشی عابر پیاده بایستد، اما فرد در جامعه میبیند اگر بخواهد این قوانین را رعایت کند حق مسلم او یعنی بموقع رسیدن به مقصد ضایع خواهد شد و دیگرانی که نقض قانون میکنند، بهتر به نتیجه میرسند؛ پس او هم به این ایده میرسد که نباید قوانین را رعایت کند و باید در زمره قانون گریزان قرار گیرد.
*با این حساب به نظر شما با تعهدپذیری آزادیهای فرد سلب میشود؟
ژان پل سارتر در این خصوص نظر جالبی ارائه میکند. او اعتقاد دارد انسان موجودی است که آزادی جزء جداییناپذیر اوست؛ اما در برابر این آزادی بی حد و حصر باید بداند در برابر هر عملی که انجام میدهد، مسئول است. وقتی از او میخواهند حد این مسئولیت کجاست میگوید انسان تا جایی آزاد است که در لحظهای که خواست عملی را انجام دهد، باید مطمئن باشد اگر هر کس دیگری جای او بود نیز همین کار را میکرد. در واقع آزادی هم دارای ملاک و معیاری مشخص است، معیاری که با بار سنگین مسئولیت انسانی مشخص میشود.
*مسئولیتپذیری چقدر در کاهش آسیبها به جامعه کمک میکند؟
اگر در جامعهای افراد مسئولیتپذیر تربیت شوند، در آن صورت درصد ستیزه، خشونت و جدال هم بسیار پایین میآید. در چند سال گذشته، ایران میان کشورهای جهان از لحاظ خشونت و نزاعهای خیابانی جزو پنج کشور اول محسوب میشد چون سطح مسئولیت پذیری شهروندان نسبت به یکدیگر در حد پایین و قلیلی قرار دارد. بارها میبینیم در خیابان دو خودروی چندصد میلیونی بدون رعایت قوانین جلوی همدیگر میپیچند و این موضوع باعث درگیری و نزاع میان آنها میشود، در حالی که اگر شهروندان در خانواده و مدرسه مسئولیتپذیری را یاد بگیرند و مردم مشاهده کنند قانون پذیران جایگاه شایستهتری نسبت به قانون گریزان دارند، دیگر هیچ کس نقض قانون نمیکند و در نهایت همه مردم به امنیت روحی و روانی بیشتری میرسند.