۰۸ دی ۱۳۹۵ ۱۳:۳۵
کد خبر: ۶۲۳۶۶
rohani-banafsh

به دنبال انتشار گزارشی در روزنامه شهروند باعنوان «زندگی در گور» که گزارشی از گورخواب‌های نصیرآباد و حکایت زندگی ٥٠ زن، مرد و کودک است که شب‌ها در گور می‌خوابند، اصغر فرهادی نامه‌ای سرگشاده و تند خطاب به حسن روحانی؛ رییس‌جمهور نوشت و در آن از فقر حاکم بر زندگی بخش وسیعی از مردم کشور گلایه کرد.



به گزارش عطنا به نقل از فرارو، حسن روحانی رئیس‌جمهور کشورمان صبح امروز در نشست تخصصی جامعه نظارت و بازرسی دولت که در محل اجلاس سران برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: نشست امروز مسئولین بازرسی‌ها مجموعه‌های ارزیابی، نظارت، جمع‌هایی که به عنوان پاسخگویی در دستگاه قوه مجریه مسئولیت این امر را دارند هم‌اندیشی، انتقال تجربیات، ایجاد هماهنگی‌های لازم، کارانه بودن بخش‌های مختلف بازرسی و نظارتی را به فال نیک می‌گیرم و ادامه این گونه  نشست‌ها را لازم و ضروری می‌دانم.

گزیده سخنان روحانی را در ادامه می خوانید:

  • در نظام جمهوری اسلامی ایران مسئله نظارت و بازرسی اهمیت ویژه‌ای دارد و اساسا هر گونه اختیار و قدرت در یک نظام اگر توام با نوعی بازرسی و نظارت نباشد احتمال انحراف و فساد در آن بسیار زیاد خواهد بود.



  • گرچه در فرهنگ اسلام کنترل قدرت یک بخشی از آن کنترل داخلی خود انسان‌ها است که آن را به عنوان تقوا می‌دانیم، تقوا همان قدرت و توانی است در یک نهادی در انسان که بشر را از انحراف و خطا بازمی‌دارد، تقوا یعنی نگه‌دارنده، متقی یعنی کسی که دارای توانمندی نفسانی و قدرتی در درون است که می‌تواند او را از انحراف و خطا باز دارد، در آیات قرآن مجید و روایات بسیاری از اعمال و عبادات به دلیل تقویت قدرت باطنی تقوا در نهاد انسان بوده است.



  • چرا با این همه دستگاه نظارتی در کشور باز هم شاهد تخلفات بزرگ هستیم و می‌بینیم، چگونه می‌شود یک تخلف عظیم و بزرگ حدود 3 میلیارد دلار در دولت قبل اتفاق بیفتد. این همه دستگاه نظارتی بودند دیگر، کدام یکی نظارتش دقیق نبوده؟ یا قوانین و مقررات نظارتی ما اشکال دارد و یا افرادی که مسئولیت‌های نظارت را برعهده دارند دارای اشکال هستند.



  • مگر یک نفر خودش به تنهایی می‌تواند 3 میلیارد دلار به جیب بزند. به کجا وصل بوده؟ چه کسانی به او کمک کردند؟ شریک‌ها چه کسانی بودند؟ در چه رده‌هایی بودند؟ چگونه نفت در اختیار فرد قرار گرفته؟ چگونه اموال در اختیار یک فرد قرار گرفته؟ چگونه میلیارد دلار و صدها میلیون دلار غیر از نفت پول در اختیار او قرار گرفته؟ دستگاه قضایی رسیدگی کرده و به حکمی رسیده که بنده راجع به دستگاه قضایی یا حکم آن فرد بحثی ندارم. آن مربوط به دستگاه قضایی است. به هر حال قاضی مربوطه و دستگاه قضایی رسیدگی و بررسی کرده و به حکمی رسیده است اما سوال مردم همچنان باقی است. حالا یک فردی اعدام شود خیلی خب اعدام شد. پول چی شد؟ پولی که در اختیار این آقا بود چی شد و کجا رفت؟ چه کسانی موثر بودند و نقش داشتند؟



  • بنده از آغاز این پرونده پیشنهاد کردم این فرد به جای اینکه مستقیم در اختیار دستگاه قضا قرار بگیرد در اختیار وزارت اطلاعات قرار بگیرد تا اطلاعات این موضوع کاملا آشکار شود و پرونده پخته شود بعد در اختیار دستگاه قضا قرار بگیرد. حالا به هر دلیلی این نظر عملی نشد، انتظار مردم چیست؟ انتظار مردم این است که ماجرا برای مردم روشن شود، مردم سوالاتی دارند، سوال مردم باید پاسخ داده شود.



  • بنده همین جا عرض می‌کنم به عنوان نماینده ملت ایران و مسئول اجرای قانون اساسی در پرونده‌های مهمی که میلیاردها اموال عمومی مردم حیف و میل شده است باید در آن پرونده به سوالات مردم پاسخ داده شود زیرا اگر پاسخ داده نشود یک چیز مهم‌تر از سه میلیارد دلار و بیش از 10 میلیارد دلار و ده‌ها میلیارد دلار از دست داده‌ایم و آن مسئله اعتماد عمومی مردم و سرمایه اجتماعی است.



  • مردم احساس کردند به امام حسین توهین‌شده در 9 دی چه کردند؟ 9 دی به خاطر عشق ملت ایران به امام حسین بود. باز نرویم از این استفاده جناحی کنیم، 9 دی حرکت بزرگ مردم برای دفاع از امام حسین، خاندان رسالت، حق، نظام جمهوری اسلامی ایران، ولایت فقیه در مسیر حق بود، مربوط به این جناح و آن جناح نبود، توهین به امام حسین و عاشورا را کسی نمی‌تواند تحمل کند.



  • چرا عده ای در کشور حاشیه امنیتی دارند. این حاشیه امنیتی از کجا آمده؟ چرا برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها سایت‌ها حاشیه امنیتی دارند، هرچه بنویسند و هرچه بگویند هرچه فحاشی کنند و هرچه تهمت بزنند، گاهی تشویق می‌شوند. اگر آن تهمت‌ها مربوط به دستگاه اجرایی و دولت باشد تشویق هم می‌شوند. دستگاه‌های دیگر را که جرات نمی‌کنند چیزی بنویسند اما لااقل دستگاه اجرایی که آزاد است احساس تشویق می کنند. این را نه برای این می‌گویم که از دستگاه اجرایی یا دولت حمایت کنم.



  • برخی بخاطر مسائل جناحی وقتی روزنامه می خوانند و فحاشی و توهین و افترا را می‌بینند که اینها یعنی گناه، از گناه خوشحال می شوند؛ سقوط اخلاقی در جامعه زمانی است که کسی از گناه خوشحال شود.



  • من دیروز از یکی از هنرمندان نامه ای را خواندم که بسیار دردناک بود. شنیده بودیم بعضی ها از فقر کارتن خواب می شوند یا زیر پل ها می خوابند اما قبر خواب را کمترشنیده بودیم. این هنرمند در نامه نوشته بود وقتی این موضوع را دیدیم بغض در گلویم و شرمساری در سیمایم ایجاد شد.



  • چه کسی می تواند در جامعه بزرگی مثل ایران به این عظمت، دین فرهنگ و با عشق به خاندان رسالت ببیند عده ای از هم نوعانش آسیب اجتماعی دیدند و به خاطر بی پناهی به قبر پناه برده اند. قبلا زنده به گور می گفتند، اما الان طرف برای اینکه سرما را تحمل کند خودش را در گور می کند.


روز گذشته اصغر فرهادی طی نامه ای به حسن روحانی نسبت به گزارش یک روزنامه درباره گورخواب ها در گورستانی در شهریار واکنش نشان داد.

این فیلسماز نامدار کشورمان در این نامه نوشت که از خواندن این گزارش احساس شرمساری و بغض می کند.


نامه این کارگردان مطرح در سینمای ایران و جهان را در زیر می خوانیم:


asghar-farhadi


آقای دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم

سلام

امروز گزارش تکان‌دهنده زندگی مردان، زنان و کودکانی را که در گورهای یکی از قبرستان‌های اطراف تهران شب‌های سرد را به صبح می‌رسانند خواندم و اکنون سراسر وجودم شرم است و بغض. به بهانه این نامه به شما، قصد دارم همه آنانکه در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم.

می‌دانم که عده‌ای سیاست‌باز اینگونه گزارش‌ها و خبر‌ها را دستاویزی خواهند کرد برای گرم کردن تنور بازی‌های فرساینده سیاسی و انتخاباتی اما افسوس که گرمای این تنور، تن رنجور کودکان، زنان و مردانی را که شب‌ها در گوشه قبر‌ها، لابه‌لای درختان پارک‌ها و زیر پل‌ها به خواب می‌روند گرم نخواهد کرد.

در این گزارش نام یکی از کسانی که شب‌های سرد استخوان‌سوز را در گوشه گوری نشسته به صبح می‌رساند و به تعبیر تلخ گزارشگر مرگ را زندگی می‌کند، «آرمان» است. این نام مرا‌‌ رها نمی‌کند. «آرمان» گم شده‌ای که در گور پیدایش کرده‌اند. شرم بر ما.

در تاریخ خوانده‌ایم که گاهی حاکمان با لباس مبدل به میان مردمان می‌رفته‌اند تا به دور از محافظان و ملازمان و متملقان گوشه‌ای از درد و رنج مردم را بی‌واسطه درک کنند. پیشنهاد می‌دهم لااقل برای تنوع در نگارش تاریخ امروز که آیندگان بهت‌زده خواهند خواند، گاهی صاحب منصبان بی‌همراه و نا‌شناس به میان مردم بروند.

به روستا‌ها و شهرهای دور افتاده. اگر ناشدنی‌ست به همین حوالی، محله‌های حاشیه تهران تا ببینند صورت‌های سرخ از سیلی آبرومندان بی‌بضاعتی که بیش از هر صاحب قدرتی جان و جوانیشان را برای این سرزمین قربانی داده‌اند. اگر باز ناشدنی‌ست یک روز به اورژانس شهر سری بزنند و مخفیانه سوار بر آمبولانسی شوند که قرار است بیماری بی‌رمق را به بیمارستانی برساند و از نزدیک شاهد باشند چگونه در مسیر، به جای راه باز کردن برای نجات جان یک بیمار، مسابقه‌ای تلخ بین دیگران است برای پیشی گرفتن از هم که پشت آمبولانس حامل یک هموطن رو به مرگ جای بگیرند و از این موقعیت برای زود‌تر رسیدن به مقصد ‌‌نهایت استفاده را ببرند. این مثالی ساده، تلخ و تکراری‌ست اما خلاصه‌ای‌ست از وضعیت امروز ما. چه کسی پاسخگوی این بی‌رحمی پنهان است؟ ما چرا و کی چنین شدیم؟ ما مردمانی که دیگر دوست داشتن هم‌وطن را از یاد برده‌ایم، ما که خشونت‌های پنهان و ریز در رفتار و گفتار روزمره‌مان ابزاری شده است برای بیرون کشیدن گلیم فردیمان از اجتماع. ما که دروغ را به عنوان مهارتی برای زیستن دوگانه در بیرون و درون خانه می‌آموزیم و به کودکانمان می‌آموزانیم.

ما که تنها نظاره‌گر و شنونده فراموشکار رنج‌هائیم. چه کسی امروز از آن پدری که خود را از پل عابر پیاده خیابان میرداماد به دار کشید و در یادداشتی که از جیب خالی‌اش پیدا شد نوشت «هزینه درمان بیماری چشم‌هایم را نداشتم» سخنی می‌گوید؟ آن اندک کسانی نیز که دلسوزانه می‌گویند با انگ سیاه‌نمایی مورد هجمه‌اند. انگ سیاه‌نمایی فراری‌ست رو به جلو از سوی مسئولان برای عدم پذیرش مسئولیت سیاهی‌ها.

این است شهر نوید داده شده؟ این است شهر آرمان‌ها؟

اصغر فرهادی



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار