۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۴۷
کد خبر: ۳۵۳۰۰

mostanad posht sahne (20)


دومین نشست نقد وبررسی مستند «پشت صحنه» به همت بسیج دانشکده ارتباطات در سالن شهید همت برگزار شد. در این مستند والدین و جوانان مورد خطاب قرار گرفته اند.



زیرآب عشق در این مستند زده شد!


«اولاً مستند مخاطب ندارد، یعنی مخاطب را به نوعی با موضوع اشتباه گرفته است این مخاطبش شاید جوانان باشد، اما مخاطبش قطعا شماً نیستید ، بالاخره خاطره یک عده جوان را برای خود جوانان پخش کردن، به نظرم جایگاهی ندارد، مگر اینکه شما بگویید این مستند را مثلاً برای جوانان ساخته ام که واقعیت زندگی جوانان را نشان دهم. نشان دادن واقعیت ها برای مخاطب زمانی خوب است که مخاطب درست انتخاب شود».


به گزارش عطنا، عضو شورای عالی خانواده صدا و سیما با مروری بر سخنانش در جلسه اول این نشست نقد اشاره کرد و با بیان این نکته که نشان دادن بدیهیات جذابیتی ندارد، در جمع دانشجویان گفت: ترجیح می دهم یک گفتگوی دو طرفه داشته باشیم تا مسئله جنسی را واکاوی کنیم. جلسه گذشته علل، پیامدها، فهم و ماهیت این مسئله و این را که راه درست و راه غلط چیست، بیان کردیم.


ابوالفضل اقبالی در ادامه دو عامل را برای فهم مسئله جنسی در جوانان مطرح و یادآوری کرد:


1_ اصالت گفتمان عشق :اینکه می گویند عشق مقدمه ازدواج است، یک دروغ بزرگ است، چرا که به نظر من اینطور نیست؛ آنچه که ما الان از فضای عشق و به تعبیر من love می فهمیم اصلا نمی تواند مقدمه ازدواج باشد.


طبق نظریات علوم اجتماعی و انسانی مدرن، عشق (love) اساساً مسئولیت گریز، تعهد گریز ، موقتی و تنوع طلب است و این مقوله یک اتفاق شیرین شورانگیز پر هیجان است که در لحظه ایجاد می شود و در لحظه پایان پیدا می کند و به نوعی تبدیل به تنفر می شود. در اکثر مواقع طرف بر حسب یک نگاه ، یک اتفاق و یا یک تصادف در فضای مجازی یا فضای حقیقی عاشق کسی شده است و رفته رفته این ارتباط را شکل داده است؛ این ارتباط چند صباحی وجود داشته تا اینکه از هم دیگر متنفر می شوند و رابطه شان را کات(cut) می کنند. این یک اتفاق فراگیر در جامعه ماست که داریم مدرن می شویم. در مورد عشق کاملاً مدرن شده ایم. به نظر من عشق (یا همان love) نمی تواند پایه ازدواج قرار بگیرد چرا؟ چون کاملاً موقتی و زود گذر است.


2- سطحی بودن مستند: ازدواج آسان را به این شکل مطرح کردن بسیار شعاری است. الان در جامعه ی ما حتی خانواده ها خودشان گرایش به این اتفاق ندارند.


وی ادعای خود را چنین مطرح کرد: اگر پدر و مادری به این جمع بندی برسند که کسی که به خواستگاری دخترشان آمده به لحاظ رشد عقلی و مهارت های زندگی به سطحی رسیده که می تواند غیر از خودش کس دیگری را مدیریت کند و فقط این ویژگی را داشته باشد؛ بدون در نظر گرفتن خانه و ماشین، می تواند ازدواج کند.


و گفت: زیرآب عشق در این مستند زده شد؛ این مستند نشان می دهد که دختران و پسران به راحتی ابراز می کنند که عشق دروغ است و درصد خیلی پایینی از این عشقهایی که در لحظه ایجاد می شوند با دوام است.


در ادمه دانشجویان حاضر در نشست سوالاتی را مطرح کردند که با پاسخ های صریح این نویسنده و پژوهشگر فاخر و ارزشی همراه بود؛


نقش رسانه در آگاهی دادن به والدین و جوانان در مورد معضل جنسیشان چقدر است؟


در مورد نقش رسانه اتفاقاً یک نکته ی مهم است و آن این است که آن زیست جهانی که داریم در آن تنفس می کنیم کاملا جنسی شده است. الان شما در رسانه نگاه می کنید ، در فضای مجازی نگاه می کنید ، حتی به رفتار افراد جامعه هم توجه می کنید. کلاً فضاهایی که داریم ، نفس می کشیم داره معضل جنسی رو پررنگ میکند. هر جایی را که نظاره میکنید یا دارد از مقوله سکس صحبت می کند یا از ابزار جنسی استفاده می کنند برای تبلیغ خودشان ، برای پیشبرد اهدافشان حضور ما در خیابان دارد سیگنال های جنسی تولید میکند. بد حجابی ، نحوه آرایش ، نحوه قدم زدن و رفتار و گفتار ما و تعاملات ما چه زن چه مرد اینها متاسفانه از هنجارهای جامعه مدرن تاثیر پذیرفته اند و این تاثیرپذیری باعث شده که این ارزش جنسی ، این مقوله جنسی تبدیل یه یک مد یا پرستیژ شده است. رسانه هم به همین ترتیب این تاثیر را می گذارد. از طرفی وقتی به تعویق ازدواج و افزایش سن ازدواج نگاه می کنیم این معضل پررنگ تر می شود و این جایگاه را می توانید به صورت پررنگ در جامعه مشاهده کنید.


سبک ازدواج و طلاق در زمان گذشته را با زمان حال مقایسه کنید؟


در گذشته اساساً زن ها جرات طلاق نداشتند ، حتی از طلاق صحبت نمی کردند. در جامعه سنتی حرف از طلاق با مقاومت همراه بود و گذشتگان اعتقاد داشتند که " عروس با لباس سفید به خانه شوهر می آید و با لباس سفید هم بیرون می آید."اگر در گذشته طلاق کمتر بود به خاطر مجموعه آموزه هایی بود که مادرها و مادربزرگهایمان تحت تاثیر آن قرار می گرفتند و طلاق را رسماً قبیح می دانستند و این مجموعه آموزه ها باعث میشد که زن ها این جسارت را نداشته باشند که به سمتی بروند که در مقابل همسرشان که مستبد هم بودند بایستند چرا؟ چون جامعه هم از آن ها حمایت نمی کرد. ولی در جامعه الان این ارزش ها وجود ندارد و وبه نوعی این صحبت ها قدیمی شده است و برای همین هم است که آمار طلاق بالاست. این یک بخش از واقعیت جامعه ی سنتی ماست اما همه ی واقعیت نیست ، ما در همین جامعه ی سنتی و در روابط بین اعضای خانواده شان گفتمانی حاکم بود به نام " گفتمان سازش " یعنی با مشکلات و مسائل همدیگر می ساختند این هم در زنان بود و هم در مردان. الگوی همسر گزینی در گذشته اینگونه بود که دختر و پسر همدیگر را اصلاً نمی دیدند یعنی همین الان حتی در برخی از روستاهای ما این شیوه پابرجاست و خانواده ها دختر را انتخاب می کردند و دختر و پسر در سر سفره عقد همدیگر را می دیدند چه خوششان بیاید از هم یا نیاید ولی طلاق نمی گرفتند و با هم زندگی می کردند ، این هم برای مرد سخت بود هم برای زن ، شاید برای مرد سخت تر بود


چون همسرش شاید باب میلش نبوده است ولی این مقوله برای آقایون بیشتر غالب بود چون شرایط تعامل اجتماعی طوری بود که آقایون در جامعه ظاهر بودند ولی خانمها بیشتر در خانه بودند ، شاید در مجامع عمومی دختر وپسر همدیگر را دیده بودند اما قطعاً قطعاً پسر دختر را ندیده بود ولی سازش یک موضوع فراگیر بود و هم زن باید می ساخت هم مرد ... عشقی که قدیمی ها تجربه کردند نسل امروز هرگز تجربه نخواهند کرد چون عشق در دنیای سنتی بعد از ازدواج حاصل می شد و ایجاد می شد و تداوم پیدا می کرد یعنی دو طرف وقتی وارد زندگی می شدند از هم شناخت بیشتری پیدا می کردند و روابطشان عمیق تر می شد اما الان اتفاقا با ورود یک رابطه و با رخ دادن وصال از آن شور و هیجان عشق کاسته می شود. این در ادبیات نظری هم هست معتقدند وصال قتلگاه عشق است. این سازش فقط برای زنان نبوده برای مردان هم بوده است ، در مورد خانمها پررنگ تر بود واین یک بخشی از دنیای سنتی بود.


در مورد ازدواج سفید و هم زیستی بدون ازدواج صحبت کنید؟


ازدواج سفید هیچ تفاوتی با همین روابط دختری و پسری و روابط عاشقانه ندارد. اصلا ازدواج نیست یک هم خانگی است یعنی قبلاً در روابط دختری و پسری هفته ای چند بار همدیگر را می دیدند ولی در ازدواج سفید زیر یک سقف هستند و در کنار هم ... آمارها حاکی از آن است که کات کردن در این روابط بسیار بسیار بیشتر از روابطی است که به لحاظ قانونی ایجاد شده است یعنی در رابطه قانونی بالاخره یک ضمانت هایی هست که از این رابطه حمایت و پشتیبانی می کند و طلاق کمتر است. اما در رابطه ای که به آن ازدواج سفید می گویند رابطه کاملاً توافقی ایجاد شده است و کاملاً توافقی این رابطه را به پایان می رسانند مثل همان رابطه ی عاشقانه. بیش از 90 درصد واقعیت جامه ی ما این است که رابطه صرفاً برای ارضای نیاز های جنسی ایجاد می شود و بعد از ارضا شدن این رابطه بهم می خورد. عشق پاک یا همان عشق افلاطونی یک پسر به یک دختر نشانه هایی دارد که اگر آن نشانه ها نباشد شما یقین بدانید که نه دوامی دارد نه صداقتی وآن رابطه کاملاً جنسی است اما آن نشانه ها کدامند؟


یک نفر ابراز علاقه و محبت می کند و ... از چه چیزی ابراز علاقه یک پسر به یک دختر را می فهمیم؟ پیامبر فرموده اند " من عشق و کتم مات مات شهیداً" این یک نشانه است برای یک عشق پاک. کتمان کردن عشق ، عشق همراه با حیا به نوعی پنهان کردن آن است. مثلاًکسی می آید و عشقش را از طریق یک واسطه مطرح می کندو واسطه ای را می فرستد و از طریق آن واسطه عشقش را ابراز می کند...


ولی یکی هم هست که با یکسری شیطنت های پسرانه که مختص آقایون هست مثلاً از طریق پیامک و ... در صدد این است که به نوعی نظر طرف مقابل را جلب کند. این دو تا فضا متفاوت است. من معتقدم آن مورد اول نشانه ی عشق پاک را دارد یعنی طرف دنبال ایجاد یک رابطه ی سازنده مداوم با کسی است که احساس می کند به او علاقه و تعلق خاطر دارد و دومی دنبال ایجاد یک رابطه ی موقتی زود گذر است اما پر هیجان و شور انگیز.


در مورد دوست اجتماعی و اینکه برخی معتقدند دوست اجتماعی باعث رشد فکری و عقلی جوانان می شود و مهارت ارتباط با جنس مخالف را به ما یاد نمی دهد؟


عشق اول هیچ وقت اولاً تکرار نمی شود و دوماً هیچ وقت فراموش نمی شود. تمام لحظات عاشقانه ای که با همسرشان دارند تداعی کننده تمام آن لحظاتی هست که با دوست اجتماعیشان داشته اند که این معضل برای خانمها که آسیب پذیرتر هستند از آقایان بیشتر صدق می کند چون خانمها به راحتی آن رابطه را فراموش نمی کنند ولی آقایون اینطور نیستند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار