هم اکنون زبانهای زیادی در دنیا در معرض نابودی اند کما این که بسیاری از زبانها نیز نابود شده اند. زبانهای موجود در ایران، بخشی از «میراث تاریخی ایران» هستند و تدریس آنها میتواند در بقای این میراث ارزشمند بسیار اثر بخش باشد. یکی از زیباییهای ایران، همین تنوع قومی و زبانی است. قانون اساسی نیز در این زمینه، اصولی را مشخص کرده و وظیفه صیانت از زبان های قومی را بر عهده دستگاه اجرایی گذاشته است.
«نلسون ماندلا» مبارز خستگيناپذير آفريقاي جنوبي در مورد زبان مادری ميگويد: «اگر با انسان به زباني كه ميفهمد صحبت كنيد، پيام به مغزش ميرسد، اما اگر با او به زبان مادرياش حرف بزنيد پيام به قلبش ميرسد». شاید هیچ سخنی بیش از این نتواند اهمیت زبان مادری و نقش ان در آموزش را به ما تذکر دهد.
نظریات بسیاری درباره زبان مادری وجود دارد که کدام زبان به عنوان زبان مادری شناخته میشود ولی بیشتر زبانشناسان اتفاق نظر دارند که اولین زبانی که انسان به طور طبیعی یاد میگیرد و با آن ارتباط برقرار میکند زبان مادری هر فرد تلقی میشود.
اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به اهمیت آموزش و جایگاه زبان مادری و نبودن منع قانونی آن پرداخته است چنانکه صریحا اعلام داشته:«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
حسن روحانی چهار روز قبل از انتخابات خردادماه 92 در جمع مردم كردستان از اجراي اصل 15 قانون اساسي سخن گفت و بعد از 2 ماه روي كار آمدن دولت تدبير و اميد سرپرست وزارت آموزش و پرورش عزم خود را جزم كرد تا زبان مادري اقوام در مدارس تدريس شود.
دكتر روحاني در تبليغات رياست جمهوري خرداد 1392 تاكيد كرد: از نظر من اصول 15، 19، 12، و 3 قانون اساسي با اصل اول، اصل آخر، وسط برابر است و همهي مردم ايران بايد احساس كنند كه حقوق شهروندي واحد خواهند داشت.
دکتر علی اصغر فانی وزير آموزش و پرورش نيز اعلام کرد دو واحد زبان و ادبيات اقوام به صورت اختياري در مقطع دبيرستان براي دانشآموزان تدريس خواهد شد كه متأسفانه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي متوقف و به اجرا در نيامد، به وزارت آموزش و پرورش توصيه ميشود تدريس زبان مادري اختياري نباشد. همانا در كنار تدريس زبان فارسي زبانهاي انگليسي، عربي و ...در مدارس و سطوح دانشگاه تدريس ميشود زبانهاي آذري، تركمني، كردي، عربي نيز جزو زبانهاي زنده دنيا و بعضاً بينالمللي محسوب و مخاطبان بسياري در آسياي ميانه و خاورميانه دارد و در كنار زبان فارسي تدريس زبانهاي فوق كار دشواري نخواهد بود.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد مناسبترین راه این است که مديران آموزش و پرورش در استانهايي كه اقوام غيرفارس حضور دارند با اديبان و اهل فرهنگ اقوام طي هماهنگي گامهاي اوليه تدريس را بردارند. تدوين بودجه و نحوهي استخدام اساتيد زبانهاي اقوام به عهدهي آموزش و پرورش و آمادهسازي و نحوهي تدريس كتابت زبانهاي اقوام به عهدهي اديبان و صاحب نظران زبان و ادبيات اقوام واگذار شود كما اين كه كتاب و نحوه تدريس زبان اقوام در ايران توسط صاحبنظران اقوام و ناشران گوناگون در سطح كشور چاپ و بهصورت خصوصي در بعضي زبانكدهها و حوزههاي علميه تدريس ميشود.
در اكثر كشورهاي اروپايي چندزباني رسميت دارد وقتي در اتحاد جماهير شوروي سابق اقوام مختلف به زبان مادري تحصيل ميكردند اقوام گوناگون حداقل در 13 جمهوري محلي و چندين استان مستقل در مناطق مختلف شوروي ساكن بودند و تمامي اقوام علاوه بر يادگيري زبان مادري به زبانهاي روسي، انگليسي، حتي فارسي و عربي هم مسلط بودند.
حتي در كشور همجوار ما افغانستان عليرغم مشكلات عديده چهار زبان فارسي دري، پشتو، ازبكي و تركمني به صورت رسمي تصويب و اعلام شد و در مدارس آنان زبانهاي فوق تدريس ميشوند و كاملاً از نظر فرهنگي احترام و موقعيت اجتماعي اقوام حفظ ميشود.
بالاخره پس از فراز و نشیبهای بسیار بود که سال گذشته عدهای از معلمان کُرد مهاباد گرد هم آمده و بخش جانبیای برای کتاب درسی ادبیات فارسی تدوین کردند که به زبان و ادبیات کردی میپرداخت. دولت تدبیر هم برای جامه عمل پوشاندن به یکی از وعدههای انتخابی خویش، با توزیع این کتاب در سطح مدارس مناطق کردنشین موافقت نمود و بدین ترتیب تا آنجا که نگارنده میداند برای نخستین بار در کشور، آموزش زبان مادری در مدارس جامه عمل به تن کرد.
سلیم نیساری، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم می گوید: عدهای فکر میکنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع "بسیار خطرناک" است. |
به دنبال این رویداد، همزمان با سفر استانی رئیسجمهور به کردستان، رشته زبان و ادبیات کردی در دانشگاه کردستان نیز موجودیتش را اعلام کرد و در سال تحصیلی امسال، دانشجو پذیرفت.
از سوی دیگر همزمان با سفر رئیسجمهور به استان آذربایجان شرقی، بنیاد فرهنگ و ادبیات آذربایجان نیز در خانه پروین اعتصامی گشایش یافت که گرچه حرف و حدیثهایی درباره نام آن را در پی داشت، اما خود گامی به جلو بود. حال و بر اساس تجربه کردها، باید منتظر روزی نزدیک بود که آموزش زبان ترکی آذری نیز در کنار زبان و ادبیات فارسی در مدارس انجام شود و رشته زبان و ادبیات ترکی آذری نیز در دانشگاهها - بهویژه استانهای آذرینشین- دانشجو بپذیرد.
اکثریت اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با مخالفت در موضوع آموزش به زبان مادری به وسیله آموزش و پرورش در استانها که اخیراً از سوی دولت اعلام شده است این مسأله را تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان عنوان کردند.
فتح الله مجتبایی عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی موضوع آموزش زبان مادری در کشور را امری وارداتی می داند و معتقد است: شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است قبل از این در هندوستان نیز این مسئله توسط انگلستان تجربه شد و امروز هم انگلستان و کشورهای شمالی ما هستند که میخواهند این مسئله را به ایران وارد کنند.
سلیم نیساری دیگر عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم می گوید: عدهای فکر میکنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع بسیار خطرناک است.
محمد علی موحد عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنان کوتاهی با اشاره به مباحث مطرح شده در این نشست به موضوع آموزش زبانهای محلی توسط دولت در جایی گفته است: دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خودداری کند ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ما است اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود کار ما زار است.
اهتمام اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی به زبان و ادب فارسی، هم قابل درک است و هم قابل احترام. زبان فارسی، به عنوان زبان رسمی کشور و یکی از وجوه اتحاد ملی و ارتباط ما ایرانیان، همواره باید مورد احترام و صیانت قرار گیرد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان میثاق ملی ما ایرانیان، در همان اصلی که فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور معرفی کرده، زبانهای محلی و قومی را نیز مورد توجه ویژه قرار داده است.
بنابراین، همان طور که کسی حق ندارد خلاف این اصل، فارسی را از دور خارج کند، این حق را هم ندارد که زبانهای دیگر ایرانی را نیز مورد مناقشه قرار دهد. اعضای محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی، باید تمام همّ و غمّ خود را صرف زبان زیبای فارسی کنند و از پرداختن به امور سایر زبانهای زیبای ایرانی خودداری کنند چه آن که اولاً اینان برای حراست از زبان فارسی عضو فرهنگستان شده اند و ردیف بودجه دارند نه برای اظهار نظر درباره زبانهایی که دربارهی آن هیچ نمیدانند.
ثانیاً سخنانی از آن دست، شأن والای ملی فرهنگستان را در حد یک تشکل صنفی و قومی پایین میآورد حال این که چنین نیست.
زبان و ادبیان فارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک همه ایرانیان، باید همچنان در مدارس تدریس شود و در مکاتبات رسمی و انتشارات عمومی مورد استفاده عمومی باشد و در عین حال، هر کدام از ایرانیانی که زبان مادریشان، جز فارسی است، این حق قانونی را دارند که در کنار فارسی، از زبان مادری خود در رسانههای گروهی و مدارس بهره گیرند و اگر خواستند، ادبیات زبان مادری شان را در مدارس یاد بگیرند. در این باب، نه اجباری برای یادگیری وجود دارد و نه ممنوعیتی برای آن است.
هم اکنون در مدارس ما، دو زبان عربی و انگلیسی در کنار زبان فارسی تدریس میشود. همان طور که تدریس این دو زبان، منافاتی با تدریس فارسی نداشته و ندارد و ضرری بدان نمیزند، تدریس اختیاری زبانهای محلی و قومی نیز هیچ آسیبی بدان وارد نمی کند.
هم اکنون زبانهای زیادی در دنیا در معرض نابودی اند کما این که بسیاری از زبانها نیز نابود شده اند. زبانهای موجود در ایران، بخشی از «میراث تاریخی ایران» هستند و تدریس آنها میتواند در بقای این میراث ارزشمند بسیار اثر بخش باشد. یادمان باشد یکی از زیباییهای ایران، همین تنوع قومی و زبانی است و همان طور که حفاظت از یک کاخ تاریخی، وظیفه ماست، حراست از این زبانها نیز رسالتی تاریخی است که مسئولیت آن همیشه بر گردن ما خواهد بود.
امید است مسئله زبان مادری اسیر بازیهای سیاسی،جناحی و حزبی نشود و با عزم و جدیتی که دولت یازدهم شروع کرده ادامه پیدا کند، آموزش آن نهادینه شود و صرفاً جرقهای مقعطی نباشد.
گزارش:
صابر نصیب علی؛ عطنا