۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۲۴
کد خبر: ۳۲۱۴۳
afkhami-4
afkhami (5)

برای بررسی وضعیت روزنامه‌نگاری آنلاین و آینده رسانه های چاپی در جهان، به سراغ دکتر حسینعلی افخمی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی رفتیم. دکتر افخمی وضعیت روزنامه نگاری را چنین عنوان کرد: «در هفت سال گذشته تیراژ و فروش روزنامه ها در جهان کاهش  یافته و حتی  قطع شان کوچکتر (تابلوید) شده است. بخشی از اخبار حذف شده و بخش دیگر به صورت الکترونیکی در سایت روزنامه‌ها منتشر می‌شود، ولی اخبار داغ، تفسیر و تحلیل همچنان در روزنامه‌ها وجود دارد. با اینکه فروش روزنامه چاپی کمتر شده اما به همین میزان مشترکین اینترنتی دارند، در واقع روزنامه آنلاین در هیچ کجای دنیا رایگان نیست.»


پرسش و پاسخ خبرنگار عطنا با  این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در زیر آمده است:

* آقای دکتر به عنوان اولین سوال باید بپرسم که چندی پیش روزنامه اندیپندنت چاپ کاغذی را کنار گذاشت و اعلام کرد از این به بعد فقط به صورت الکترونیکی منتشر خواهد شد، باتوجه به اینکه این اولین روزنامه نیست که چنین رویه ای را در پیش می گیرد، آینده رسانه‌های چاپی را چطور ارزیابی می کنید؟
در روزنامه نگاری انگلیس، سه روزنامه همیشه حرف اول را می زدند؛ روزنامه دیروز، امروز و فردا. تلگراف دیروز، تایمز امروز و گاردین فردا. یک روزنامه چهارم هم متولد شد که معلوم نبود کدام یکی از این‌ها است ولی تقریبا ترکیب روزنامه امروز و دیروز بود. بخاطر اینکه نتوانست خط و مشی سیاسی خود را مشخص کند در نظر مخاطبان جایگاه مناسبی پیدا نکرد. روزنامه‌نگاری بدون ستون سیاسی نمی‌تواند فعالیت کند. شما می‌توانید بی‌طرفی را رعایت کنید ولی گرایش سیاسی را باید داشته باشید زیرا بدون گرایش سیاسی نمی‌توان حرکت کرد. سه روزنامه مورد نظر در انگلیس قبل از انتخابات موضع سیاسی شان از پیش معلوم شد، بنابراین جایگاه خودشان را در بین مردم پیدا کردند. در هفت سال گذشته تیراژ و فروش روزنامه ها در جهان کاهش  یافته و حتی  قطع شان کوچکتر (تابلوید) شده است. بخشی از اخبار حذف شده و بخش دیگر به صورت الکترونیکی در سایت روزنامه‌ها منتشر می‌شود ولی اخبار داغ و تفسیر و تحلیل همچنان در روزنامه‌ها وجود دارد. با اینکه فروش روزنامه چاپی کمتر شده اما به همین میزان مشترکین اینترنتی وجود دارد، در واقع روزنامه‌های آنلاین در هیچ جای دنیا رایگان نیستند.


* این تعبیر درست است که بخش اینترنتی روزنامه‌ها، بیشتر مطالب زرد (سرگرمی) در فضای مجازی منتشر می کنند؟
البته این چهار روزنامه محتوای سرگرمی کمتری داشتند و در حال حاضر نیز مقدار مطالب شان ر ا کمتر کردند. مثلا مسائل خارجی که چهار صفحه بود به دو-سه صفحه تقلیل دادند، چرا که مطالب خارجی مثل گذشته داغ نیست. تلویزیون شب قبل آن ها را پخش کرده، اینترنت اخبار بین المللی را پوشش داده و شهروند خبرنگار خبرها را به اشتراک گذاشته است. به روزنامه نگاری چاپی فشار آمده ولی به مفهوم این نیست که روزنامه نگاری چاپی دارد حذف می شود، روزنامه نگاری چاپی همچنان جایگاهش را دارد.


* دکتر فرقانی در یکی از روزنامه ها گفته بود به دلیل اینکه به اخبار  شبکه های مجازی مثل تلگرام و اینستاگرام  نمی توان استناد کرد، منبع خبری شان به اصطلاح خاکستری است و بحث شهروند خبرنگار را کنار می‌گذارد، چرا که تاثیری بر مطبوعات چاپی ندارد. نظر شما در این باره چیست؟
من آن مقاله را نخوانده ام و جزییاتش را نمی دانم، ولی چیزی که از روزنامه نگاری ایران برداشت می کنم، در بهترین شکل سه و نیم میلیون تیراژ  کل مطبوعات در سال 88  داشتیم، در حالیکه دو کشور همسایه ما یعنی ترکیه و پاکستان سال ها است که تیراژ مطبوعات آنها بالای شش میلیون است. البته دونوع روزنامه نگاری وجود دارد؛ روزنامه نگاری عامه پسند و روزنامه نگاری کیفی.


روزنامه نگاری عامه پسند به مسایل عادی می پردازد که سه گروه روزنامه نگاری عامه پسند می توان داشت؛ یک گروه فقط به حوادث و جنجال می پردازد که در مطبوعات ما همیشه بوده است؛ گروه دوم  روزنامه ورزشی است که همین الان چهل درصد تیراژ مطبوعات ما را در دست دارد و گروه سوم روزنامه های هنری _ سینمایی است که به زندگی ستاره های سینما و هنر می‌پردازد. این ستاره‌ها همه جا هستند؛ در اقتصاد، سینما، تلویزیون و آگهی‌ها، حتی در انتخابات. شما نگاه کنید ستاره های سینمایی و ورزشی تصمیم گرفتند سنگین ترین وزنه ایران را بلند کنند و آن وزنه انتخابات است.


* به نظر شما آنها نقش رهبران  فکری را درجامعه داشتند؟


بله، به نوعی نقش رهبری فکری را  انجام  می‌دهند. در حالیکه در همه جای دنیا به آنها فرهنگ عامه‌پسند می‌گویند. اینها نخبگان حساب نمی‌شوند و فرهنگ الیت نیستند!


* به هر حال در جامعه ما دیده می شود که به نوعی در شکل دادن افکار مردم نقش دارند؟


بله، به همین علت می‌گویم در ایران  فرهنگ عامه پسند رایج است. در گذشته ما حسینیه ارشاد و مهدیه تهران را داشتیم که صدها نفر پای واعظی می‌نشستند، که هنوز هم این فرهنگ وجود دارد.



روزنامه نگاری کیفی بدون مشارکت نخبگان سیاسی معنی دار نیست


afkhami (3)

* چگونه می توان روزنامه نگاری کیفی داشت؟ راه حل شما چیست ؟


بعد از انقلاب سعی کردیم روزنامه نگاری کیفی داشته باشیم ولی روزنامه‌نگاری کیفی بدون مشارکت نخبگان سیاسی معنادار نیست، یعنی باید تحزب وجود داشته باشد تا روزنامه نگاری کیفی ما بتواند رشد کند.


* پس از نظر شما ما روزنامه نگاری کیفی و حزب سیاسی نداریم؟
نه! ما روزنامه نگاری کیفی نداریم  چون حزب نداریم، احزاب ما محفلی هستند، واقعی نیستند. احزاب محفلی به این می گویند که 15 نفر پیش هم جمع  می‌شوند، شخصی رهبر حزب می‌شود، یکی معاون است و باقی شورای مر کزی را تشکیل می‌دهند و در وزارت کشور ثبت می‌شود و حزب به وجود می آید.


حزبی که در گردهمایی های سیاسی اش نتواند 100 هزار نفر دور خودش جمع کند، حزب نیست. در  همه جای دنیا اعضا و رهبر حزب در این نوع گردهمایی‌های مردمی به طور سالانه تعیین می شود، کشور ما بیش از دو  یا سه حزب ظرفیت ندارد، آنچه که داریم جبهه است. «جبهه محفل‌ها» یعنی عده‌ای دور هم جمع می شوند، سپس اسمش را حزب می گذارند.


ما الان انتخابات را پشت سرگذاشتیم، چه کسی می‌داند آموزش در چهار سال آینده چه سرنوشتی خواهد داشت؟ چه کسی می‌داند که سرنوشت سیاست های اقتصادی ما طی چهار سال آینده چه خواهد بود؟ نمی‌شود پیش‌بینی کرد چون کسی مانیفست نداده است، روزنامه های کیفی در این سطح کار می کند.


* آقای دکتر موافقید که این نگاه، خیلی ایده‌آل و آرمانی و مخصوص کشورهای توسعه یافته است؟


نه در همه جای دنیا همینطور است. سی سال پیش که ایندیپندنت متولد شد، در لندن 14 میلیون روزنامه روزانه منتشر می شد که  فقط سه الی چهار میلیون آن کیفی بود و باقی عامه پسند بود. ما اگر در ایران محتوای کیفی بخواهیم، باید سراغ ماهنامه‌ها یا فصلنامه ها که محتوای تحلیلی دارند برویم، چون روزنامه‌ها و مطبوعات ما غیر کیفی‌اند. در رویدادهایی مثل انتخابات، روزنامه‌ها به دنبال این هستند که به چه کسی رای بدهید و به چه کسی رای ندهید، یا سر لیست و ته لیست چه کسی است؟


من در شش روز تبلیغات انتخابات، ۵۲ روزنامه تهران و شهرستان را بررسی کردم و متوجه شدم که 60 درصد مطالب عکس است، حتی روزنامه هایی که  مدیر مسئول آن نامزد انتخابات شده است و تریبون برای حرف زدن دارد چیزی جز عکس چاپ نمی‌کند. مردم را موقع انتخابات پای صندوق های رای می آوریم، رایشان را می گیریم ولی بعد از انتخابات تکلیف خود با نماینده را نمی دانند.


* شما وظیفه روزنامه نگاری آنلاین را چه می‌دانید؟


 به نظرم ما وارد تله دنیای مجازی شدیم، بدون اینکه پختگی لازم را در دنیای روزنامه نگاری چاپی بدست آورده باشیم.


* پس شما با دکتر محسنیان راد اتفاق نظر دارید که می‌گوید "ما از کهکشان شفاهی به کهکشان مارکنی رسیده‌ایم، بدون اینکه از کهکشان گوتنبرگ بگذریم"؟


بله. این دوره‌ها برای خودشان تفکر به وجود می آورند، این حرف مک لوهان است. سال 1900 آمریکایی‌ها هزار و 960 عنوان روزنامه روزانه داشتند در حالی‌که همان زمان - شش سال پیش از انقلاب مشروطه - تعداد نشریات ما به پنجاه عنوان نمی‌رسید. امروز هم که اینترنت توسعه پیداکرده است تعداد مطبوعات آمریکا از هزار و 500 عنوان کاهش پیدا نکرده است.



احزاب، پارلمان ومطبوعات؛  سه عنصرمکمل یکدیگرند


* چرا فضای مجازی برای مطبوعات چاپی، خصوصا در غرب تاثیر گذار نبوده است؟
به دلیل اینکه آنها دوره های تمدنی را با تجربه طی کرده و رشد طبیعی اجتماعی داشتند. بر گردیم به دوران 1800 میلادی که سه اتفاق در غرب می‌افتد و به علت توسعه مطبوعات افکار عمومی به وجود می‌آید، احزاب سیاسی و پارلمان سیاسی شکل می‌گیرد. احزاب، پارلمان و مطبوعات مکمل هم هستند. توسعه چاپی ما همزمان با توسعه سیاسی نبوده است؛ پارلمان داریم، حزب نداریم، چون حزب نداریم به تبع آن، روزنامه نگار ی حزبی نداریم.


* ادامه این روند در ایران را  چگونه ارزیابی می کنید؟


اگر در دنیای واقعی نتوانستیم سیاست‌مان را سامان بدهیم، تشکیل حزب و تشکل در حقیقت فضای مجازی ما را دچار هرج و مرج خواهد کرد. به این مفهوم آنچه که در فضای مجازی رد و بدل می شود در دنیای  واقعی نداریم و به آن با دید دنیای غیر واقعی نگاه می‌کنیم، در حالیکه در سایر کشورها بین فضای مجازی و واقعی چندان تفاوت وجود ندارد.


 فضای مجازی ادامه فضای واقعی است


afkhami (4)

.
پس شما نظریه دوجهانی شدن را نقد می‌کنید؟


اصلا دو جهان وجود ندارد، یک جهان وجود دارد و این دو مکمل یکدیگرند. من تعریف دکتر عاملی را از دو  فضا نمی‌دانم! تصوری که از نظر ایشان دارم این است که همزمان دو فضا را تجربه می‌کنیم؛ ما دو فضا نیستیم بلکه یک فضا هستیم، فضای  اینترنتی هم واقعی است و فضای مجازی ادامه فضای واقعی است.


* کمپین‌های مجازی حرف شما را نقض نمی‌کند؟


نه! اصلا نوع رسانه تغییر کرده است، تلویزیون هم زمانی‌که آمد چنین تصوری به دنبالش بود. آن چیزی که در فضای مجازی به وجود آمده است، به ما در جامعه توده‌وار جمعی کمک می‌کند تا کنشگر باشیم. این دنیا واقعی است زیرا ما می توانیم بر آن تاثیر بگذاریم.


* اما دیدگاه‌های متأخر ارتباطات و مطالعات فرهنگی می‌گویند هر کس برداشت خودش را از پیام دارد؟
چیزیکه آنها نفی‌اش می کنند من  نفی نمی‌کنم، کنش های ما در جامعه بخشی از طبقه‌ای است که به آن تعلق داریم. ما به هیچ وجه جدا از طبقه ای که به آن تعلق داریم نیستیم. هویت ما چیزی نیست که بتوانیم خودمان به وجود بیاوریم و بخشی از هویتمان متعلق به طبقه ماست.


* یعنی شما به تأثیر قدرتمند رسانه‌ها که در گذشته مطرح بود، نظر دارید؟ نظریاتی که معتقد بودند پیام همچون گلوله‌ای جادویی به سوی مخاطبان منفعل، شلیک می‌شود؟
به نظر من رسانه تاثیر دارد اما در بستر خودش باید فعالیت داشته باشد، مثل عرصه انتخابات. بنده نظرم این است که فضای مجازی می‌تواند درصدی از آراء را تغییر بدهد اما بخش  عمده‌ای از آراء به اساس گرایش طبقاتی ما شکل می‌گیرد. فضای مجازی به قشری از جامعه اثر می گذارد که دسترسی کامل به آن داشته باشد .


* آیا احزابی یا گروه‌هایی که در عالم واقعی به هر دلیلی نتوانستند اهداف خود را دنبال کنند در فضای مجازی می توانند اثر بخش باشند؟


نه! فضای مجازی نمی‌تواند در جامعه ای که حزب واقعی وجود ندارد، کنش اجرایی به وجود بیاورد. مثال آن کمپین «خودرو ملی نخرید» بود، آنچه که در دنیای واقعی اتفاق افتاد این بود کسانی که قدرت سیاسی _اقتصادی واقعی را در دست داشتند به کاری دست زدند که تصورش نمی‌رفت، «وام بدهید با درصدی پایین‌تر». که از این طریق همه خودروهایی که پنج سال در انبار بود به فروش رفت! حتی  توانستند خودروهای آینده را هم بفروشند! بنابراین دنیای مجازی، فاقد این میزان قدرتی است که دنیای پست‌مدرن آن قائل می‌شود. قدرت همچنان در دست  دولت - ملت هاست. در دست کسانی است که قدرت نظامی دارند.


* دلیل آن چیست ؟
دنیای مجازی در واقع چیزی بیش از یک رسانه نیست. در واقع رسانه یک نهاد در مقابل سایر نهادهای دیگر است. شاید رسانه سن بلوغ را تغییر بدهد ولی نمی‌تواند بلوغ را از بین ببرد. ما در ایران به علت ضعف تحزب به رسانه پناهنده می‌شویم و فکر می‌کنیم رسانه قدرتمند است. این ضعف نهاد تحزب است  که رسانه از این ضعف به نفع  گرایش یک دسته طبقات اجتماعی وارد عمل می‌شود. رسانه مجازی نمی‌تواند به نفع همه مردم وارد گود شود، به همین دلیل تنها طبقه متوسط به بالا در ایران می‌تواند بیشتر از فضای مجازی سود ببرد.


مصاحبه: صابر نصیب‌علی


عکس: سمانه ستاری

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار