عطنا - مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان که در چارچوب برنامه هستهای ایران و سیاستهای دولت ترامپ انجام میشود، تحت فشارها و تهدیدات قرار دارد که بیش از آنکه بهعنوان تلاشی واقعی برای دستیابی به یک توافق پایدار در نظر گرفته شود، بیشتر بهعنوان ابزاری برای فشار به ایران و مدیریت بحرانهای داخلی و بینالمللی آمریکا به کار گرفته شده است. این مذاکرات با چالشهای فنی، سیاسی و استراتژیک قابل توجهی روبهرو است که در این گزارش به تحلیل دقیق آنها پرداخته خواهد شد، ضمن آنکه به مواضع رهبر انقلاب اسلامی درباره بیفایده بودن مذاکره با آمریکا و تأکید بر توان داخلی پرداخته میشود.
مذاکرات هستهای ایران بهویژه در دوران ترامپ با چالشهای فنی عمدهای روبهرو است که نمیتوان آنها را صرفاً در چارچوب سیاسی و اقتصادی بررسی کرد. برنامه هستهای ایران در این سالها پیشرفت قابل توجهی داشته است. ایران هماکنون اورانیوم را تا ۶۰ درصد غنیسازی میکند و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که ایران قادر است در صورت تصمیم، تنها در مدت چند ماه به سلاح هستهای دست یابد.
یکی از چالشهای عمدهای که مذاکرات را پیچیدهتر کرده، توسعه در چارچوب زیرساختهای غنیسازی سوخت هستهای ایران است که این امر نیاز به تخصصهای فنی در هر دو طرف مذاکره دارد. تیم مذاکرهکننده ترامپ با وجود تهدیدات نظامی، فاقد تخصصهای فنی در این زمینه است. استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور غرب آسیا، به عنوان فردی معرفی شده که در مذاکرات با ایران شرکت خواهد کرد، اما این فرد هیچ پیشینهای در حوزه فناوری هستهای ندارد، که این مسئله میتواند تأثیر منفی قابل توجهی بر موفقیت مذاکرات بگذارد.
یکی از ابعاد کلیدی که مذاکرات ایران و آمریکا را پیچیده میکند، استراتژی فشار و تهدید به حمله نظامی است که ایالات متحده تحت ریاستجمهوری ترامپ بارها به آن تکیه کرده است. این رویکرد که در واقع بر تهدید به جنگ بنا شده، در حقیقت یک استراتژی اشتباه و بیاثر است. تهدید به حمله نظامی نه تنها بهعنوان یک ابزار مؤثر برای دستیابی به توافق عمل نمیکند، بلکه نشانهای از عدم جدیت واقعی آمریکا در دستیابی به یک توافق معنادار است.
تهدیدات نظامی آمریکا بهویژه در شرایطی که ایران بهطور مداوم در مسیر تقویت زیرساختهای هستهای خود گام برمیدارد، بهعنوان یک ابزار فشار بیشتر از آنکه به حل بحرانها کمک کند، موجب تشدید تنشها و بیاعتمادی میان دو کشور میشود. تهدید به جنگ در واقع، نه تنها در مسیر مذاکرات سنگاندازی میکند، بلکه نشاندهنده رویکرد یکجانبه و غیرمنصفانهای است که آمریکا برای پیشبرد سیاستهای خود در پیش گرفته است. این تهدیدات بیشتر بهعنوان ابزاری برای نمایش قدرت و کنترل وضعیتهای بینالمللی است، نه بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک مؤثر که منجر به حل واقعی مسائل شود.
علاوه بر تهدیدات نظامی، ایالات متحده بهطور پیوسته از فشارهای داخلی برای اعمال تحریمها و کنترل بر مسائل جهانی استفاده کرده است. گزارشهای متعدد، از جمله از سوی نیویورکتایمز، نشان میدهند که مقامات کاخ سفید از مذاکرات بهعنوان ابزاری برای توجیه سیاستهای داخلی خود و جلب حمایت داخلی در انتخاباتهای آتی استفاده میکنند. ایالات متحده در این مسیر تلاش میکند تا هرگونه شکست احتمالی را به دوش ایران بیاندازد، بدون آنکه ارادهای واقعی برای رسیدن به توافق در نظر بگیرد.
این رفتار آمریکا نشاندهنده آن است که این کشور هیچ تمایلی به حل مشکلات از طریق دیپلماسی ندارد و به دنبال آن است که ایران را تحت فشار بگذارد تا از موقعیت ضعف به توافق برسد. در واقع، آمریکا بهجای آنکه به دنبال یک توافق برد-برد باشد، تنها بهدنبال افزایش تحریمها و ادامه فشار بر ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، در سخنان متعدد خود بهطور صریح تأکید کردند که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد و تجربه مذاکرات پیشین با آمریکا این موضوع را ثابت کرده است. ایشان بیان کردند که مذاکره با آمریکا نه تنها مشکلات را حل نمیکند بلکه باعث تحمیل مشکلات جدیدی میشود. ایشان به تجربه منفی دهه ۹۰ اشاره کردند که در آن ایران به مذاکره با آمریکا و چند کشور دیگر پرداخته بود و منجر به معاهده هستهای شد. در این مذاکرات، ایران امتیازهای زیادی به طرف مقابل داد، اما آمریکاییها هیچکدام از تعهدات خود را اجرایی نکردند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند که در طول این مذاکرات، تحریمها که قرار بود برداشته شود، همچنان برقرار نگه داشته شد و نقض برجام توسط دولت ترامپ نشاندهنده بیتعهدی آمریکا به توافقات است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین تأکید کردند که استفاده از تجربه مذاکرات پیشین با آمریکا، که به نتیجه نرسید، نشاندهنده این است که مذاکره با آمریکا نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه به آنها دامن میزند.
حضرت آیتالله خامنهای همیشه بر این امر تاکید دارند که راهحل مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور در «همت مسئولان متعهد و همراهی ملت متحد» است.
کره شمالی بیش از ۲۵ بار در سطوح مختلف با آمریکا مذاکره کرده است، اما همواره این مذاکرات بدون نتیجهگیری مطلوب برای پیونگیانگ به پایان رسیده است. تجربه کره شمالی نشاندهنده این است که آمریکا حتی در مذاکرات سطح بالا، همچنان خصومت خود را ادامه میدهد و به تعهدات خود عمل نمیکند. در این شرایط، ایران باید بهجای تکیه بر مذاکره با آمریکا، به تقویت بنیانهای داخلی خود و تقویت قدرت ملیاش بپردازد. این تجربه نشاندهنده این است که مذاکره با آمریکا نه تنها مفید نیست، بلکه میتواند به تحمیل شرایط سختتر برای کشور منتهی شود.
با توضیحات فوق و پیشتر اینکه رهبر انقلاب مذاکره با آمریکا را فاقد تاثیر در رفع مشکلات کشور دانسته بود، این سوال مطرح است که ایران در مذاکرات به دنبال چیست؟ به عبارتی چه سودی برای ایران دارد؟
میتوان گفت که ایران مذاکرات را برای حفظ آخرین مزیت برجام، یعنی لغو تحریمهای سازمان ملل، دنبال میکند. با نزدیک شدن به پایان مهلت مکانیسم ماشه، کشورهای اروپایی تهدید به فعالسازی آن کردهاند، که ممکن است محدودیتهای سنگینی را بر برنامه هستهای، موشکی و حتی کشتی های بین المللی ایران اعمال کند.
همچنین، جمهوری اسلامی ایران با توجه به تحولات جهانی، بهویژه رقابت اقتصادی آمریکا و چین، فرصتهایی برای کاهش تحریمها میبیند. از سوی دیگر، با توجه به اینکه آمریکا نسبت به اروپایی ها از برجام منفعت اقتصادی نبرد، پیشنهاد ورود واشنگتن به بازار ایران میتواند مذاکرات را به سمت تساهل ببرد. هدف اصلی ایران پایان اسنپبک و جلوگیری از بازگشت تحریمهای سازمان ملل است.
فراتر از این، ایران با این مذاکرات به دنبال تقویت موقعیت خود و جلوگیری از فشارهای بیشتر است. آمادگی برای شرایط «مرگ برجام» و جلوگیری از مشروعیت یافتن گزینههای تهاجمی آمریکا، از دلایل کلیدی حضور ایران در این روند دیپلماتیک محسوب میشود.
با توجه به پیچیدگیهای فنی، فشارهای داخلی و خارجی و تهدیدات نظامی، وضعیت مذاکرات ایران و آمریکا در شرایط کنونی نیازمند رویکردی واقعبینانه و کارشناسی است. تیم مذاکرهکننده آمریکا باید علاوه بر تغییر رویکرد فشارهای سیاسی و نظامی، به تخصصهای فنی و دیپلماتیک توجه ویژه داشته باشد. اما با توجه به تجارب گذشته و بیتعهدیهای آمریکا، مذاکره با چنین دولتی نه تنها مشکلات ایران را حل نمیکند بلکه به تحمیل امتیازهای جدید به ایران منتهی میشود.
رهبر انقلاب اسلامی بر این نکته تأکید کردند که تنها از طریق همت مسئولان متعهد و همراهی ملت متحد، مشکلات داخلی حل خواهد شد و مذاکرات تحت فشارهای خارجی بیفایده است. بنابراین، ایران باید به راهبردهایی تکیه کند که نه تنها در برابر تهدیدات ایالات متحده بلکه در جهت تقویت بنیانهای داخلی و ملیاش عمل کند.
در نهایت، مذاکره بر پایه حفظ منافع ملی و کسب اهداف مورد نظر بسیار خوب است، اما بزرگنمایی و گره زدن تمام مسائل داخلی به مذاکره با آمریکا، زمینهساز شکست دولت فعلی (دولت چهاردهم) خواهد بود. برای موفقیت، لازم است که دولت و ملت ایران از این درسها آگاه باشند و در هرگونه مذاکراتی، منافع ملی را مقدم بر هر چیز دیگر قرار دهند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: