عطنا- یکی از رسالتهای کلیدی دانشگاه در کنار اهتمام به ماموریتهای پژوهشی و آموزشی، توسعه ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه است. دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان دانشگاه تخصصی سطح یک کشور با توجه به برخورداری از مجموعه بزرگی از اندیشمندان و پژوهشگران متخصص در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی، میتواند نقش مهم و تاثیرگذاری در شناسایی و حل مشکلات جامعه، صنعت، نهادها و سازمانهای اجرایی کشور داشته باشد. از این رو دانشکدهها و واحدهای پژوهشی در قالب یک برنامه نظاممند با برگزاری مجموعه نشستهای کمک به حل مشکلات کشور، بسیاری از اعضای هیئت علمی و صاحبنظران را به هماندیشی و تفکر در خصوص رفع مشکلات بخشهای مختلف اجرایی کشور ترغیب کرده و توصیههای سیاستی مناسب با شرایط را به دولت پیشنهاد داده است.
بر این اساس در نشست «راهکارهای کوتاهمدت وبلندمدت افزایش رضایت و اعتماد اجتماعی نسبت به دولت» که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با حضور دکتر علی جنادله و دکتر سعید ذکایی، اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر جمال رشیدی، کارشناس شهرداری تهران و دکتر ابوتراب طالبی، دبیر کمسیون اجتماعی و فرهنگی دولت برگزار شد، صاحبنظران، توصیههای سیاستی خود را در دو بخش فرهنگی و سیاسی، جهت افزایش اعتماد اجتماعی نسبت به دولت، مطرح کردند.
در این نشست گفته شد: در دنیای معاصر، دولتها بهویژه در جوامع در حال تحول، برای حفظ انسجام اجتماعی و توسعه پایدار، نیازمند حمایت و اعتماد عمومی هستند. در ایران، عواملی، چون مشکلات اقتصادی و معیشتی و نارضایتی از عملکرد برخی نهادهای دولتی و فشارهای اجتماعی، منجر به کاهش سطح اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی و همچنین کاهش رضایت اجتماعی شده است. این وضعیت میتواند تأثیرات منفی زیادی بر روی عملکرد دولت، افزایش نارضایتی عمومی، کاهش مشارکتهای اجتماعی و سیاسی و حتی تهدیدهایی برای ثبات داخلی کشور داشته باشد.
در ایران مسئله اعتماد اجتماعی بهویژه در شرایط کنونی، از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، ابعاد جدیدی یافته است. از دید برخی از صاحبنظران شواهد بسیاری مبتنی بر کاهش اعتماد اجتماعی در سطوح مختلف روابط بازیگران و کنشگران جامعه ایران وجود دارد. اگرچه تحقیقات انجام شده نشان از آن دارد که اعتماد بین شخصی و گروهی تا حدودی وضعیت مناسبتری دارد، اما اعتماد در سطوح سیاسی و نهادی که به نوعی میتوان گفت ضرورت جامعه امروز است، در وضعیت بحرانی است. در همین راستا برخی از صاحبنظران از فرسایش سرمایه اجتماعی دولت/ حکومت یاد میکنند.
در سالهای اخیر نشانههایی مبنی بر بی اعتمادی افراد جامعه نسبت به دولت در معنای عام آن وجود داشته است. به عنوان مثال کاهش مشارکت افراد در انتخابات، ضعف نهادهای مدنی در کشور، اعتصاب کارگران، اعتراضات بازنشستگان، معلمان، اقشار و اصناف گوناگون، عدم همراهی جامعه با سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت و ...، گوشهای از مصادیق پرشمار بیاعتمادی افراد به دولت است.
در شرایط امروز؛ بهویژه با توجه به چالشهای موجود در حوزههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، افزایش سطح اعتماد مردم به دولت و ارتقای رضایت اجتماعی، به عنوان یک نیاز اساسی برای حفظ انسجام اجتماعی و پیشبرد اهداف توسعه کشور به شمار میرود. بررسی و تحلیل این موضوع و پیشنهادهای اصلاحی برای بهبود وضعیت موجود ضرورتی انکارناپذیر است. توجه ویژه به دولت دکتر پزشکیان، به عنوان یک دولت درحال کار، فرصتی برای تحلیل وضعیت کنونی و ارائه راهکارهایی است که بتوانند به بهبود این وضعیت کمک کنند.
در ادامه توصیههای فرهنگی و سیاسی مطرح شده در نشست راهکارهای کوتاهمدت وبلندمدت افزایش رضایت و اعتماد اجتماعی نسبت به دولت را میخوانید.
توصیههای فرهنگی:
۱- به رسمیت شناختن زیست تغییریافته جوانان
امروزه بستر زیست گروههای مختلف جامعه بهخصوص جوانان در اثر ملاحظات فرهنگی ِ بینالمللی، بستری جهانی است و نه محلی. درنتیجه به رسمیت نشناختن چنین بستری، اقتضائات سیاستگذاری نسل جوان به خوبی شناخته نخواهد شد. یکی از وجوه مهم به رسمیت شناختن سیاست تفاوت است. دولت میتواند تمهیدات لازم را برای رسمیت بخشیدن به تفاوتها، از طریق بازنمایی و توجه به عدالت فراهم سازد.
۲- افزایش توجه به فرهنگ عامهپسند
میتوان گفت امروز، ورزش جزو معدود موارد تجلی فرهنگ عامهپسند در ایران است. دولت باید بتواند با ارادهای مستحکم ورزش، هنر، نمایش، فستیوالها، موسیقی و... را به عنوان بخشی از روزمرگی افراد تقویت کند و از این طریق، پویاییها و استعدادهای بیشمار ایرانیان را جذب کند؛ بنابراین توجه بیشتر به ظرفیتهای فرهنگ عامهپسند برای جبران بخشی از کاستیهای ساختاری لازم است.
۳- ترمیم شکافها و دوگانه سازیها
تِروما ساختن و تداوم سیاستِ ساختن خیر و شر، ما را از ایجاد یک ایران فرهنگی بزرگتر که همگان به آن احساس تعلق کنند، دور میسازد. اکنون شکافهای فرهنگی و دوگانه سازیها چه در زیست مجازی و چه در زیست واقعی در حال افزایش است. متأسفانه در رسانه ملی، فضاهای رسمی، زندگی روزمره و... به شکافها دامن زده میشود. دوگانه سازیها سبب تقابلهای بیمورد و از هم گسیختگی جامعه خواهد شد. ایجاد فضای همدلانه و گفتگو محور برای کاهش شکافهای اجتماعی ضرورت دارد.
۴- توقف دیگری سازی از سلبریتیها
مخاطبانِ سلبریتیها را اغلب نسل جوان تشکیل میدهد. در واقع سلبریتی به عنوان یک واقعیت فرهنگی تلقی میشود که بخشی از خلأ هویتی و وجودی نسلهای جوان را پر میکند. آن طور که از ظواهر بر میآید دولت تاکنون نتوانسته است تکلیف خود را با سلبریتیها روشن سازد. اتخاذ یک سیاست روشن و تساهل و مدارای بیشتر با این قشر میتواند به پیشبرد برخی از اهداف مهم از جمله افزایش وفاق، اعتماد و همگرایی کمک شایانی کند.
۵- بازنگری در سیاست حافظه
سیاست حافظه در ایران از بالا به پایین است و امکان صدادار شدن لایههای مختلف جامعه را فراهم نمیکند، به همین دلیل از دموکراتیک شدن فرهنگ فاصله گرفته شده است. ضروری است یادمانها و خاطرات مردم در بطن زندگی اجتماعی نمود و بازنمایی بیشتری پیدا کند. سیاست حافظه باید به سمت میدان دادن و برجسته کردن روایتهای مردمی حرکت کند.
۶- عدم تقلیل حوزه عمومی به کارکردهای صرفا اقتصادی
حوزه عمومی باید محل تلاقی سپهرهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری و فرهنگی باشد. در حالی که در ایران عمده مناسبات مبتنی بر منطق اقتصادی در حال جریان است.
۷- افزایش حس ذهنی و عینی امنیت
امروزه به گواه آمار، سرقت، زورگیری و ... در ایران افزایش یافته است. این مسئله سبب به مخاطره افتادن امنیت حوزه عمومی شده است. تلاش فزاینده برای ارتقای امنیت حوزه عمومی از عوامل حیاتی برای ارتقا و ترمیم اعتماد عمومی است.
۸- اتخاذ سیاستهای روشن درخصوص مردمی که دور از وطن زندگی میکنند
وفاق ملی تنها در خصوص افرادی که در داخل کشور زندگی میکنند نیست بلکه امروز بنا به دلایل متعددی، بخش بزرگی از سرمایههای کشور در خارج از مرزهای ملی ساکن و مشغول به فعالیت هستند. دولت باید بتواند درخصوص استفاده از این ظرفیت عظیمِ ایرانیان خارج از کشور برنامهها و سیاستهای مدون و مشخصی را دنبال کند.
توصیههای سیاسی
۱- ارتقای عملکرد نهادی
مهمترین عنصر سازنده اعتماداجتماعی، عملکرد نهادی است. اگر نهادها به لحاظ عملکرد به نوعی فعالیت کنند که ارزیابی افراد از آنها مثبت باشد، اعتماد اجتماعی افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال میزان اعتماد افراد به صدا و سیما به عنوان یک نهاد مهم به عملکرد آن نهاد در اطلاعرسانی و خبررسانی وابسته است؛ بنابراین چنانچه این نهاد دچار خطای عملکردی شود، اعتماد افراد به آن از دست میرود.
«عملکرد نهادها در راستای توسعه اقتصادی و رفاه ملت»، «پاسخگویی مناسب به بحرانها از سوی نهادها»، «ارتقای شفافیت و به دنبال آن نهادینه شدن مسئولیتپذیری در نهادها»، «ابهامزدایی از سیاستها» و «برابری همگان در برابر قانون» از جمله عوامل مؤثر در ارتقای عملکرد نهادی است.
۲- ارتقای مشارکت اجتماعی و سیاسی افراد جامعه
مشارکت، مفهومی پیچیده است و مختصات مرتبط با خود را دارد؛ از جمله آنکه مشارکت باید فراگیر باشد. به عبارت بهتر اقشار گوناگون اجتماعی باید احساس کنند که در کلیه سطوح حیات سیاسی و اجتماعی دخیل هستند. امروز بازتاب و انعکاس گروههای حاشیهای در کتابهای درسی، رسانهها و... اندک است و این مسئله اعتماد عمومی را خدشهدار میکند.
۳- کارآمد ساختن بروکراسی
اکثر افراد تجربه فرسوده و مستهلک شدن در سیستم عریض و طویل بروکراسی را دارند. دولت مردان باید به طور ویژه چابکسازی دولت و کارآمدسازی دستگاه بروکراسی را به عنوان یکی از مهمترین موارد ارتقای رضایت شهروندان در نظر داشته باشند.
۴- کوچک سازی دولت
کوچک سازی دولت به معنای اراده سیاسی برنامهمحور برای کاهش فعالیتهای دولت در اموراتی که بخش خصوصی و تعاونی قادر به انجام آنها بوده که با گسترش ابزار و سازوکارهای نظارتی و حاکمیتی بر عملکرد بخش خصوصی منجر به کاهش هزینههای عمومی دولت و افزایش راندمان بخش خصوصی میشود. ممکن است عدهای در ساختارهای دولتی تمایلی به این کار نداشته باشند، اما کوچک و در عین حال چابک شدن دولتُ کارایی این نهاد را افزایش میدهد و منتج به رضایت عمومی خواهد شد.
۵- اتخاذ سیاست افزایش شفافیت
شفافیت یکی از شاخصهای حکمرانی خوب است که هم برای مردم و هم برای دولتها از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که ارتقای شفافیت اقتصادی دولت بامهمترین اثر آن، یعنی پایین آمدن فساد دولتی شناخته میشود. مسلم است در صورتی که فساد در جامعه کاهش یابد اعتماد جامعه به ارکان گوناگون حاکمیت از جمله قوه مجریه افزایش پیدا میکند.
۶- تخصیص بودجه به سازمان، متناسب با اثربخشی عملکرد آنها
جامعه مدام در حال ارزیابی عملکرد نهادهای مختلف است. چنانچه سازمان یا نهادی نتواند ازکارایی و اثربخشی مناسب برخوردار باشد، اما همچنان بودجههای دولتی بالا دریافت کند، بدون شک نارضایتی اجتماعی از آن سازمان را افزایش میدهد و اعتماد عمومی را دچار چالش میکند.