عطنا- بایستههای راهبردی در نحوهی پوشش خبری و ارزیابی عملکردهای رسانه ای عملیات وعده صادق
در تحلیل و ارزیابی عملکردهای رسانهای یا باید و نبایدهای رسانهای برای وضعیتهای غیرعادی در فعالیتهای رسانهای نکاتی وجود دارد که آگاهی از آنها، بسیاری از فعالان حوزه رسانهای را از بلاتکلیفی خارج میکند. نکات بعضاً سادهای که کم توجهی به آنها میتواند عواقب منفی زیادی به دنبال داشته باشد، یا حتی ممکن است آب به آسیاب دشمن بریزد. از سویی دیگر، توجه به این نکات مهم و راهبردی در تحلیل ارزیابی عملکرد رسانهها، در چنین زمانهایی نظیر عملیات وعده صادق، به ما راهنمایی و کمک میکند.
نکته اول؛ باید توجه داشت پدیدهها و وقایع مهم و ملی در سطوح مختلف راهبردی، عملیاتی، تاکتیکی و یا در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی یا حوزههای رسانهای و ... قابلطرح و تحلیل هستند و گاهی ممکن است محتوای خروجیهای هرکدام از این تحلیلها کاملاً متفاوت از یکدیگر باشند. بنابراین داشتن و دانستن چارچوب تحلیل برای ارزیابی عملکردها یا نحوهی اقدام، بسیار مهم است.
نکته دوم؛ در رابطه با نحوهی اقدام یا تحلیل عملکرد رسانهای و نحوه پوشش خبری عملیات وعده صادق و موارد مشابه آن، دانستن و درک دو مسئله حائز اهمیت است؛ اول اینکه رویکرد کلان فعالان حوزه رسانهای؛ اعم از رسانههای رسمی، غیررسمی، دولتی، غیردولتی، سازمانی یا حتی صفحههای مجازی- شخصی در چنین مواردی چگونه باید باشد؟ و دوم اینکه اساساً رسانهها در این نوع عملیات و اقدامها، چه جایگاه و نقشی دارند؟
آنچه حائز اهمیت است آن است که در مسائل کلان و ملی که ارتباط مستقیمی با حوزه امنیت ملی کشور دارند به ویژه مواردی که طرف مقابل دشمن قرار گرفته، باید همه قلمها و صداها پشتیبان تصمیمهای مهم و راهبردی مسئولین نظام باشد. این بازه زمانی، به هیچ عنوان جای نقد کردن، ارائه نظر منفی و صغرا کبرا چیدن برای زیر سؤال بردن آن تصمیم، در هر سطحی و به هر میزان، نیست. نقدهایی مانند اینکه، الان وقت این کار نبود یا بهتر بود به گونهای دیگر اقدام میکردیم! و طرح شبهههایی از این دست موارد یا حتی جملات مثبتی که خوانشهای چندگانه و چندپهلو از آن برداشت بشود، درست نیست و حتی اگر با هدف خیرخواهی مطرح شده باشند، اقدامی مضر و ضد امنیت ملی محسوب میشود چراکه امروز بخش اعظم تقابلها، در میدان رسانه و اذهان افراد جامعه اتفاق میافتد که از آن تحت عنوان جنگ یا نبرد شناختی نام برده میشود. از طرفی محیطهای راهبردی عرصه امنیت ملی، کاملاً پیچیده و چند لایه هستند که هر خطای کوچک فرو ملی با هدف حزبی و سازمانی، گاهی بستر سوءاستفادههای دشمن خواهد شد. بنابراین باید هماهنگ و همجهت با تصمیم ملی، تولید محتوای رسانهای داشته باشیم.
امروز فعالیت رسانهای نهتنها پیوست اقدامهای راهبردی، بلکه جزئی از متن اقدام و طرح و برنامه کشورها برای دستیابی به اهداف راهبردی است. امروز رسانه یک ابزار و پیوست رسانهای برای اقدامات راهبردی نظامی نیست؛ امروز رسانه، خود، بخشی از طرح عملیات ترکیبی است که باید به آن نگاه ویژه و دقیق داشت. ملاحظات ملی و بهکارگیری تفکر سیستمی و همهجانبه، در طراحی، تهیه و انتشار محتواهای رسانهای، یک الزام برای فعالیت٬های رسانهای محسوب میگردد.
نکته سوم؛ نحوهی پرداختن به موضوع، بهویژه در چند ساعت اولیه چنین وقایعی است. فراموش نکنید که در ساعات اولیه و پر ابهام چنین رخدادهایی، مخاطب، تشنه اطلاعات و دانستن خبر است. میخواهد بداند چه اتفاقی افتاده است؟ چه خبر شده است؟ اوضاع الان در چه وضعیتی قرار دارد؟ مخاطب دنبال گزارش تفسیری و تحلیل نیست، مخاطب در آن ساعات، منتظر دانستن تحلیل پیامدها و نتایج احتمالی نیست، تمرکز رسانههای اصلی در این شرایط زمانی بهویژه آنجا که شما صاحب رویداد هستید، صرفاً تمرکز بر ارائه خبر و اطلاعات مرتبط با رخداد است؛ قرار است بقیه به نقل از شما اخبار خود را منتشر کنند، اگر به نیاز مخاطبان پاسخ ندهید یا پاسخ مبتنی بر واقعیت ندهید، او به سراغ سایر منابع که ممکن است همسو با شما هم نباشند مراجعه میرود و شما مرجعیت خبری خود را از دست میدهید. بنابراین توجه داشته باشید در چنین مواردی، اولویت اول تولید محتوای رسانهای شما، باید ارائه خبر و چگونگی رخداد باشد و نه دعوت از کارشناس برای تحلیل چرایی و نوشتن تفسیرها و گزارشهای آنچنانی.
در ارتباط با عملیات وعده صادق، نقدهای تخصصی جدی بر عملکرد رسانه ملی در این زمینه وجود دارد که باید در جای مناسب خودش آسیبشناسی شود. با این حال در ارتباط با عملیات وعده صادق، بزرگترین خطای پوشش خبری رسانه ملی در ساعات اولیه، استفاده از مفاهیمی همچون شروع حمله موشکی و پهپادی ج.ا.ایران به رژیم صهیونیستی بود که اینیک خطای راهبردی در رسانه ملی و در تضاد با راهبرد بازدارندگی ج.ا.ایران و طراحی هوشمندانه اقدام نظامی نیروهای مسلح ج.ا.ایران در پاسخ به رژیم صهوینیستی بود. باید توجه ویژهای در استفاده مفاهیم مناسب در پوشش خبری داشت، زیرا گاهی با یک اشتباه نگارشی، جای متجاوز و مدافع و یا مشروع بودن و نبودن اقدام، تغییر مییابد.
نکته چهارم؛ در این ارتباط برخی از فعالان رسانهای عنوان میکنند که چون نمیدانستند پاسخ ج.ا.ایران به این اقدام رژیم صهیونیستی چیست، در یک بلاتکلیفی قرار گرفتهاند و نمیدانستند چکار باید بکنند! ممکن است اقدام رسانه، سطح مطالبه جامعه را برای پاسخ مستقیم بالا ببرد، در حالی که اصلاً در برنامه راهبردی ج.ا.ایران پاسخ نظامی مستقیم وجود نداشته باشد!
اتفاقاً هنر رسانهای باید اینجا خودش را نشان دهد؛ یعنی به دور از هرگونه مسائل احساسی و جریحهدار کردن احساسات جامعه و بهتبع آن افزایش فشار افکار عمومی بر تصمیمگیران راهبردی کشور، باید تمرکز برنامهها و محتواهای رسانهای، صرفاً حول آشکار نمودن خوی تجاوزگری رژیم صهیونیستی و عدم پایبندی آنها به قواعد و قوانین نظام بین المللی باشد و این هنر رسانه است. این را نهتنها به مخاطب داخلی، بلکه باید در حجم وسیع و با زبان بینالمللی در بسترهای متعدد رسانهای حقیقی و مجازی، رسمی و غیررسمی عرضه کرد.
به عبارت دیگر، فعالان رسانهای کشور، فارغ از آنکه ج.ا.ایران در قالب چه راهبرد یا تاکتیکی پاسخ متجاوز را میداد، میبایست مشروع بودن حق پاسخ ایران را در اذهان داخلی و بینالمللی نهادینه میکردند. در این بین، نوع و کیفیت محتواهای تولیدی، مبتنی بر رعایت جزئیات دقیق علوم ارتباطات و ظرافتهای هنری و توجه به زبان تخصصی حقوق بینالملل، بسیار حائز اهمیت و حتی رمز موفقیت اثرگذاری پیام است.
نکته پنجم؛ در این مرحله همسو نمودن افکار عمومی داخلی و خارجی با اهداف ملی، نهتنها دست کشور را برای پاسخ به متجاوز باز میدارد بلکه دست دشمنان را برای هرگونه اقدام بعدی نظامی یا اجماع بینالمللی میبندد؛ توجه نمایید این اقدامات دقیقاً بخشی از پاسخ شما به متجاوز است در حالی که هنوز تنبیه نظامی نشده است؛ عملیات ترکیبی یعنی همین.
در این راستا اقدامات نسبتاً مناسبی در رسانههای داخلی به ویژه رسانه ملی صورت پذیرفت اما با همه زحمتهایی که عزیزان رسانهای کشیدند و من از نزدیک شاهد برخی فعالیتهای آنان بودم، به نظر من با وجود اینکه 12، 13 روز فرصت داشتیم، این حجم از برنامهها و محتواهای تولید شده، کافی و همهجانبه برای همه طیفهای مخاطبان داخلی و خارجی نبود و جا برای اقدامهای بهتر، به لحاظ کمی و کیفی وجود داشت.
نکته ششم؛ از نظر من فعالیتهای رسانهای مرتبط با عملیات وعده صادق، باید حول این محورها مورد توجه فعالان رسانهای قرار میگرفت:
همانگونه که در ابتدا گفته شد، نکات بسیار زیاد دیگری پیرامون که این عملیات و ابعاد مختلف آن وجود دارد که باید در جای مناسب خود و در درون اتاق فکرهای تخصصی مورد نقد و بررسی و آسیبشناسی قرار گیرد.
و من ا... توفیق
نویسنده: دکتر داود فریدپور؛ دانشآموخته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد مطالعات راهبردی حوزه محیطشناسی و جنگ شناختی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: