عطنا - عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: باید میان اقتصاددانان متعارف با فقها که اقتصاد اسلامی را پیش میبرند ارتباط معناداری برقرار شود و اگر چنین اتفاقی بیفتد سپس میتوان با تجمیع نظراتشان درباره ربوی بودن نظام بانکی و تسهیلات بانکی سخن گفت و تصمیمگیری کرد.
محمدرضا مهدیار اسماعیلی، مدیرعامل صندوق ملی مسکن و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با ایکنا، درباره چرایی عدم استفاده از اقتصاد اسلامی در حل مشکلات کشور گفت: اگر کسی میخواهد از مفاهیم اقتصاد اسلامی برای حل مشکلات اقتصادی استفاده کند، باید ابتدا اقتصاد را بداند تا بتواند نظر تخصصی ارائه دهد؛ مثلاً فرد باید بداند منظور از کمبود نقدینگی چیست، مازاد نقدینگی چیست، ناترازی چیست، کسری بودجه چیست و دیگر مفاهیمی که باید به آن اشراف وجود داشته باشد.
وی افزود: همانطور که باید در حوزه اقتصاد متعارف آشنایی و اشراف وجود داشته باشد لازم است در حوزه اقتصاد اسلامی هم چنین اصل مهمی رعایت شود. فردی که در زمینه اقتصاد اسلامی سخن میگوید باید اسلام را بلد باشد و از سوی دیگر وقتی صحبت از اسلام میشود باید با یک مجتهد و یا یک متخصص حوزه اسلام مشورت بگیریم. در حوزه اقتصاد اسلامی به متخصصی نیاز داریم که همزمان مجتهد در اقتصاد باشد و هم مجتهد در اسلام تا بتواند بین این دو را جمع کند و حرف دقیق را به دور از نگرشهای سطحی ارائه دهد.
اقتصاددان اسلامی هم باید مجتهد باشد و هم متخصص اقتصاد مدرن
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: بارها دیدهاید و شنیدهاید افرادی که اشراف دقیقی به اقتصاد متعارف ندارند تحلیلهای سطحی و با غنای اندک ارائه میدهند و در اقتصاد اسلامی هم بدین شکل است چون اگر فردی نه مجتهد باشد و نه متخصص اقتصاد، قطعاً تحلیلهایش با ضعف و کاستی همراه خواهد بود. متأسفانه امروزه بعضی از افرادی که درباره اقتصاد اسلامی حرف میزنند و ادعای تحلیل دارند نهایت اشرافشان به موضوعات اسلامی در حد خواندن نماز و گرفتن روزه است در صورتیکه باید به تمام ابعاد دیدگاه اقتصادی اسلام اشراف داشت.
اسماعیلی تأکید کرد: علت اینکه در طی این سالها نتوانستهایم از نظریات اقتصاد اسلامی خیلی استفاده کنیم این بوده است که اقتصاددانان ما به سمت یادگیری اسلام نرفتهاند و فکر میکنند اگر ابتدائیات اسلام را بدانند کافی است ولی نه اینگونه نیست؛ همانطور که دانستن چهار جمله از اقتصاد به معنای اقتصاددان بودن نیست، دانستن چهار جمله از اسلام هم به معنای اقتصاددان اسلامی نخواهد بود. وی گفت: همانطورکه از دیرباز دانشگاهها بستری برای توسعه علوم جدید بودهاند، حوزههای علمیه هم بستر تفقه در دین بودهاند. زمانی مسئله ما در حوزه تفقه در دین صرفاً مناسک و قواعد و ضوابط اصول پایه یک دین بود مانند اینکه نماز را باید چطور خواند و حج را چطور باید به جا آورد ولی امروز که از علوم جدید صحبت میشود و میخواهیم نسبت علوم جدید را با مفاهیم اسلامی بسنجیم حتماً نیاز داریم در آموزشهایی که در حوزهها ارائه میشوند و یا در جهتدهیهایی که به متخصصان فقهی در حوزهها میدهیم باید ابزارآلات دقیق این کار را برایشان فراهم میکردیم ولی متأسفانه در این زمینه کمبودهایی داریم.
ایجاد ارتباط میان فقها با اقتصاددانان متعارف
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مفاهیم اقتصاد مدرن با اقتصاد سنتی کاملاً متفاوت است، اظهار کرد: به عنوان مثال کارکرد پول در اقتصاد امروز با اقتصاد سنتی تفاوت کرده و حتماً لازم است در فضای حوزه بستری برای فقها ایجاد شود تا با اقتصاد مدرن آشنایی یابند و از سوی دیگر فضایی را هم برای اقتصاددانان متعارف فراهم کنیم که با مسائل فقهی آشنا شوند. به عبارت بهتر باید میان اقتصاددانان متعارف با فقها که اقتصاد اسلامی را پیش میبرند ارتباط معناداری برقرار شود و اگر چنین اتفاقی بیفتد سپس میتوان با تجمیع نظراتشان درباره ربوی بودن نظام بانکی و تسهیلات بانکی سخن گفت و تصمیمگیری کرد.
اسماعیلی در پایان تأکید کرد: باید ابزارآلات جدید را به عرصه دروس حوزوی اضافه و طلاب را پیش از تفقه و آغاز عملیات اجتهاد با علوم اقتصاد مدرن آشنا کرد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: