۱۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۸:۴۳
کد خبر: ۳۰۵۲۸۷
عطنا - در روزگار انواع و اقسام امواج اسلام‌هراسی و ایران‌ستیزی که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در میدان عمل واقعی و فضای مجازی تازه‌به‌تازه رخ می‌نمایاند و تمام ورودی‌های اطلاعات زیستی انسان امروز در زندگی روزمره‌اش با ابزار رسانه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و کتاب‌های ظاهرا پژوهشی و داستانی را در برگرفته و درفضایی که انواع تهدیدهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهان اسلام را فراگرفته است از فتنه‌های انگلیسی و کینه‌های صهیونسیتی تا سیاست‌های جبهه استکبار از جنگ‌افروزی، اشغال، تحریم و در شرایطی که مسلمان نمایان افراطی تروریست داعش و... در جای‌جای جهان اسلام حضور دارند و نه به نماز جمعه اهل تسنن در مساجد جامع رحم می‌کنند و نه به دعای توسل شیعیان در زیارتگاه‌ها، آیا دیگر مجالی هست که نخبگان و عموم اهل تسنن و شیعه عامل تشدید اختلاف و هجمه به یکدیگر شوند؟
 
وحدت اسلامی راهبردی است برای هر دو سویه آن که سابق بر این، ندای آن هم از الازهر برخاسته و هم از حوزه علمیه قم و رهبران جمهوری اسلامی نیز از پرچمداران آن در جهان اسلام هستند و روز به روز اهمیت آن جلوه‌ای تازه می‌یابد.وحدت اسلامی که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران از موضع قدرت و اقتدار به‌عنوان یک راهبرد دائمی مورد توجه قرار گرفت، در مقام عمل در طول این چند دهه با چالش‌هایی جدی حتی در بین وفاداران به انقلاب و هواداران جمهوری اسلامی و حتی دستگاه‌های اجرایی نظام فرهنگی روبه‌رو بوده است.عدم آگاهی و تعصبات مذهبی شاید مهم‌ترین عامل نقض اتحاد اسلامی است. در نشست پیش‌رو با حضور محمد رضا محمدی‌نجات، مستندساز و ‌پژوهشگر فرهنگ اسلامی و دکتر سعید طاووسی مسرور تاریخ پژوه و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، چالش‌ها و آسیب‌ها و نیز سابقه تاکید بر وحدت در جهان اسلام را مورد مداقه قرار دادیم.

ریشه‌های تاریخی وحدت اسلامی

عبدالعلی‌زاده:
برای شروع لازم است تصویری سرزمینی از برآیند موانع قوام و استمرار وحدت اسلامی میان مذاهب شیعه و سنی ارائه دهیم و بعد به ریشه‌های تاریخی آنها بپردازیم.
 
محمدی‌نجات:
بله، بهتر است دکتر طاووسی تصویر مورد نظر را از فضای افکار عمومی و مذهبی جامعه ایران با موضوع تقریب و وحدت بین مذاهب مختلف اسلامی و وحدت با عامه مسلمانان ارائه کنند. این‌که جامعه ما در چه وضعیتی قرار دارد؟ به‌خصوص جامعه مذهبی و جامعه‌حزب‌اللهی ما، بچه‌های هیأتی، روشنفکران اسلامی، نسبت به موضوع وحدت و تقریب چه نگاه و زاویه‌ای دارند؟
 
طاووسی:
به نظر می‌رسد حدود ۴۰سال از تاسیس هفته وحدت گذشته و هنوز خیلی مسائل حل‌نشده و انواع و اقسام نگاه‌ها و ابهامات وجود دارد. مثلا فرض کنید نگاهی که فکر می‌کند وحدت به معنای این است که پیروان مذاهب بخشی از مذهب‌شان را نادیده بگیرند. مثلا کسى در دانشگاه مذاهب گفته بود ما از فردا «اشهد أن علی ولی‌ا...» را نمی‌گوییم شما هم «الصلاة خیر من النوم» را نگویید، کسی در پاسخ گفته بود معنی وحدت این نیست که شیعه، سنی شود و سنی شیعه یا مثلا نگاه‌هایی که از آن طرف بام می‌افتند و با بقیه شیعه مشکل پیدا می‌کند که بخواهد با سنی وحدت داشته باشد. 
 
محمدی‌نجات:
یعنی موضوع وحدت به جای این‌که در واقع موضع وحدت بشود، می‌شود عامل تفرقه بین خودمان. این جزء پارامترهای آسیب شناسانه این بحث است و خیلی هم جدی.
 
طاووسی:
یکی از رفقا که رفته بود در دوره اخیر برای طالبان مستندی بسازد، بعد از این‌که مطالبی در نقد طالبان نوشته بودم، با توهین از من پرسید، شما از طالبان چه می‌دانید که انتقاد می‌کنید؟ برایش شرح دادم اولین کسی بودم که در نسبت طالبان و دیوبندیه مقاله نوشتم. ولی همان‌طور که آقای محمدى نجات گفتند جریانی برای وحدت که توان گفت وگو با هم مذهبان خودش را ندارد، شکل گرفته است.در صورتی که نظرات ما ضد تقریب و وحدت نبوده، صرفا درباره یک گروهی به نام طالبان نه و به نام همه اهل سنت نکاتی را گفته بود و جماعتی که احساس می‌کنند وحدت یک رمز است برای به خطر افتادن عقاید اینها در مورد نظریات علمی هم خیلی جبهه می‌گیرند. 
 
معضلات افراط و تفریط
 
عبدالعلی‌زاده:
این نوع افراط و تفریط متاسفانه در هر دو سمت این وحدت هست.
 
طاووسی:
بعضی از هیأتی‌ها شاید این‌طور باشند؛ رفته بودیم برای کنگره مرحوم وحید بهبهانی در کربلا. بعد یکی از مسئولان کنگره مرا برد خدمت آقای آیت‌ا... سید محمدرضا حسینی جلالی و با تمسخر گفت حاج آقا ایشان کسی است که در تلویزیون جمهوری اسلامی راجع به وحدت صحبت می‌کند، بعد حاج آقا گفت برای این‌که عقل دارد! منظور این است حتی با کسی که از وحدت صحبت می‌کند، اینها زاویه پیدا می‌کنند.
 
محمدی‌نجات:
نکته این است که این نگاه در بافت مذهبی، حزب‌اللهی و انقلابی اتفاق می‌افتد. این خیلی نکته و خطر مهمی است.
 
عبدالعلی‌زاده:
خب پایه این رفتار، نبود آگاهی و تعصب است. در هر دوسویه هم مشترک است. 
 
محمدی‌نجات:
تعصب، رنگ و بوی آن است، ولی چرا چنین نگاهی وجود دارد‌؟ چرا ضرورت موضوع وحدت درک نمی‌شود‌؟
 
عبدالعلی‌زاده:
مهم‌تر از هرچیز نوعی جریان شناسی است. الان جریان عامی را آقای طاووسی اشاره کردند در مقابل یک جریان رسمی. تقویت یا تلاش برای دعوت به وحدت در حاکمیت اتفاق می‌افتد. حالا چه جریان یا جریاناتی مقابل آن قرار می‌گیرد‌؟ جریاناتی با ظاهر دینی یا حتی شیعی هم دراین میان قراردارد؟ در نقطه برابرش با ظاهر سنی اتفاق می‌افتد.
 
محمدی‌نجات:
نکته این است که این جریان موافق وحدت در ساختار حاکمیتی هم قابل نقد است.
 
عبدالعلی‌زاده:
آقای دکتر نکته‌شان همین بود، یک چنین نگاهی هم در جریان هست.
 
محمدی‌نجات:
بله. این رویه کسانی است که اقتضائاً ضد وحدت هستند. عده‌ای دیگر،وحدت برای آنها موضوعیت ندارد مثلا آدم‌های غیرمذهبی برای‌شان وحدت مذهبی موضوعیت ندارد. کسی که لائیک است برایش چه اهمیتی دارد، مسأله برای چه کسی است؟ برای کسی است که علاوه بر داشتن اعتقاد مذهبی، این تمایز و تفاوت مذهبی برایش موضوعیت دارد.

 نظرات امام و رهبری درباره وحدت اسلامی
 
عبدالعلی‌زاده:
نکته عجیب این است که در برخی افرادی که تعلقی به جریان انقلابی دارند با همه تاکیداتی که امام و رهبری روی این مسأله دارند این را نمی‌پذیرند.
 
محمدی‌نجات:
یا قلبا نمی‌پذیرند حتی اگر لفظا بپذیرند، زیرا مفهوم و ضرورتش را درک نمی‌کنند.
 
طاووسی:
یا مثلا فکر می‌کنند که تشیع بالاتر از مفهوم انقلابی‌گری است، یعنی انقلابی‌گری ذیل تشیع است. و این ذات تشیع است که باید دشمنی کنند‌، لذا می‌گویند تاکیدات امام و رهبری هم در واقع مثلا تاکتیکی و دیپلماتیکی و اینهاست!
 
محمدی‌نجات:
در صورتی که ایشان صراحتا می‌فرمایند موضوع وحدت موضوع راهبردی و استراتژیک است، تاکتیک نیست. در واقع این محتوا، نامفهوم مانده است. فهمیده و باز نشده است. تمنای ما برای وحدت مذهبی و تقریب بین مذاهب استراتژیک است. این چیزی است که آقا می‌گوید. وقتی رجوع کنیم به اندیشه‌های امام خمینی(ره)، خیلی اشاره قشنگی دارند. حضرت امام در موضوع انتظار فرج می‌گویند، انتظار فرج به این معنی نیست بروی در مسجد بنشینی دعا کنی آقا ظهور کند، می‌گوید اگر می‌خواهی آقا ظهور کند، فرج محقق شود، باید تلاش کنی. باید کار بکنی. بعد خیلی جالب است، این‌که چه کار باید بکنی؟ یه جمله فقط دارند؛ می‌فرمایند باید مسلمین را با هم مجتمع کنید. یعنی در واقع وحدت پیش‌نیاز ظهور است. این فهمیده نمی‌شود، این درک نمی‌شود.
 
نقیصه‌های مفهوم راهبرد

 
عبدالعلی‌زاده:
نقص در دو بخش است. یک بخشی اصلا مفهوم راهبرد را نمی‌دانند. نمی‌پذیرند یا نمی‌‌دانند راهبرد یعنی همه چیز باید در خدمت همان محور تعیین‌شده قرار بگیرد. یک بخش هم اگر این وحدت را بپذیرد و برای آن تلاش کند، می‌ترسد آن داده‌های فردی و شخصی که با آن زندگی کرده و بزرگ شده فرو بریزد، ساختار و هویت دینی و اجتماعی‌اش از بین برود. برای همین تاکید دارم ما اول یک برآیندی از نیروها تعریف کنیم اگر لازم است در هر دو جناح یا حتی در همین بخش حاکمیتی بگوییم آفت‌های آن چیست. 
 
طاووسی:
این‌که ما وحدت را گره زدیم به جمهوری اسلامی به نظرم خطای راهبردی است. فکر می‌کنیم هرکس انقلابی است باید وحدت داشته باشد هرکس از انقلاب خوشش نمی‌آید نباید به‌دنبال وحدت باشد.
 
عبدالعلی‌زاده:
چون عملا امام خمینی(ره) در گلوگاه تاریخ پرچمدار این ماجراست و این مفهوم را در قواره راهبرد پی گرفته است.
 
طاووسی:
بله، ولی اصلا اگر به سابقه وحدت نگاه کنیم، انحصاری در امام و رهبری و اینها نداشته است. هم معاصر با آنها افرادی فعال بودند در این عرصه. مثلا امام موسی صدر.
 
عبدالعلی‌زاده:
بالاخره خروجی مکتب حساب می‌شوند.
 
طاووسی:
امام موسی صدر این را مطرح می‌کنند که بروند ببینند در هر سالی که حج انجام می‌شود، کدام مذهب بیشتر حاجی دارد. مثلا یک سال ممکن است حنفی‌ها بیشتر باشند بعد ایشان می‌گویند همه حاجی‌ها طبق فقه حنفی حج کنند‌. یکی از بیرون نگاه کند بگوید اینها با هم هستند، مثلا دو میلیون نفر همه مثل هم هستند. این خیلی بالاتر از رعایت بعضی از فروعات است. 
 
عبدالعلی‌زاده:
انگار نگاهی میدانی و اجرایی هم هست‌.
 
طاووسی:
این تاکید حتی چند نسل عقب‌تر هم بوده. مثلا یک بیانیه از شیخ حبیب‌ا... رشتی است از اعاظم فقهای نجف که در مورد لزوم حفظ وحدت مسلمانان است. بعد ایشان مثلا دارند اوضاع مسلمانان را تشریح می‌کنند، مثلا عثمانی در چه وضعیتی است و ایران در چه حالتی؟ اهل سنت یا شیعیان عراق چه وضعیتی دارند؟ بریتانیا این وسط چه می‌گوید؟

بعد می‌گوید در این جمع اگر ما با هم نباشیم چه کار باید بکنیم؟ یعنی این همه دشمن خارجی را نادیده بگیریم و بر سر خودمان بزنیم. نسخه خطی بیانیه ایشان هم در کتابخانه مجلس هست که چند سال پیش آن را منتشر کردم. هر چیزی که به عقب برویم مثلا همان کنگره مرحوم بهبهانی که اشاره کردم، مقاله‌ای ارائه دادم که در واقع یک‌نسخه خطی بود که آن را تصحیح کردم. ببینید این‌که دو نگاه ضد تقریب و موافق تقریب همیشه در کنار هم پیش می‌رفتند شاهدش همینجاست.

این مقاله مربوط به سال ۱۲۰۲ قمری است، پیش از تأسیس دولت قاجار، در واقع 243 سال قبل. بعد حاکم ماوراءالنهر که اسمش بیکجان بوده، شیعیان خراسان را تکفیر می‌کند و می‌گوید عقد شما اصلا باطل است. شما باید اول سنی بشوید بعد دوباره زن‌های‌تان را عقد کنید. بد و بیراه هم گفته به علامه مجلسی و صفویه. در آن زمان بزرگ‌ترین عالم شیعه وحید بهبهانی بود در کربلا. گفته این وحید بهبهانی هم کافر است و قتلش واجب است. نکته جالبش چیست؟ یکی از علمای شیعه به اسم محمد رفیع طبسی در اواخر جواب مفصلی که به او داده می‌گوید ما که با اهل سنت مشکلی نداریم. ما با عثمانی‌ها رابطه خیلی خوبی داریم، این وحید بهبهانی هم که در کربلا زندگی می‌کند، کربلا دست عثمانی است. عثمانی با ایشان هیچ کاری ندارد، بزرگان دولت عثمانی در عراق یا اهل سنت می‌آیند پیش ایشان التماس دعا هم می‌گویند.

می‌گوید ما با تو تکفیری مشکل داریم که از بخارا ما را تهدید می‌کنی. این‌طور نیست که ما با هر اهل سنتی مشکل داشته باشیم. پس نشان می‌دهد در دل اهل سنت یک جریان اهل مسامحه و مدارا وجود داشته یک جریان متعصب هم وجود داشته در شیعه هم همین‌طور.

ما اگر عقبه این مسأله را خوب دربیاوریم به امروزمان هم کمک می‌کند. مثلا ببینید حسین‌بن روح نوبختی که نایب امام زمان(عج) بوده، آن‌قدر فرد ذی‌نفوذ، حتی در دربار عباسی هست که تقاضای اعدام شلمغانی را مطرح می‌کند و خلیفه هم خواسته او را اجرا می‌کند، چون شلمغانی انحرافات خیلی سنگینی داشته. این آدم نهایت مراعات تقیه را داشته. نه‌فقط درباره خلفا، بلکه حتی نسبت به معاویه که نزد برخی از اهل تسنن به‌عنوان یکی از صحابه شناخته می‌شود. باز جلوتر که می‌رویم، سید رضی و سید مرتضی را داریم که از خلیفه عباسی منصب گرفتند، امیر الحاج، رئیس دیوان مظالم، چه و چه و چه. قبلش هم پدرشان. خود آل‌بویه هم قابل بررسی است. اصلا آل‌بویه وقتی وارد بغداد می‌شوند، درواقع نمی‌آیند خلیفه عباسی را از بین ببرند. اتفاقا جاهایی که ما فکر می‌کنیم شیعه اقلیت بوده و اگر فرصتی به دست می‌آورده انتقام می‌گرفته، مثلا در قالب انتقام شیعه‌کشی‌ها، این‌طور نبوده است. من در رساله دکتری‌ام که تاریخ اجتماعی شیعه در پنج قرن اول است، نشان دادم که چقدر شیعه‌کشی انجام می‌شده، مثلا طرف هیچ جرمی نداشته و فقط چون شیعه بوده، مصلوبش کردند. ولی می‌بینیم که آل‌بویه انتقام نگرفت. خلیفه عباسی بوده، علمای اهل سنت هم بودند. حنابله بغداد هم بودند و آل‌بویه هم در بغداد بودند و درواقع تسلط بر همه چیز داشتند. همین‌طور مقاطع بعدی را که مرور می‌کنیم، مثلا حمله مغول. این‌که تو ذهن ما هست که مغول‌ها همه را می‌کشند، اصلا این‌طور نیست. مغول‌ها آن جاهایی که در برابرشان می‌ایستادند و از آنها می‌کشتند، آنها خشن می‌شدند.
 
مثلا نیشابور را چرا قتل‌عام کردند، چون داماد چنگیز آنجا کشته شد. کودکان و حتی سگ و گربه‌ها را هم کشتند. در شهرهای دیگر این‌طوری نبود که همه را بکشند، مثلا چنگیز یا هلاکو گفته بودند علما، تجار، طبیبان و زن‌ها را نکشید. این شهرها که صلح می‌کردند، از قبل یک ایلچی می‌فرستادند و اگر صلح انجام می‌شد، اصلا هیچ کاری نمی‌کردند. طبق همین سیاست که علما را نکشید، اینها وقتی خواجه نصیر را می‌بینند نه تنها او را نمی‌کشند بلکه او را در نزدیکی خودشان قرار می‌دهند و وزیر هلاکو می‌شود. وقتی هلاکو وارد بغداد می‌شود، قصدش این است که از اهل سنت بغداد انتقام بگیرد به عنوان دشمن و حامیان خلیفه ولی خواجه نصیر مانع او می‌شود. اما در تاریخ بهانه اختلاف زیاد ساخته‌اند؛ این‌که می‌گویند خواجه، خلیفه را کشته، اصلا درست نیست. این دروغی است که ۱۰۰سال بعد ابن تیمیه و شاگردانش درآوردند؛ چون خواجه، استاد علامه حلی بوده است و می‌خواستند علامه را بزنند به خواجه تهمت زدند. یک کتابی در سعودی چاپ شده در مورد نقش خواجه‌نصیر در سقوط عباسیان و قتل خلیفه، محقق سعودی این نظریه را رد می‌کند و از نظر تاریخی می‌گوید این نکات ارزش تاریخی ندارد. یعنی در خود سعودی نقش خواجه‌نصیر در قتل خلیفه رد شده اما هنوز در ایران بعضی‌ها می‌گویند خواجه خلیفه را گذاشت در نمد و... منظور این است که نه‌تنها خواجه علیه اهل سنت وارد نمی‌شود، بلکه از آنها دفاع می‌کند. نمونه‌اش این‌که شمار زیادی از افرادی که هلاکو زندانی‌شان کرده بود را آزاد می‌کند، بعضی از شخصیت‌های مهم به وساطت خواجه یا به وساطت ابن علقمی، وزیر شیعه‌مذهب نجات پیدا می‌کنند. از جمله آنها ابن ابی‌الحدید، صاحب شرح نهج‌البلاغه است. که ابن علقمی می‌گوید من را به جای آنها بکشید که در واقع آزادشان می‌کنند. همین‌طور باز در مقاطع بعدی هم ما این را می‌بینیم.

 جنبه های تاریخی وحدت در میان مسلمانان
 
عبدالعلی‌زاده:
این رویه در مورد صفویه هم صدق می‌کند؟
این‌که می‌گویند شاه‌اسماعیل با سنی‌کشی قدرتش را به‌دست آورده یا حفظ کرده به دلایل مختلف قابل پذیرش نیست، ممکن است یک سختگیری‌‌هایی آن اوایل بوده باشد. اولا  کتاب‌هایی که اینها را مطرح می‌کنند، کتاب‌های بدون مولف هستند؛ مانند عالم‌آرای شاه‌اسماعیل، جهانگشای خاقان، اینها اصلا نویسنده‌شان معلوم نیست چه کسی است و بیشتر حالت حماسی و اسطوره‌ای دارند تا تاریخی. ثانیا نشان به آن نشان که بسیاری از مناطق ایران در طول دوره صفوی سنی‌مذهب بودند و الان هم سنی هستند، مثلا تربت جام. کازرون هم در قرن 12 شیعه شد، یعنی صفوی نخواست کازرون را شیعه کند. یا در نزدیکی مرزهای ایران مانند تالش. بنابراین این سنی‌ستیزی صفوی هم می‌توانیم بگوییم یک اغراق تاریخی است که چندان قابل پذیرش نیست.
 
عبدالعلی‌زاده:
یا می‌توانیم بگوییم یک نوع سندسازی است برای بالا بردن اختلاف و دشمنی.
 
محمدی نجات:
آن‌طرف هم هست. این بزرگنمایی و از کاه، کوه ساختن در عثمانی هم وجود دارد.
 
عبدالعلی‌زاده:
در سفرنامه ناصرخسرو هم معروف است که وارد نیشابور می‌شود، کفشش پینه می‌خواست، می‌رود پیش پینه‌دوز بازار، می‌ترسد که بلایی سرش بیاورند؛ چون آنجا همه سنی بودند. بعد ته بازار یک شلوغی می‌شود و پینه‌دوز می‌رود. وقتی برمی‌گردد، می‌بیند یک تکه‌گوشت به درفشش هست. می‌پرسد این چیست؟ می‌گوید این گوشت یک رافضی است، برای تبرک آوردم به مغازه.
 
محمدی نجات:
تازه ناصرخسرو اثنی‌عشری نبوده. اسماعیلی بوده!
 
طاووسی:
قدیمی‌ترین نسخه‌ای که از سفرنامه منسوب به ناصرخسرو کشف شده، مربوط به قرن یازدهم است، یعنی شخصی که در آن دوره بوده و اسماعیلی هم بوده اما ناصرخسرو نبوده.
 
سیاست‌ دینی یا تاکتیک‌های سیاسی

 
عبدالعلی‌زاده:
اینها هم می‌تواند اغراق باشد برای دامن زدن به اختلافی که همیشه بوده است.
 
طاووسی:
درگیری و اختلاف و شیعه‌کشی و اینها در طول تاریخ بوده اما این‌که ما فکر کنیم همیشه همین بوده و هیچ نگاه دیگری نبوده یا هیچ‌وقت اینها نمی‌توانستند با هم زندگی کنند، این‌طور نبوده است. درگیری‌های عثمانی و صفوی هم بیشتر سیاسی بوده تا مذهبی. تا وسط‌ آناتولی، حامیان خانقاه اردبیل حضور داشتند؛ یعنی قزلباشان، ذوالقدرها، افشارها، قاجار، اینانلوها، استاجلوها و قبایل ترجمانی که در آناتولی شرقی می‌زیستند اینها حامی طریقت صفویه بودند، اصلا اینها صفویه را به قدرت رساندند. فاروق سومر یک کتاب دارد به اسم نقش ترکان آناتولی در شکل‌گیری دولت صفوی. آنتالیا در جنوب‌غرب ترکیه فعلی است. حتی آنجا هم قبایل حامی صفویه وجود داشتند. بنابراین سلطان سلیم در چالدران به دنبال این بود که تسلط شاه‌اسماعیل بر دیاربکر و آناتولی شرقی یا از بین برود یا از آنها زهر چشم گرفته شود که شما باید حاکمیت عثمانی را بپذیرید اما این‌طور نیست که کمر همت بسته باشد که تشیع را در محدوده حکومتش ریشه‌کن کند.
 
محمدی نجات:
می‌گویند بزرگ‌ترین کمپین بازسازی عتبات در زمان سلطان سلیم اتفاق افتاده. یعنی از عتبات بگیرید تا مسجدالنبی و مسجدالحرام را دربر می‌گیرد.
 
عبدالعلی‌زاده:
اینها سیاست‌های جامعه دینی بوده است یا تاکتیک‌های اقتصادی و سیاسی؟
 
طاووسی:
سلاطین عثمانی همیشه به اهل بیت علاقه داشته‌اند؛ شاهدش هم این است که شما در هر مسجدی بروی -آقای محمدی‌نجات بهتر می‌داند. ایشان همه ترکیه را دیده و من فقط استانبول را دیدم- داخل مسجد حتی نام حسن و حسین هست. یعنی اسم‌های ثابت ا...، محمد، چهار خلیفه، حسن، حسین. بقیه اسم‌ها مانند عشره مبشره ممکن است جایی باشد و ممکن است نباشد. ممکن است ۱۲ امام جایی باشد و جایی نباشد اما نام مبارک حسن‌(ع) و حسین‌(ع) همواره ثابت است. سلاطین عثمانی بین حب اهل‌بیت و حب خلفا جمع کردند. بعد مثلا همین شیعیان لبنان، اینها در طول دوره عثمانی حیات‌شان را ادامه دادند. 
 
محمدی‌نجات:
شهید‌ ثانی هم دوره محقق‌کرکی و پدر شیخ‌بهایی است. نسبت فامیلی داشته با آنها. اینها انتخاب می‌کنند که بیایند ایران و در تشکیل دولت صفوی نقش داشته باشند. شهید ثانی می‌گوید، من مشربم فرق می‌کند، خیلی هم به او اصرار می‌کنند که به ما ملحق شو اما می‌گوید من دوست دارم همین جا، در همین منطقه، بین مذاهب اسلامی باشم و آنها را درک بکنم. ۲۷ تا استاد سنی‌مذهب برای شهید ثانی در تاریخ ذکر شده است؛ با اسم و مشخصات. تمام مذاهب اسلامی را مورد بررسی قرار داده بود. بعد نکته‌ای که وجود دارد این است که ما در فقه با مذاهب مختلف اهل سنت اختلاف داریم. آیا در قرائت قرآن و هیئت و نجوم هم اختلاف داریم؟! اینها علوم اسلامی است.
 
طاووسی:
اصلا در فقه، خود شیعیان هم با هم اختلاف دارند. فقه ذاتش این است. مذاهب اهل سنت هم با هم اختلاف دارند، خود یک مذهب هم داخلش اختلاف وجود دارد.
 
محمدی‌نجات:
این یک چیز طبیعی است. اما آن جریان غالب در ایران که من اسمش را می‌گذارم دستگاه فرهنگ‌سازی نظام، آن‌قدر خلل دارد که فکر می‌کنم الان وقتش است که به آن بپردازیم.
 
عبدالعلی‌زاده:
خیلی بحث خوبی است، الان که ما فقط محورها و سرفصل‌ها را گفتیم. اگر تبیین بشود، بخشی از پایه‌های اختلاف کلا منتفی می‌شود. البته حرف‌های خیلی سختی زدیم. این‌که عثمانی و حکومت‌های سنی‌مسلک نسبت به علویان و نسبت به ایرانیان و نسبت به آنچه که رافضی می‌شمارند، به لحاظ حاکمیتی مهربان بودند‌! یا در مقاطعی قتل‌عام کردند! این چیزهایی است که ما دائم بر علیه آنها خوانده‌ایم. حالا می‌توانیم عوارض و مشکلات رفتاری در ساختار رسمی را بررسی کنیم‌. 
 
محمدی‌نجات:
اقتضای تبیین این است. این موضوع ضرورت و ظرفیت ده‌ها تز دکترا را دارد. برای ورود به آسیب‌شناسی می‌خواهم خاطره‌ای تعریف کنم. در دوره‌های قبلی مدیریت صداوسیما به یکی از مدیران رده ‌بالا، از آدم‌های تصمیم‌ساز سیستم، گفتم راجع به عثمانی این نگاه انتقادی وجود دارد که بد فهمیده می‌شود. این مرز وجود دارد که بگوییم ما محب اهل‌بیت هستیم و آنها محب صحابه هستند. اهل‌بیت برای ما، صحابه برای آنها. این غلط است. گفتم تحقیق و پژوهش کردم، نمونه‌های متعدد را جمع‌آوری کردم و این انگاره را به چالش کشیدم.گفت ما سیاست‌مان این نیست که به عثمانی نگاه مثبتی داشته باشیم‌! از آنجایی که آدم رک و بی‌تعارفی هستم، گفتم ببینید ما سیاست‌های نظام را، از شما که نمی‌گیریم، من از حضرت امام تاثیر گرفتم. ببینید نگاه امام را به عثمانی، آن هم در دورانی که رو به اضمحلال و هبوط قرار دارد. خواندم برایش. امام می‌فرماید‌: «شاید بسیاری، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ اول بین‌المللی را که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند، دولت عثمانی دولتی بود که اگر با شوروی متحد می‌شد گاهی او را زمین می‌زد. سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره‌اش گرفته بود تقریبا از شرق تا غرب را. آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ‌نمی‌شود چاره‌ای کرد، نمی‌شود ذخایر را برد. بعد از این‌که در آن جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند؛ عثمانی را به دول بسیار کوچک کوچک تجزیه کردند. برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند یا سلطانی یا رئیس‌جمهوری. آنها در قبضه مستعمره‌چی‌ها و ملل بیچاره، در قبضه آنها، با این وضع یک دولت عثمانی با آن مجد را زمین زدند و دولت‌های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند. این دولت عثمانی در تحت ظل خلافت اسلامی، در تحت ظل اتکای به قرآن مجید آن مجد را داشت.» این نگاه امام است به دولت عثمانی. به او گفتم ذهن من با این چیزها انس گرفته، نه با برداشت‌های مسخره شما. 
 
طاووسی:
یک‌بار هم ما را دعوت کردند به یک جلسه‌ای تا در مورد کشورهای آسیای میانه، راهبرد بدهیم، پیشنهاد کردم که جمهوری اسلامی یک شبکه فارسی‌زبان تاسیس کند برای اهل سنت تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان. بعد گفتم در آن چه چیزی پخش کنند؟ مثلا بیانات مرحوم آیت‌ا... ناصری را (‌در تاجیکستان بیانات او را نگاه می‌کنند)، ایشان اخلاقیات می‌گفتند، اینها را آقای اردوش، رایزن ایران در تاجیکستان که مشاهده میدانی داشته، گفته است. گفتیم اینها را در این شبکه پخش کنید، چیزهایی که مطابق اعتقاد ماست اما مقبول اهل سنت هم هست. بعد چند تا از برنامه‌های خودشان را هم بگذارید، مثلا نگاه‌های صوفیانه به اهل بیت و اینها. فکر می‌کنید چه چیزی گفتند؟ گفتند‌: «پول امام زمان بیت‌المال ملت شیعه را بدهیم برای شبکه‌ای که در آن مقدسات اهل سنت تبلیغ می‌شود!»
گفتم اگر شما نکنید، وهابیت می‌آید همین کار را می‌کند. یعنی ما گفتیم وهابیت و داعش و طالبان می‌آیند و این کار را می‌کنند اما فرقی برای‌شان نکرد!
 
تعصبات دینی منافقانه

 
عبدالعلی‌زاده:
این همان نگاه تعصبی است. گاهی هم در پوشش تعصبات دینی تصمیم‌سازی‌های ضد‌دینی، منافقانه و مطلوب جریان استعماری می‌کنند. خطرات نگاه تعصبی در همین روایت‌ها به‌دست می‌آید. در سطح کلان زبانا ممکن است بگویند ما حامی وحدت هستیم اما وقتی که باید امضا کند و تصمیم بگیرد، خلاف این جریان حرکت می‌کند!
 
محمدی‌نجات:
به قول آقای طاووسی 40 سال است که از تاسیس هفته وحدت می‌گذرد؛ در ادوار مدیریتی صداوسیما، در هفته وحدت، به غیر از این‌که چند تا دف‌نواز از سنندج بیاوریم چه کار دیگری برای تقریب انجام شده‌است؟ نمی‌گویم چرا پنج تا سریال «الف ویژه» ساخته نشده؟ حتی دو تا سریال آپارتمانی یا دوتا مستند معمولی هم ساخته نشده‌است، برنامه گفت‌وگوی تلویزیونی موثر و مستمر هم تولید نشده‌است، که مثلا دو دانا و حکیم بیایند، با هم بحث کنند. اصلا بین مذاهب اسلامی، بین نمایندگان یا علمای مذاهب اسلامی بحث بشود. هیچ اتفاقی نیفتاده‌است. هیچ‌کس کاری نمی‌کند. هیچ‌کس درک نمی‌کند این آینده تمدنی ماست. به قول حضرت امام که اول بحث عرض کردم، این زمینه‌ساز ظهور است. این عین صحبت حضرت امام است. صحیفه نور جلد 18 صفحه 269. حضرت امام می‌فرمایند: «ما تکلیف داریم آقا، این طور نیست که حالا ما منتظر ظهور امام زمان عجل‌ا... فرجه هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه‌هامان. تسبیح را به دست بگیریم و بگوییم «عجل علی فرجه»‌. «عجل» با کار شما باید عجل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن حضرت. و فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان‌شاءا... ظهور هم حل می‌شود.»
 
عبدالعلی‌زاده:
یک طعنه سنگینی هم به حجتیه دارد.
 
محمدی‌نجات:
من می‌گویم حجتیه به قول ایشان خارج از این دایره است. تکلیف حجتیه و تفکرش مشخص است. می‌دانیم که چنین نظری دارد و آن را رد می‌کنی. اما الان با یک جریانی در بدنه معتقد به انقلاب مواجه هستیم، که حکومت اسلامی ما ریشه، پایه و پشتوانه‌اش است. برای این بدنه هیچ عملیات فکری و رسانه‌ای انجام نشده‌است، حتی برایشان مفهوم نیست الان شرایط عوض شده‌است. به خاطر ضرورت حکومت اسلامی است. این از روی ضعف نیست. این به خاطر این نیست که ما بگوییم ما در موضع تقیه هستیم این کار را نکنید. این از موضع قدرت حکومت اسلامی است. ما به این وحدت نیاز داریم برای کارها و اندیشه‌های بزرگ‌تر. این را هیچ‌کس جا نمی‌‌اندازد. 

محمدی‌نجات
: ببینید یک نکته‌ای وجود دارد. فکر می‌کنم این تحت تاثیر رسانه‌های به تعبیر من نارسانای بزرگ ماست. یعنی آن رسانه‌هایی که جریان اصلی را تشکیل می‌دهند و نقش اصلی را در ساختن ذهنیت افکار عمومی دارند که همه چیز را صفر و صدی می‌کنند. یعنی یک آدم یا خوب است یا بد است. هیچ آدمی نیست که خوبی‌ها و بدی‌هایش را بشود سنجید و سبک سنگین کرد و فرق گذاشت بین آن. یک اندیشه یا خوب است یا کلا منحط و بد است، هیچ چیز خوبی در آن نیست. به‌جای این‌که ما یک نگاه طیفی داشته‌باشیم که از سفید شروع می‌شود و یواش یواش رنگ می‌گیرد، خاکستری می‌شود خاکستری پررنگ می‌شود درصد آن می‌رود بالا تا می‌رسد به مشکی مطلق. نگاه مسلط یا سفید است یا سیاه. این وسط هیچ طیفی وجود ندارد. این یک نقص کلی سیستم فرهنگ‌سازی نظام ماست که در این موضوع خیلی نمایان است. از یک طرف ناتوان است، از طرف دیگر سوء عملکرد دارد. از یک طرف حتی عملکرد معکوس دارد. مثلا فرض کنید راجع به قضیه فلسطین، آن‌قدر در این ۴۵سال شعاری و نخ‌نما برخورد شده، دیگر دافعه به وجود آورده‌است. این یک جایی باید حل بشود. یکی باید یک فکری کند. یک عده‌ای باید بیایند این را باز کنند. در این موضوع هم همین است. این‌که ضرورت راهبردی وحدت درک و فهمیده نمی‌شود، برای این است که سیستم فرهنگ‌سازی مملکت ایراد دارد. سیستم فرهنگ‌سازی که می‌گویم یعنی همه‌چیز. وزارت ارشاد، تلویزیون و همه نهاد‌های حاکمیتی فرهنگی.

ترک فعل تبیین و تبلیغ

عبدالعلی‌زاده:
برخی نهادها که ذات وجودی آنها تبیین و تبلیغ است هم دچار ترک فعل هستند. این هم لاک منفعلانه‌ای است وقتی می‌دانیم، جریان مقابل دارد کار می‌کند. 

طاووسی:
کسی که در شورای فرهنگ عمومی است و باید سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی را پیش ببرد، متاسفانه ضد جریان راهبرد عمل می‌کند. یکی از رفقای ما که در آنجا کار می‌کند تعریف می‌کرد از طرف دانشگاه مذاهب اسلامی خواستند بیایند یک کتابی را در مورد مولوی اسحاق مدنی که از بزرگان حنفیان ایران است، ترجمه کنند؛ یعنی با خود مولوی مصاحبه کند، یک دستی به سر و روی بقیه مطالب هم بکشد و چاپ بشود. فردی که در شورای فرهنگ عمومی همکار این دوستمان بود گفته که این اشکال شرعی دارد شما برای ترویج فکر سنی با یک آدم سنی دارید کار می‌کنید!
در مورد مولوی اسحاق مدنی که با وحدت اسلامی همراهی دارد، معاون امور اهل‌سنت رئیس‌جمهور بوده است، چنین نگاهی هست. بعد این نگاه کسی است که در شورای فرهنگ عمومی کار می‌کند. 
آقای جمالی‌فر، معاون فرهنگی دانشگاه مذاهب می‌گفت سر کلاس تدریس می‌کردم. یک سری از این دانشجوهای شیعه رفته‌بودند به حراست گفته‌بودند ایشان نگاه‌های انحرافی دارند و اهل سنت را ترویج می‌کنند به اسم تقریب. می‌گفت من را خواستند و گفتند شما چه می‌گویید، من هم یک توضیحاتی دادم بعد گفتم آن دانشجویانی که ابهام دارند، می‌توانند بیایند دفتر من با هم گفت‌وگو کنیم. بعد به دانشجوها گفته بودند و آنها گفتند نه ما نمی‌رویم گفت‌وگو کنیم و سؤال بپرسیم گفته بودن چرا؟ گفتند چون ایشان ما را قانع می‌کند! یعنی ما نمی‌خواهیم اقناع شویم.

عبدالعلی‌زاده:
یک چشم اسفندیار ناآگاهی است، بدتر از آن مقاومت در برابر آگاه شدن.

طاووسی:
اصلا نمی‌خواهند بدانند، می‌ترسندآن ایمان ارتدوکس‌شان خراب شود.

عبدالعلی‌زاده:
همچنان که عرض شد باید تاکید کنم پایه این نوع نگاه، تعصب است. تعصب است که دوری از آگاهی یا مقاومت در برابر آگاهی می‌زاید.

طاووسی:
بله تعصب در هر دو جناح، در هر دو گروه وجود دارد. چه مخالفان و موافقان تقریب را بگوییم، چه اهل سنت و شیعه. ولی نگاه‌های اعتدالی هم وجود دارد.مثلا من یک پرونده‌ای را با یکی از دوستان در مورد مرحوم شیخ محمود شلتوت قبلا کار کردم و منتشر شد. شیخ الأزهر. ما عنوانش را گذاشتیم امام مذهب اعتدال. این نگاه در دل الأزهر وجود دارد. کما این‌که آقای بروجردی هم در قم این نگاه را داشته‌اند.‌

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار