۲۲ شهريور ۱۴۰۲ ۰۷:۱۴
کد خبر: ۳۰۵۲۴۱

عطنا - دارن اوشانسی که طرفدارانش او را با نام دارن شان می­شناسند، نویسنده‌ی محبوب سری­ کتاب­های "قصه ­های سرزمین اشباح" است. او در سال ۱۹۷۲ در شهر لندن دیده به جهان گشود. در کودکی بسیار ناآرام بود و به همین دلیل هیچ مهدکودکی اورا نمی­پذیرفت.

در سن شش سالگی به همراه خانواده، به ایرلند مهاجرت کرد. وی پس از گذراندن دوره­ی کالج، دوسال در یک شبکه‌ی تلویزیونی مشغول به کار بود و سپس به نوشتن پرداخت. او اولین کتاب خود به نام "Ayuamarca" را در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد. سپس در ژانویه ۲۰۰۰ کتاب "سیرک عجایب" را برای کودکان نوشت که در گونه‌ی ادبیات خون­آشامی قرار می­گیرد. این کتاب به سرعت مورد استقبال قرار گرفت به طوری که کمپانی برادران وارنر پیشنهاد ساخت فیلم بر مبنای آن را داد که متاسفانه عملی نشد. اما دارن شان نویسندگی را رها نکرد و در طول ۵ سال ۱۱ کتاب دیگر این مجموعه را نوشت. این کتاب‌ها در ۲۸ کشور و به ۲۰ زبان مختلف ترجمه شدند و حدود ۸.۹ میلیون فروش داشتند. درسال ۲۰۰۵ دارن شان اجازه‌ی ساخت فیلم را به کمپانی یونیورسال استودیو فروخت که نتیجه اش، ساخته شدن فیلم"سیرک عجایب: دستیار یک خون­آشام" شد.

همانطور که از نام این کتاب مشخص است، نویسنده می­خواهد فضایی تخیلی و کمی ترسناک را به نمایش بگذارد و لحظات هیجان انگیزی را برایمان به ارمغان آورد. هدف از خواندن این کتاب، لذت بردن و گذراندن اوقات فراغت خود، در دنیایی ماورائیست که می­تواند میزان تواناییمان در تخیل کردن را افزایش دهد.

کتاب سیرک عجایب می­خواهد داستان پسری نوجوان به نام دارن شان را برایمان روایت کند که به علت علاقه­ی زیاد به عنکبوت‌ها و کنجکاوی هایش، اتفاقاتی باورنکردنی برای او رخ می­دهد که زندگی اورا دگرگون می­سازد. دارن به همراه پدر، مادر و خواهر کوچکش، آنی، زندگی میکند. در ورزش مهارت بالایی دارد و همیشه در مسابقات فوتبال مدرسه­شان شرکت می­کند. او به همراه دوستانش، به یک مدرسه می­روند؛ تامی جونز و آلن موریس دوتا از آن‌ها هستند، اما صمیمی­ترین دوستش، استیو لئونارد است که به او استیو لئوپارد (به معنای پلنگ) میگویند. استیو با مادرش زندگی می­کند درحالی که از او متنفر است و همیشه به دنبال راهی برای دور شدن از خانه می­گردد. دارن را تنها دوست واقعی خود می­داند و فقط با او احساس راحتی می­کند. این چهار دوست متوجه حضور سیرکی غیرقانونی به نام سیرک عجایب در شهرشان می­شوند. از روی علاقه و کنجکاوی، تصمیم می­گیرند که به آن سیرک بروند و اینکار، سرآغاز مشکلاتشان بود.

در آن سیرک، موجودات عجیب الخلقه‌ای مشغول به کار بودند که جذاب­ترین آن‌ها برای دارن، مردی به نام کرپسلی بود که به همراه عنکبوتش، خانوم اُکتا، نمایش اجرا می­کرد. دارن شان که به شدت مات و مبهوت آن عنکبوت زیبا و متفاوت شده بود، تصمیم گرفت که نیمه شب به آن سیرک بازگردد و خانوم اکتا را بدزدد تا بتواند همانند آقای کرپسلی، با او نمایش اجرا کند. غافل از آنکه سم عنکبوت چقدر میتوانست کشنده و خطرناک باشد. تصمیم بچه­گانه‌ی او، پشیمانی بزرگی را برایش به بار آورد؛ زیرا آن اشتباه، باعث شد که بهترین دوستش، استیو لئونارد، توسط خانوم اکتا گزیده شود.

دارن که به شدت ترسیده بود، استیو را به بیمارستان برد تا شاید درمانی برایش پیدا کند، اما حتی با گذر زمانی طولانی نیز پزشکان نتوانستند بفهمند که چه موجودی استیو را نیش زده است و دارن هم جرات نداشت که خانم اکتا را به آن‌ها بدهد تا بر رویش آزمایش کنند. در نتیجه، تنها راهی که به ذهنش رسید این بود که به دیدار آقای کرپسلی برود و از او پادزهر بخواهد. او به شدت نگران استیو بود که مبادا دیگر به هوش نیاید. در آن صورت تبدیل به قاتل بهترین دوست خودش می­شد. پس از آنکه آقای کرپسلی داستان را شنید، پیشنهادی به دارن داد که زندگی اورا متحول کرد. دارن باید تقاص دزدیدن عنکبوت اورا با از دست دادن انسانیت خود می­داد. او باید به یک خون­آشام (شبح) تبدیل می­شد؛ چیزی که همیشه آرزوی استیو بود. دارن تصمیم خود را گرفت و خود را فدای زنده ماندن دوستش کرد. هنگامی که استیو به هوش آمد، همه چیز به نظر درست بود، اما مشکلات کم­کم بروز پیدا کردند.

استیو که مدت زیادی درباره­ی خون­ آشام‌ها مطالعه کرده بود، متوجه شد که چیزی در دارن تغییر کرده و او دیگر مثل همیشه نیست. رفتار‌های عجیب او و تغییرات بدنی­اش، موجب شدند تا استیو همه چیز را بفهمد. استیو عصبانی‌تر از آن بود که بتواند دلیل این­کار دارن را درک کند؛ زیرا به نظرش، رویای او توسط بهترین دوستش دزدیده شده بود. دارن که می­دانست دیگر نمی­تواند زندگی سابق خود را داشته باشد و ممکن است به خانواده و دوستانش آسیبی برساند، به پیشنهاد آقای کرپسلی، تصمیم گرفت که مرگی دروغین برای خود ترتیب دهد تا همه فکر کنند که او مرده است. همه بجز استیو.

استیو که حالا از دوست صمیمی­اش متنفر شده بود، تصمیم گرفت که به سراغش برود. پس از ماجرای مرگ ساختگی دارن، استیو به دنبالش گشت و نیمه شب، او و آقای کرپسلی را در قبرستانی دید که به ظاهر، جسد دوستش را در آنجا خاک کرده بودند. هنگامی که توانست دارن را تنها گیر بیاورد، جلو رفت و دارن که از دیدن چهره‌ی خشمگین استیو ترسیده بود، نمیدانست که چطور باید حقیقت را به او بگوید. درحالی که دوست قدیمی­اش همه چیز را خوب می­دانست....: «ولی دارن شان، یادت باشد که بالاخره من بزرگ می­شوم و قدرت و شجاعت کافی را پیدا می­کنم. من همه­ی زندگیم را صرف این می­کنم که بدن و ذهنم را قوی کنم و بالاخره یک روز می­رسد که وقتی حسابی آماده شدم... وقتی همه چیز را آماده کردم...»

با غیظ بیشتری گفت: «توی هر سوراخی باشی، گیرت می­آورم و می­کشمت. من بهترین شکارچی اشباح دنیا می­شوم.»

... یک لحظه ساکت شد. بعد چاقویی درآورد و کف دست چپش یک صلیب کشید. از جای خط­ها خون بیرون زد. استیو گفت: «به همین خون خودم، قسم می­خورم!» و برگشت و شروع کرد به دویدن. در کمتر از چند ثانیه، استیو در سیاهی شب ناپدید شد.

همانطور که پیش­تر گفتیم، سبک این کتاب داستانی و تخیلی است که می­تواند به خوبی خواننده را سرگرم کند. شخصیت­پردازی در آن به قدری خوب است، که نه تنها می­توان به راحتی با هر شخصیت ارتباط گرفت و آن را در ذهن تجسم کرد، بلکه می­توانیم به خوبی تفاوت لحن صحبت در هریک را تشخیص دهیم. از آنجا که این کتاب به صورت مجموعه داستان نوشته شده، لازم است که سیرداستانی آن پیوسته و منظم باشد تا مخاطب بتواند با کتاب­ها ارتباط بگیرد و خوشبختانه، دارن شان توانسته این نیاز را به خوبی برطرف کند. اتفاقاتی که در داستان رخ می­دهد، نه تنها در یک کتاب، بلکه در تمامی جلد‌های آن به خوبی ترتیب بندی شده اند. ترجمه‌ی این کتاب در کنار مزایایش، معایبی نیز دارد. مزایای آن، این است که دقیقا بر اساس کتاب اصلی ترجمه شده و می­توان به آن اعتماد کرد، اما بجای خون­آشام، از لفظ شبح استفاده شده است که شاید این امر، یکی از معایب ترجمه در نظر گرفته شود. مترجم (سوده کریمی) کتاب را به زبان ساده ترجمه کرده، در نتیجه خواندن آن برای مخاطب بسیار آسان است و خواننده به سادگی می­تواند با کتاب ارتباط برقرار کند. درنهایت، این کتاب در زمره‌ی کتاب­های داستانی بسیار جذاب قرار می­گیرد که توانسته است لوازم یک داستان عالی را، فراهم کند.

نام استاد: دکتر بهارک محمودی

دانشجو: حنا توسلی

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
هنر و فرهنگ1
نشست علمی
به مناسبت هفتۀ جهانی بزرگداشت سعدی برگزار می شود:

نشست علمی "سعدی در چین و چین در آثار سعدی"

به مناسبت هفتۀ جهانی بزرگداشت سعدی، نشست علمی"سعدی در چین و چین در آثار سعدی، در دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار می شود.
مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
به همت انجمن علمی زبان چینی و مرکز تحقیقات چین،

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، با هدف توجه به پیوندهای فرهنگی ایران و چین، در ایام جشن نوروز و جشن سال نو در چین، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار