عطنا - عبدالخلیق خالقزاده در کتاب «حوادث روزگار من» از ایران سخن میگوید؛ کاستیهای تاجیکستان دوران شوروی را نکوهش میکند و به ستایش تاجیکستان بعد از استقلال میپردازد اما در این میان از نقد زمینههای مختلف نیز چشم پوشی نمیکند تا چشمانداز روشنی از آینده تاجیکستان به دست آید.
ادبیات و شعر، جایگاه مهمی در میان مردمان تاجیکستان دارد. به شعر کلاسیک عشق میورزند. حافظ، بی دل، مولانا، سعدی، خیام و فردوسی در زندگیشان حضوری دائمی دارد. در رأس فرهنگ آنها شاهنامه فردوسی به چشم میخورد. ایرج میرزا، شهریار، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سایه هم میخوانند. شاید هم بتوان گفت زندگی بدون شعر برایشان بیمفهوم است. آنها مردمان کشور همسایه ما یعنی «تاجیکستان»، کشور فارسی زبان در آسیای میانه هستند.
ایران و تاجیکستان، دو شاخه از درخت تنومند قوم آریایی، با تمدن، فرهنگ، زبان، نژاد و دینی یکسان، دو بخش از سرزمین «ایران بزرگ» را تشکیل میدهند. اگرچه مرزها، دو کشور را از هم جدا کرده اما هنوز از نظر معنوی همدل هستند و روابطشان مثالزدنی است. صبغه و سابقه طولانی روابط ایران و تاجیکستان در فرهنگ و هنر و ادبیات دو کشور نمایان است؛ تأثیراتش نیز به وفور در ادبیات فارسی و شعر و موسیقی و نقاشی و معماری دیده میشود.
همانجا که از معماری اسلامی در ساخت بنای ایران و تاجیکستان بهره گرفتهشده است. یا آنجا که هر دو کشور نوروز را به عنوان جشن ملی و فرهنگی مشترک میشناسند و جشن میگیرند. یا جایی که کتابهای نویسندگان و مؤلفان ایرانی و تاجیکی در دو کشور برگردان و منتشر میشود.
کتاب «حوادث روزگار من» زبان امروز تاجیکستان را بازتاب میدهد
«حوادث روزگار من» هم از آن کتابهاست که انتشارش در ایران، همزمان با نشر آن در تاجیکستان صورت گرفت. هرچند این اثر به خط سیریلیک نوشته شده و برای انتشار در ایران نویسهگردانی شده اما زبان آن فارسی است.
فارسیِ تاجیکی که مردمان تاجیکستان با آن سخن میگویند. از این رو پر از واژگان و اصطلاحات فارسی تاجیکی است.
محمد دبیرمقدم زبانشناس، استاد گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو پیوسته و معاون علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی اهمیت این اثر را از این منظر چنین بیان میکند: من در این کتاب بسیار نکتهها دیدم؛ برخی ساختارهای صرفی، نحوی و امکانات واژگانی و لغوی در آن دیده میشود که هماکنون در زبان شکوهمند فارسیِ تاجیکی باقی مانده و به کار میرود و یادآور گذشته پرافتخار همه گویشوران زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و یادآور متنهای فارسی دری است.
ارزش زبانی و ادبی کتاب موضوع دیگری است که اصغر دادبه استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال و عضو شورای عالی علمی دائرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز به آن تاکید میکند: ارزش زبانی کتاب خدمت ارزشمند آن است. عرضه نثر این اثر خدمتی به ادبیات کنونی تاجیکستان به شمار میرود.
با خواندن این کتاب به لحاظ زبانی با فارسی تاجیکی هم آشنا میشویم. زبان شیوا و پرسابقه و تمدنآفرین فارسی که در حوزه تمدنی تاجیکستان به کار میرود در این کتاب انعکاس دارد.
دبیرمقدم در این زمینه میگوید: در کتاب «حوادث روزگار من» با انواع فعلهای مرکب، صورتها و واژههای اصیل تاجیکی مواجه شدم که برای من بسیار جالب بود و میتواند مثالی باشد در کلاسهای درس وقتی که از اشتراکات زبانی ایرانیان، تاجیکان و افغانستانیها صحبت میکنیم. پس از لحاظ زبانشناسی، زبان این کتاب گوهری است ارزشمند که زبان امروز تاجیکستان را بازتاب میدهد.
خالقزاده فرهنگ مرزوبوم خود را منطقهای بررسی میکند و به تصویر میکشد. از آداب و رسوم، سنن زبان و رفتار مردم در جایجای این سرزمین سخن میگوید. دبیرمقدم به اطلاعات ارزشمندی درباره «پامیر» که در «حوادث روزگار من» خوانده اشاره میکند: در این اثر درباره بخشی از پامیر که در قلمرو سرزمین تاجیکستان است و از مردمان آن خطه و زبانهای مناطق مختلف آن، خواندم. درباره زبان پامیری مطلب زیاد خواندهام و اطلاعات زبانشناختی و رده شناختی دارم. بنابراین اشاراتی که در این کتاب به جغرافیای پامیر شده برای من بسیار ارزشمند بود. من آموختم که برخی از ساکنان پامیر، این گویشوران پایدار میراث تمدنی این سرزمین، به لحاظ جثه و اندام چه ویژگیهایی دارند، از چه بیماریهایی رنج میبرند و….
او در ادامه میگوید درباره اینکه زبان فارسی تاجیکی، زبان مادری چه کسانی در پامیر است اطلاعات مفیدی را از کتاب این پژوهشگر گرانقدر دریافت کردم و اینکه زبان فارسی تاجیکی در مقام زبان میانجی و واسط در سرزمین شکوهمند تاجیکستان و پامیر چه اهمیتی دارد. مقایسهای در این کتاب شده بین پامیر تاجیکستان و پامیر افغانستان. «عبدالخلیل خالقزاده» در این کتاب مینویسد که وقتی از مرز این دو منطقه عبور میکنی، گویی پامیر افغانستان قرنهاست در خاموشی فرونشسته، اما پامیر تاجیکستان به همت دولتمردان و مردمان این کشور شکوفا شده و رونق پیدا کرده است.
تصویر دوران بازسازی تاجیکستان در کتاب «حوادث روزگار من»
کتابی که به قلم «عبدالخلیل خالقزاده» نوشته شده، تاجیکستانِ دوران آشتی و بازسازی را به تصویر کشیده است. نویسنده، خاطرات برخی را در مقام یک راوی به قلم آورده و تاجیکستان کنونی و تاجیکستان دوران شوروی را مقایسه کرده است. او ابتدا کاستیهای تاجیکستان دوران شوروی را بیان میکند؛ درواقع تاجیکستان زمان شوروی را نکوهش میکند و به ستایش تاجیکستان بعد از استقلال میپردازد. اما در این میان از نقد زمینههای مختلف نیز چشم پوشی نمیکند تا از آنها در جهت بهبود امور استفاده شود. دادبه معتقد است «این مسئله نشان میدهد نویسنده دلسوز کشور است. میگوید که در دوره استقلالِ تاجیکستان، دولتمردان تمام سعی خود را کردهاند. حال وضعیت نسبت به دوره حضور شوروی در این سرزمین با تغییرات مثبت همراه بوده است و اکنون لازم است بهتر از این شود. وقتی نویسنده میگوید مرحله کنونی از گذشته بهتر است و فقط باید اشکالات آن گرفته شود، این خود عسل است و اگر ایرادات گرفته شود عین ثواب است.»
دبیرمقدم هم در این خصوص میگوید: «در این کتاب بود که آموختم دولت تاجیکستان چقدر به پیشرفت این سرزمین اهتمام دارد و چه نوسازیهایی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از آرامشی که در تاجیکستان برقرار شده، به وجود آمده، طرحهای کلانی اجرا شده و طرحهای توسعهای در دستور کار قرار دارد.»
امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان نیز در کتاب «زبان ملت هستی ملت» که خود به رشته تحریر درآورد از حرکت تاجیکستان «به سوی پایندگی» و لزوم توجه به این امر سخن میگوید و مینویسد که «با عزم و اراده مردم صلح دوست و تحملپذیر خود، در اندک زمان کشور را از ورطه نابودی و پراکندگی رهایی بخشیده، در پی آبادی خرابیها و درمان دردها افتاده، خلق از خلق از سیاست رانده شده را در مسیر سیاست جهانی قرار دادیم.»
نمیشود تاجیکستان را از ایران جدا کرد
عبدالخلیل خالقزاده در بخشهایی از کتاب وقتی حوادث سرزمینش را از تاجیکستان شوروی تا تاجیکستان کنونی مرور میکند گریزی هم به ایران میزند. یعنی این سرزمین پارسیگوی را نمیتوان جدا از ایران دانست. «اگر نویسنده از نمایشگاه کتاب یا معماری صحبت میکند، تمام چیزهایی است که متعلق به تاجیکها هم هست.» دادبه با بیان این جمله میگوید اگر از منظر فرهنگی به آن نگاه کنیم، درست است. نمیشود ایران مادر را به فراموشی سپرد و تاجیکستان را از آن مجزا کرد؛ زادگاه زبان فارسی آن دیار است و به باقی نقاط اشاعه پیدا کرده.
رودکی مصرعی سروده که «امروز به هر حالی بغداد بخاراست». یعنی اگر امروز به دنبال مرکز فرهنگی جهان اسلام بگردید، دیگر بغداد نیست، بلکه بخاراست. در دوره اسلامی از این شهر است که فرهنگ عظیم ما شروع میشود و گسترش پیدا میکند. تاجیکستان ادامه آن است و هنوز هم دل و ذهن جامعه و مردمان تاجیک با این فرهنگ گرده خورده.
تاجیکستان کنونی که پیشتر بخشی از ایران جغرافیایی بود نیز بهرهای از این فرهنگ برده است به گونهای که هنوز مردمان این سرزمین به فارسی سخن میگویند. دادبه در اینباره میگوید در گذر تاریخ و پس از تبدیل ایران بزرگ به کشورهای مستقل فرهنگ ایرانی دستخوش تغییر شد؛ اما در تاجیکستان به برکت شعر فارسی هنوز هم شاهد این فرهنگ هستیم. ۷۰ سال حکمرانی اتحاد شوروی که بخشی از آن علیه فرهنگ ایران و زبان فارسی بود طبیعتاً دکرگونیهایی در آن به وجود آورده است. اما هنوز از رودکی سخن میگویند و شعر حفظ میکنند. به واسطه استمرار ادبیات و شعر فارسی بخشهایی از فرهنگی که میشناسیم در این کشور وجود دارد.
قدرت فرهنگ ایرانی مثال زدنی است. آنچنان که هنوز هم در تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان و باقی بخشهای ایران بزرگ گزارههایی از آن دیده میشود. دادبه با تاکید بر این مقوله، سست شدن فرهنگ هندوستان در زمان استعمار انگلستان را مثال میزند: «چنین چیزی را در کشور تاجیکستان نمیبینیم. امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان از کورش، حافظ، فردوسی و دیگر شعرای پارسیگوی سخن میگوید. ایشان در کتاب «زبان ملت، هستی ملت» به نوعی به گزاره «اساس هویت ملی، زبان ملی است» توجه کرده است.»
آینده تاجیکستان روشن است
تاجیکستان را ولایتهای مختلف همچون ولایت مختار کوهستان بدخشان، ولایت سغد، ولایت ختلان و ناحیههای تابع جمهوری تشکیل میدهد و در درازای تاریخ هرکدام از این ولایتها برتری خود را به نحوی به رخ کشیدند. عبدالخلیل خالقزاده در قسمت شمالی تاجیکستان زاده شده و اهل خجند است. در دوشنبه اردو خوانده و به انگلیسی و روسی مسلط است. یک سال هند زندگی کرد و سپس سراغ تجارت رفت. تاجر موفقی میشود. بنای کنونی بیمارستان ابنسینا را میخرد. بین اجاره آن برای مغازه و احداث بیمارستان، بیمارستان را انتخاب میکند. بعد از عقب نشینی سرمایه گذار ایرانی خود میشود سرمایه گذار بیمارستان و حالا رئیس هیئت مدیره بیمارستان ابن سینای تاجیکستان است.
او علاقه خاصی به کشورش دارد و در جهت اعتلای تاجیکستان در حوزههای مختلف مثل طب، فرهنگ، آموزش، مسائل اجتماعی و… فروگذار نمیکند. شاهد این ادعا نیز همین کتاب است. عبدالخلیق خالقزاده در «حوادث روزگار من» چشمانداز روشنی از آینده تاجیکستان به اعتبار فعالیتهایی که اکنون در آنجا انجام میشود نظیر سازندگیها، پلها، جادهها، راهآهن، تأسیسات زیربنایی و… ارائه میدهد و همین امر است که اثر او را منحصر به فرد میکند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: