عطنا - مدتي است كه برخي از رسانهها خبر ميدهند بعضی از اساتيد كه از جمله چهرههاي شناخته شده در زمان اغتشاشات سال گذشته بودند، از دانشگاه اخراج شدهاند و همزمان با اعلام اين خبر در كنار رسانههاي معاند برخي از مسئولان دولت سابق نيز از اين اتفاق انتقاد كردهاند. مجيد عباسي، رئيس دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي از جمله افرادي است كه نهتنها در يكي از دانشگاههاي مهم كشور مسئوليت دارد، بلكه از نزديك نيز اين مسائل را پيگيري كرده است، به همين منظور به سراغ وي رفته و در اين خصوص گفتوگويي با او داشتهايم كه متن آن در ادامه ارائه ميشود.
شاهد انتقادات زيادي در مورد موضوع به اصطلاح قطع همكاري اساتيد دانشگاهها هستيم، از نظر شما به عنوان يك استاد دانشگاه اين مسئله چه مقدار در دانشگاهها واقعيت و عموميت دارد؟
با توجه به اينكه عدهاي از اساتيدي را كه مدعي هستند اخراج شدهاند، دورادور ميشناسم بايد بگويم كه روال جابهجايي اساتيد دانشگاه يك موضوع كاملاً طبيعي نهتنها در دانشگاههاي كشور بلكه در دانشگاههای تمام دنيا است و ميتواند به معناي بازنشستهشدن، عدم تمديد، خداحافظي با يك استاد وقتي دچار ركود علمي ميشود و سه سال پشت سرهم نميتواند مقالهاي چاپ كند يا ارزشيابي كلاس او پایين ميآيد باشد، البته گاهي اوقات به دليل اينكه برخي از اساتيد دچار برخي از تخلفات از تخلفات علمي تا اخلاقي و مانند اينها ميشوند ميتواند موجب قطع همکاری شود كه اين مسئله يك موضوع كاملاً طبيعي نهتنها در دانشگاههاي كشور بلكه در دانشگاههاي سراسر دنيا است.
بالاخره وقتي يك استادي به سن بازنشستگي ميرسد، بايد بازنشسته شود يا اگر تخلفي انجام ميدهد و به مرحلهاي ميرسد كه دانشگاه مجبور است با وي خداحافظي كند، طبيعتاً بايد از دانشگاه خارج شود، حتي گاهي اوقات ممكن است قرارداد استاد به پايان برسد و دانشگاه قرارداد وي را تمديد نكند، ولي در مورد همين افراد از عنوان اخراج استفاد ميشود تا برخي سوءاستفاده سياسي خود را انجام دهند.
چون هم خودم مطالعهاي در اين خصوص داشتهام و هم بعضي از آنها را ميشناسم. بيشتر اين افراد دارای قرارداد پيماني هستند و وقتي كه قرارداد فرد با مجموعه تمام ميشود، طبيعتاً امكان دارد ديگر قرارداد تمديد نشود و البته همان روز اول هم كه فرد قرارداد را امضا ميكند، بندي دارد كه در آن تأكيد شده تمديد قرارداد مشروط به اين است كه هر دو طرف موافق تمديد آن باشند و الان نيز دانشگاه به هر دليلي موافق تمديد قرارداد برخي از اين افرادي نيست كه مدعي هستند اخراج شدهاند. اساساً بسياري از اينها نيز استاد حقالتدريسی هستند؛ يعني مثلاً طرف دانشكده ما درس ميداده و به هر دليل مدير گروه تشخيص ميدهد به دليل اينكه يا ارزشيابي فرد پایين است يا استاد بهتري در اين درس دارد، براي اين فرد درس نگذارد، بعد عدهاي اسم همين فرد را در فهرست استادان اخراجی ميآورند.
بعضي از اين افرادي كه اسمشان مطرح است نيز بازنشسته شدهاند، بالاخره استاد هم يك انسان است و بازنشستگي نيز امري طبيعي است و استاد دانشگاه هم بايد بازنشسته شود تا راه براي جوانان باز شود، البته عده ديگر نيز ممكن است تخلفاتي به لحاظ انتظامي داشتهباشند.
در مجموع آن چيزي كه به اسم اخراج اساتيد گفته ميشد مسائل رايج دانشگاههاست كه در همه دولتها هم بودهاست از دولت آقايان هاشمي و خاتمي گرفته تا روحاني و احمدينژاد اتفاق افتاده؛ البته در دوره روحاني بدترين اتفاقات هم پيش آمدهاست.
چطور در دوره آقاي روحاني بدترين چيزها اتفاق افتادهاست؟
وقتي دولت آقاي روحاني بر سركار آمد ما نزديك 3 هزار و 500 تا بورسيه جوان داشتيم كه در اوج جواني در دانشگاههاي خارج از كشور يا بهترين دانشگاههاي داخل درس خواندهبودند، ولي به يكباره آقاي روحاني و تيم وي در وزارت علوم اعلام كردند ما اين افراد را نميخواهيم و اينها غيرقانوني بودند. حالا تصور كنيد اين 3 هزار و 500 نفر در چه شرايطي قرار ميگيرند، اگر الان با مجموعه دانشگاه آزاد و دولتي كه البته من تعداد آن را هم نميدانم، ولي فكر ميكنم مجموعاً در مورد كمتر از 100 نفر ادعا ميشود اخراج شدهاند، اينها فقط در يك فقره 3 هزار و 500 جوان را معطل خود كردهبودند و هيچكدام از آنها را هم به اين بهانه كه اينها پروندههاي بورسيهشان مشكل داشته جذب نكردند، آن هم به رغم اينكه هم ديوان محاسبات حكم دادهبود و هم رهبري در سخنراني خود گفتند دولت بحث دانشجويان بورسيه را حل كند، ولي تا آخر نيز حل نكرد. حالا همينها مدعي اخراج اساتيد شدهاند در حالي كه اخراجي نيز نيست. اگر شما آماري از معاونت توسعه و منابع انساني وزارت علوم بگيريد، سالانه چند هزار نفر استاد بازنشسته و چند هزار نفر نيز جذب ميشوند و اين يك روال طبيعي است كه در تمام دنيا وجود دارد. اين مسئله نشان ميدهد آقايان چون منافع جناحيشان اقتضا ميكند، دارند مسائل را سياسي ميكنند.
فارغ از بحث جابه جايي معمول اساتيد با توجه به اينكه برخي از اين اساتيد در فتنه اخير نقش داشتهاند بايد چه برخوردي با اين افراد شود؟
ما پارسال با يك فضاي خيلي سنگين اغتشاش مواجه بوديم، خيلي از سرويسهاي جاسوسي بيگانه وسط آمده و دنبال اين بودند، دانشگاهها را به انحراف ببرند، كلاسها را تعطيل كنند، دانشجويان را به كف خيابان بياورند و اقداماتي از اين دست انجام دهند. در اين شرايط تعدادي از اين اساتيدي كه من اسم نميآورم ولي اگر توئيتر يا اينستاگرام آنها را بررسي كنيد، نوشتههايشان را ببينيد و مواضعي را كه بعضاً در مصاحبهها داشتند، نگاه كنيد، متوجه ميشويد كه داشتند خلاف جريان آب حركت ميكردند و اتفاقاً به اغتشاشات دامن ميزدند. اكنون سؤال اين است كه در كجاي دنيا چنين مسئلهاي پذيرفتهشده كه وقتي برخي دانشجويان كلاسها را تعطيل كردهاند، به رستوران دانشگاه حمله كردهاند و عدهاي از دختران نيز در شرايط كشف حجاب هستند به استادي كه ميرود وسط اين دختران و پسران مينشيند و با آنها همراهي ميكند و بعد هم ميگويد شما كار خوبي كرديد و به همين فشارها را ادامه دهيد تا دانشگاه تسليم شود، امتياز ميدهند. اگر ميخواهيد اپوزیسيون باشيد، خارج از دانشگاه هر حرفي كه ميخواهيد بزنید، ولي اجازه دهید دانشگاه براي كسي كه ميخواهد كار سياسي و علمي اصولي انجام دهد، باز باشد.
بعد چطور خانوادهها جرئت كنند، بچههای خود را كه در اوج جواني هستند، در اختيار شما قرار دهند تا در كلاس افكار منفي خود را در اختيار آنها قرار دهید؟! به نظر من هيچ جاي دنيا پذيرفته شده نيست كه عضو هيئت علمي تبديل به اپوزیسيون و حامی آشوب و علیه جریان حاکم شود و بعد توقع هم داشتهباشد كه همچنان به كار خود ادامه دهد.
خب برخي هم مطرح ميكنند كه بالاخره آزادي بيان اين است كه استاد دانشگاه اجازه داشتهباشد اظهارنظر كند و اين اظهارنظرها نيز در چارچوب آزاديبيان است.
استاد به خصوص براي دانشجوي دوره كارشناسي الگو محسوب ميشود، دانشجويان كارشناسي چون از مدرسه وارد دانشگاه ميشوند، حرفي كه استاد ميزند، رفتاري كه دارد و مطالبي را كه در كلاس و خارج از كلاس مطرح ميكند به نوعي مورد الگوبرداري قرار ميدهند بنابراين نحوه گفتار و رفتار استاد در دانشجو تأثير ميگذارد. حال اينكه آزاديبيان وجود دارد، بله وجود دارد و كسي منكر آن نيست، منتها راه و روش دارد؛ راهش اين نيست كه استاد برود وسط دانشجويان احساساتي كه ميخواهند تحصن كنند و كلاس از حيزانتفاع ساقط كنند، شعارهاي ساختارشكنانه بدهد و آنها را تحريك كند.
استاد كاملاً آزاد است و ميتواند تقاضا كند كه كرسي آزادانديشي بگذارند، چه كسي نميگذارد او بيايد در قالب كرسي ترويجي يا نظريهپردازي صحبتش را بكند؟! او ميتواند در قالب مناظره و بحث با طيفهاي مختلف حرف خود را بزند، منتها بايد در يك فضاي علمي اين كار را انجام دهد نه در يك فضاي مهيج احساساتي كه جريانهای معاند ميخواهند سوار آن شوند.
در دانشگاهها اين مسائل همه مشخص شده يعني استاد ميتواند براي انجام چنين برنامههايي تقاضا دهد و حتي نياز به تقاضا هم ندارد، ميتواند به انجمنهاي علمي پيشنهاد دهد كه مثلاً در مورد آزادي حجاب كه الان يكي از مسائل مطرح است جلسه برگزار كنند. مثلاً بگويد انجمن علمي علوم سياسي يا انجمن علمي علوم اجتماعي بيایيد جلسهاي در اين مورد بگذاريد تا موافقان و مخالفان حجاب بيايند در يك فضاي علمي صحبت كنند، اما اينكه شما برويد وسط برخی دانشجویان جوان احساساتي و آنها را تهیيج كني كار درستي نيست. البته بايد تأكيد كنم كه تعداد اين اساتيد بسيار كم است و شايد كمتر از نيم درصد اساتيد چنين رفتاري داشتهباشند و همچنين اتفاقاتي كه در خصوص خروج برخي از استايد افتاده نيز روال طبيعي است كه در همه دانشگاههاي دنيا اتفاق ميافتد.
از يك طرف به قول شما در مجموع شايد 100 نفر از اساتيد هم نيستند كه اسم آنها در حوادث اخير مطرح است، ولي يك فضاسازي رسانهاي راه افتاده كه با آنها برخورد سياسي ميشود و از طرف ديگر به نظر ميرسد دانشگاه و دولت نوعي لكنت زباني در برخورد با اين افراد دارد. چقدر اين عدم صراحت را قبول داريد و به نظر شما آيا نبايد جديتر با اين افراد برخورد ميشد؟
من فكر ميكنم نكته اول اين است كه دولت بد عمل نكرد. سخنگوي وزارت علوم صحبت كرد و توضيحات مفصلي در مورد اتفاقاتي كه براي اين تعداد افتاده داد كه چه تعدادي از آنها بازنشسته شدهاند، قرارداد كدام يك تمام شده بود، كدام يك دچار ركود علمي شدهبودند. به نظر من دولت آن چيزي را كه بايد اطلاعرساني ميكرد انجام دادهاست. نكته بعدي اما اين است كه اساتيد يك موقع دچار اشتباه محاسباتي ميشوند و بعد به اين نتيجه ميرسند كه اشتباه كردهاند در مورد اين اساتيد نيز ميشود از رأفت و رحمت اسلامي استفاده كرد تا اينها بازگردند، ولي در مورد اساتيدي كه معاند هستند و هنوز هم براي مجموع نظام خط و نشان ميكشند، اينگونه نيست.
به اعتقاد من در مجموع عملكرد دولت در اين مسئله عملكرد بدي نبود و وزارت علوم به خوبي توضيح داد، البته انتقاد من اين است كه اي كاش وزارت كشور بيانيه نميداد، يعني هماهنگ ميشد و خود وزارت علوم مطالب را شفافسازي ميكرد، چون بيانيه وزارت كشور مقداري مسئله را امنيتي و سياسي كرد، در حالي كه اين بحث در درجه اول يك بحث علمي است و بعد مسائل ديگر مطرح ميشود، ولي مجموعاً دولت در اين خصوص خوب عمل كردهاست.
فكر ميكنيد اين افرادي كه رأفت اسلامي شامل حال آنها ميشود براي آينده متنبه خواهند شد؟
قطعاً اين رفتار تأثير خود را خواهد داشت تا برخي از اساتيد متوجه باشند كه در موقعيت مهم و حساسي قرار دارند و در اين موقعيت حساس نميتوانند هر حركتي و هر حرفي را مخصوصاً در دوره فتنه انجام دهند. بالاخره شرايط عادي با وضعيت فتنه متفاوت است، وقتي كه اغتشاش و فتنه ايجاد ميشود موضعگيري كه استاد دانشگاه انجام ميدهد چه در طرفداري از اغتشاش و چه برضد آنها و براي كنترل اغتشاشات تأثير خود را دارد. وقتي اساتيد دانشگاه عليه اغتشاشگران صحبت ميكند، اغتشاشگران ميگويند استاد فلاني دارد ميگويد كار ما اشتباه است، نكند كار ما اشتباه باشد و از طرف ديگر اگر برود وسط آنها و بگويد ادامه دهيد شما موفق ميشويد و مثلاً بگويد كه اين يك جنبش است و بايد ادامه پيدا كند. در اين شرايط همان فرد ميگويد اگر كار ما اشتباه است، چرا حتي استاد فلاني نيز از ما حمايت كرد. پس چه اظهارنظر منفي و چه اظهارنظر مثبت استاد در ايام اغتشاشات تأثيرگذار است و يك استاد در تراز انقلاب اسلامي حتماً بايد اين مسائل را مدنظر قرار دهد.
در آخر بايد اين نكته را هم عرض كنم كه بايد توجه داشت مطالبي كه عرض شد، اصلاً به اين معنا نيست كه خداي ناكرده اين نظر وجود دارد كه همه بايد عين من يا ما فكر كنند يا همه بايد هر چيزي را كه مجموعه نظام گفت، چشم بگويند، نه؛ نقادي و آزادي گفتوگو حتماً بايد در دانشگاه وجود داشتهباشد، ولي مهم اين است كه در مسير قانوني و نه در مسير آشوب، اغتشاش و امثال اينها باشد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: