۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۱۵
کد خبر: ۳۰۵۱۸۴

عطنا - می گفت نشانه یعنی یک چیزی که به چیزی غیر از خودش اشاره می کند. مثلا در آدمی که از عشق تب کرده، تب نشانه ی عشق است، چون از چیزی غیر از خودش سخن می گوید. اشک ها نشانه اند، لبخند ها نشانه اند، لباس ها نشانه اند، چون به چیزهایی غیر از خودشان اشاره می کنند.

سوسور را خیلی دوست داشت و ساعت ها می توانست از کتاب نانوشته ی او سخن بگوید، کتابی که شاگردانش بعد از وفاتش نوشته بودند و بنیان های نشانه شناسی و زبانشناسی نوین بر پایه های آن شکل گرفته بود. برای استاد عزیزم چه بنویسم؟

جمعه 20 مرداد 1402  است و استاد نشانه ها چشم از جهان فرو بسته است. به این جمله ساعت ها فکر کرده ام. یک جمله ی خبری کوتاه و صریح و بی حاشیه که به چیزی غیر از خودش یعنی به واقعیتی در جهان خارج اشاره می کند. استاد کورش صفوی دیگر در این دنیا نیست. به او می اندیشم. به  خنده های دلنشین اش، به دفتر گروه زبانشناسی، به سیگار همیشه روشن اش و سرفه هایی که در زمینه ی لبخندهایش محو می شود. به دانشگاه علامه طباطبایی یا به قول خودش مدرسه ی عالی ترجمه که 43 سال در آن تدریس کرده بود.  به چشم های براق، قلب نازک و اشک های جاری اش. به شیشه های گرد عینک اش. به دست هایش که با فروتنی بر سینه می گذاشت. به ناسزاهایش که معنی عشق می داد. به کتاب هایش، به نثر ساده و روانش. به چراغ دانشی که در کلاس ها و کتابخانه ها برافروخت. به همه ی این چیزهایی که به چیز دیگری اشاره می کرد می اندیشم. به آن ها می اندیشم و به آن مفهوم که همزمان با هم حکم دو روی یک سکه را دارند. استاد صفوی به چه چیزی اشاره می کرد؟

کتابش روی میز است. اولین جمله اینچنین آغاز می شود: نمی دانم این چه مرضی است که گریبانمان را گرفته و برای هر کتابی پیشگفتاری می نویسیم در حالی که می دانیم هیچکس این پیشگفتارها را نمی خواند. با این وجود تنها جایی که می شود با خواننده درد دل کرد همین پیشگفتارهاست. در جملات بعد درد دل هایش را می گوید. از سال هایی که  زبان فارسی نمی دانست و باید به دانشجویان ادبیات، مثنوی درس می داد. از غزل های خواجه که بلند بلند تکرار می کرد تا به قول خودش در کلاس آبرویش نرود. از آرزوهایش می گوید از اینکه چرا یک سیب، نیوتن را به پاسخ رسانده ولی اگر صدها هندوانه روی سرش بریزد برای پرسش هایش پاسخ نمی یابد. از رویاهایش برای گروه های زبانشناسی و ادبیات ایران نوشته، از تلاش هایش برای ساختن دانش بومی زبانشناسی. از  دانشجویان ایرانی اش و دوست داشتن هایش.

نوشته هایش یک جور خاصی است. انگار همیشه دارد با  صمیمی ترین دوستش کیوان حرف می زند، در حالیکه مخاطبش همه ی دنیاست! آنچه می گوید همان است که در دل دارد. شجاع است و از چیزی نمی ترسد. همانطور که از بیان حقیقت نمی ترسید. همانطور که از اعتراض نمی ترسید. از قضاوت های آدم ها نمی ترسید. از سیگار کشیدن در راهرو نمی ترسید و از گفتن دوستت دارم نمی ترسید.

این همان مفهومی است که از بامداد به آن می اندیشم. استاد صفوی نشانه بود. وجودش گواهی می داد به  چیزی که در اوستا می گویند اشه و در عربی لفط صدق را بر آن نهاده اند.  این ها همه یعنی می توانستی او را ببینی و با خودت بگویی در این روزگار تاریکی ها که دروغ تا حناق بسیاری از آدم ها را گرفته است یک آدمی پیدا شده که اسوه ی صداقت است. یعنی می شد او را نشان داد وگفت:  او را ببین، او دروغ نمی گوید. در همین عهد در همین لحظه، در همین برهه از تاریخ و در همین هوای عفن آلوده که خیلی هایمان از برای مصلحت خود را پشت هزار، نقاب پنهان می کنیم، یک نفر بود که زنده بود و زندگی کرد اما نقاب نداشت. کورش صفوی خود نشانه بود.  می شد او را گفت و راستی و درستی را اراده کرد. می شد او را نشان داد و مهربانی را اراده کرد. می شد کورش صفوی گفت و معلمی را اراده کرد.

 افسوس که گاهی فاصله ی زمان فعل ها به اندازه ی جان آدمیزاد مرتفع است. طولانی به اندازه ی است و بود، می شد و می شود، هست و نیست!

استاد کورش صفوی عزیز امروز دیگر در جمع ما نیست. معلم مهربان دلسوز و به معنای راستین کلمه دانشمند. گروه های زبانشناسی و ادبیات فارسی سراسر ایران به برکت وجود دانشمند و نازنین او و کتاب هایش همواره قدردان و مزین خواهد بود.  او که ماندگار است در درسگفتارهایش، در ترجمه های روان و زیبایش، در کتاب های سودمندش و در دل های شاگردانش.

استاد عزیزم امروز بعد از وفاتتان برایتان نوشتم. دیر است اما از شاگرد کوچکتان بپذیرید. در آرامش و شادی باشید همیشه که هرکه شما را دید آرام و شاد شد.

نویسنده: مولود شاگشتاسبی، دانش آموخته دکتری، زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی

۲۲/۵/۱۴۰۲

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار