عطنا - این کتاب توسط جورج اورول نوشته شده و صالح حسینی آن را ترجمه کرده است. این کتاب شامل ۳۱۲ صفحه است. همچنین مقدمه نیز دارد و در آن مترجم از تفاوت دو ترجمهای که از این کتاب انجام داده است سخن میگوید؛ زیرا مترجم اولین ترجمه خود را در سال ۱۳۶۱ انجام داده است که با ترجمهی جدید متفاوت است و نمومنهای از فرق این دو در مقدمه ذکر کرده است که روانتر و واضحتر ترجمه شده است و هیچ اشارهای به محتوای کتاب نشده است. در پشت جلد کتاب نیز برداشت توماس پنچون از هدف جورج اورول درج شده است.
جورج اورول نام مستعار اریک آرتور بلر است که در سال ۱۹۰۳ در هندوستان به دنیا آمده و بعد مدتی در پاریس بود و سپس به انگلستان مهاجرت کرده است. در پاریس پلیس بوده و همچنین مدتی در میان فقرا زندگی کرده تا تجربه کسب کند. علاوه برنویسنده بودن، روزنامه نگار، معلم و کتابفروش بوده است. در ۱۹۳۰ به جنگ علیه حکومت فاشیستی اسپانیا رفت و زخمی شد که بعد در سال ۱۹۵۰ به دلیل بر اثر بیماری سل و زخم حاصل از جنگ که بهبود نیافته بود، درگذشت.
کتاب دارای سه بخش است و هر بخش به بندهای مختف تقسیم شده که بندها توضیحات مجزا ندارد و ادامه مطلب بند قبلی است و همچنین از پاورقی استفاده شده و در آن مخفف کلمات و همچنین اسمهای خاصی که در متن اصلی وجود دارد، توضیح داده شده است و از عناوین برای بخشها استفاده نشده. در کل مطالب به دلیلی حالت داستانی بودنش به هم مربوط هستند، اما به دلیل سیاسی بودن محتوای کتاب احتمالا در بعضی از قسمتهای کتاب خواننده دچار سردرگمی شود.
ظاهر کتاب استاندارد است و مخاطب را برای نگاه اول به خود جذب میکند و، اما نوشتار و متن آن ایراداتی دارد مثلا از وازژههای غیر فارسی زیاد استفاده شده و همچنین کلمات نا آشنا مشهود است که ممکن است برای افرادی که پیش زمینه ادبی قوی ندارند دچار مشکل شوند و نتوانند به راحتی مطالب را مطالعه کنند البته داستان جالب و روایت و نکات جلبی که در کتاب وجود دارد نمیتواند خوانند را دور کند. متن کتاب میتوانست ازین راحت و روانتر ترجمه شود و همچنین نکته دیگر این است که ترجمه تحریف نشده و اصل مفاهیم بیان شده است و جاذبیت مطالب جورج اورول لمس میشود.
در آخر کتاب ضمیمه چاپ شده که درمورد زبان جدید اقیانوسیه صحبت میکند که اطلاعات جالبی در آن وجود دارد و مربوط به مطالب کتاب است و همچنین سین ارجانی آن را ترجمه کرده است و به نظرم ترجمه وی شیوا و روانتر است. همچنین انساج مطالب وجود دارد و پراکنده نیست و نقش شخصیتها مشخص است و کامل شکل گرفته است.
کتاب ۱۹۸۴ سیاسی است و هدف نویسنده این است که کمونیسم و حکومتهای توتالیتر را نقد کند و به خواننده این پیام را برساند که باید چنین حکومتهایی رد شوند که به نظرم نویسنده توانسته به این هدف خود برسد و پیام خود را القا کند، اما متنی که نوشته شده در قالب داستانی تخیلی است و از زبان داستانی در قالب تخیل، نقد سیاسی را روایت میکند و ممکن است خواننده را سردرگم کند و نیاز به عمقی خواندن و همین ویژگی سبب کند شدن سرعت مطالعه میشود تا بتواند متوجه پیش بینیها و تحلیلهای نویسنده شود؛ و به نظرم متن کامل است و نیازی به توضیحات اضافه ندارد و همچنین داستان طوری نیست که حذف بعضی از قسمت هایش فهم را بهتر کند و فقط نیاز به دقت بیشتر دارد.
در کل به نظر من کتابی فوق العاده جالبی است و جمله های کوتاه و معنادار بسیار زیادی دارد و میتوان از آنها برای متنهای دیگر ارجاع داد. سیاسی بودن مطالب برای افراد سیاسی و علاقمندان آن بسیار شیرین است چراکه باعث پروراندن شیوه سخن گفن و به کار گیری مفاهیم سیاسی برای سیاستمداران میشود.
نویسنده: بهاره احمدی آذر