عطنا - کرسی ترویجی «نقد دیدگاه علامه عسکری درباره عبدالله بن سبا و اثبات وجود تاریخی وی» امروز ۲۲ خرداد، با سخنرانی سعید طاووسی مسرور، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در مورد عبدالله بن سبا پژوهش مفصلی انجام دادم و چه بسا اندازه چند جلد کتاب فیش برداشتم. علتش این بود مدخل دانشنامه جهان اسلام را به من دادند. وقتی مدخل مینویسی باید همه منابع را ببینی من هم خیلی مطالب را دیدم و این مدخل را تدوین کردم. مطلبی هم در مجله زمانه نوشتم و انواع دیدگاهها درباره عبدالله بن سبا را مطرح کردم. مدخل دانشنامه اهل بیت(ع) را هم به من سفارش دادند. بحث امروز من این نیست همه دیدگاهها درباره عبدالله بن سبا را بگویم، بحث من این است دیدگاه علامه عسکری که شاخص و تاثیرگذار بوده است را مطرح و نقد کنم.
علامه عسکری عمر شریفش را در مکتب اهل بیت(ع) گذاشت و آثار متعددی تدوین کرد که عمدتاً در فضای دفاع از تشیع هست و از جهاتی با روش کار جعفر مرتضی عاملی قرابتهایی دارد. آثار این بزرگوار مورد توجه علما و بزرگان بوده و هست از جمله همین کتاب عبدالله بن سبا. آیتالله شبیری نیز به نظرات آقای عسکری استناد میکنند. علامه عسکری با کتاب عبدالله بن سبا این نظر را مطرح کرد که اساسا عبدالله بن سبا وجود ندارد و جعلی است. چرا این کار را کرد؟ چون جریانات ضد شیعی مثل وهابیت روی این مسئله خیلی مانور میدادند که تشیع ساخته عبدالله بن سبا است و عبدالله بن سبا یک یهودی بوده که یکسری ادعاها مثل امامت را برای اولین بار بیان کرده است و ریشه تشیع به او برمیگردد.
علامه با این پژوهش مفصل این نظریه را مطرح کرد که عبدالله بن سبا وجود خارجی ندارد و ساخته سیف بن عمر است؛ سیف بن عمر یکی از مورخان اهل سنت است که حدود سال ۱۷۰ از دنیا رفته و در منابع اهل سنت او را به جعل و کذب و سندسازی متهم کردهاند. این نظر علامه عسکری سابقه داشته و اینطور نبوده برای اولین بار ایشان این نظر را مطرح کرده باشد. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء در کتاب اصل الشیعه و اصولها میگوید بعید نیست چنین شخصیتی نباشد و خرافهگرایان آن را ساخته باشند. این عقیده مرحوم کاشف الغطا تا زمانی که کتاب علامه عسکری نوشته نشده بود مطرح نشد. کتاب علامه عسکری در جهان اسلام صدا کرد و مورد توجه قرار گرفت و بزرگان شیعه و سنی تحت تاثیر این کتاب قرار گرفتند. مثلا آیتالله خویی بسیار از این کتاب ستایش میکند یا علامه طباطبایی میگوید کتابی پرقیمت و در فن خود بیسابقه است یا مادلونگ میگوید کمتر کسی از مورخان امروز افسانه سیف بن عمر را قبول میکند.
استادم رسول جعفریان اینقدر تحت تأثیر کتاب آقای عسکری بود که در آثار متعدد و کلاسهایش همیشه میگوید عبدالله بن سبا وجود ندارد و حتی یکبار من به ایشان گفتم کتاب عبدالله بن سبا خیلی ارزشمند است ولی بعد از آن خیلی حرفهای دیگر هم مطرح شده است. یکبار هم من پیشنهاد کردم با شاگردان علامه عسکری مناظره کنم ولی گفتند اینها رابطه مریدی مرادی داشتند لذا مناسب نیست با آنها مناظره کنی چون نسبت به استادشان تعصب دارند. این از فضایی که حول کتاب شکل گرفته است.
از جمله اشکالاتی که به نظر مرحوم علامه عسکری وارد است این است که ایشان به صراحت میگوید سیف بن عمر، عبدالله بن سبا را ساخته است. اشکال مهم این سخن این است که ما روایات متعدد در منابع شیعه و سنی درباره عبدالله بن سبا داریم که در سندش سیف بن عمر نیست ولی من نمیتوانم خیلی به علامه عسکری خرده بگیرم چون من با امکانات امروز این روایات را به دست آوردم ولی ایشان امکاناتی در اختیار نداشتند و بعضی از این کتابها آن روز چاپ نشده بود ولی به هر حال این اشکال وارد است که ما روایات متعدد درباره عبدالله بن سبا داریم که ربطی به سیف بن عمر ندارد. یکی از مهمترین متونی که نظریه غالی بودن عبدالله بن سبا را مطرح میکند رجال کشی است. آنجا تصریح شده عبدالله بن سبا غالی و ملعون بوده است. علامه عسکری رجال کشی را دیده ولی این با زحمتی که کشیده ناسازگاری داشته لذا بسیار به این کتاب انتقاد کرده است و گفته این کتاب پر از غلط است.
من انواع و اقسام این روایات را که از سیف بن عمر نیست و درباره عبدالله بن سبا است جمع کردم؛ به عنوان نمونه روایتی از زراره وجود دارد که نشان میدهد یکی از نوادگان او با امام صادق(ع) احتجاج میکند. من رفتم متون رسمی غلات را بررسی کردم در یکی از این کتابها از عبدالله بن سبا به عنوان کسی که معتقد به الوهیت امیرالمومنین(ع) بود یاد میکند.
این اولینبار نیست نظر علامه نقد میشود و قبلاً افرادی این کار را انجام دادهاند و وجود عبدالله بن سبا را پذیرفتهاند. یا نقل شده که علامه عسکری گفته که من در کتابم نگفتم عبدالله بن سبا وجود نداشته، گفتم عبدالله بن سبا همان عبدالله بن وهب راسبی، رهبر خوارج است.
این خیلی حرف عجیبی است. مثل این میماند یکی بگوید زئوس وجود ندارد ولی زئوس همان صدام حسین است یا بگوییم مرحوم هاشمی رفسنجانی وجود نداشته چون هاشمی رفسنجانی همان موسوی اردبیلی است. سیف درست است جاعل بوده ولی نمیتوانسته رهبر خوارج را مؤسس شیعه جا بزند و باید نسبتی وجود داشته باشد. عبدالله بن سبا که غالی باشد را میتوانید به عنوان مؤسس شیعه جا بزنید ولی نمیتوانید رهبر خوارج را به عنوان مؤسس شیعه جا بزنید. این فقط شباهت اسمی است چون رهبر خوارج با تشیع هیچ نسبتی ندارد و افرادی که این نظر را مطرح کردند خلط کردند.
پس من دو اشکال مهم به علامه عسکری وارد کردم یکی اینکه ایشان میگوید عبدالله بن سبا را سیف ساخته در حالی که ما دهها روایت داریم که برای سیف نیست و نشان میدهد عبدالله بن سبا وجود داشته ولی غالی بوده و مؤسس تشیع نبوده است. دیگر اینکه شما فرمودید عبدالله بن سبا همان رهبر خوارج بوده، در حالی که به هیچ وجه نمیشود این نظر را پذیرفت.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: