۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۱۹
کد خبر: ۳۰۴۹۵۵

عطنا - نشست بررسی امکان خلق ابرقهرمان در تولیدات فرهنگی ایران با عنوان «جایی برای ابرقهرمان‌ها نیست» به همت انجمن علمی مطالعات فرهنگی و رسانه و انجمن علمی مطالعات ارتباطی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

این نشست با حضور محمدحسن یادگاری _ مستندساز و پژوهشگر مطالعات رسانه، کسری ولایی _ نویسنده و منتقد سینما و امین مبینی _ دبیر نشست در دانشگده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

در این نشست ابتدا امین مبینی _ دبیر نشست به ذکر مقدمه‌ای درخصوص اهمیت موضوع ابرقهرمانان در دنیای امروز و نگاه‌های مثبت و منفی که در محافل اکادمیک نسبت به این پدیده مهم فرهنگ عامه وجود دارد پرداخت و با اشاره به تاریخچه ظهور ابرقهرمانان در قرن بیستم و بیست و یکم عنوان کرد: شخصیت‌های ابرقهرمانی ابتدا در آمریکا به عنوان محتواهایی ساده در قالب صفحات کمیک استریپ برای جذاب کردن مجلات آگهی محور خلق شدند. اما به سرعت در دهه های بیست و سی میلادی میان پسران جوان و نوجوان محبوب شدند.

خلق ابرقهرمان، نیازمند مهندسی فرهنگی

محمدحسن یادگاری _ مستندساز و پژوهشگر مطالعات رسانه، با اشاره به جنبه‌های اجتماعی و سیاسی پدیده ابرقهرمان گفت: درست است که قبل از خلق کمیک سوپرمن در ۱۹۳۸ خلق این تولیدات سابقه بیست ساله داشته است. اما اهمیت سوپرمن در واکنش به اتفاقات روز جامعه است. یعنی در دهه سی، بحران اقتصادی آمریکا مسئله روز است. رکود بزرگ، خشکسالی وحشتناک و فساد دولتی که در دستگاه حاکمه آمریکا وجود دارد. دشمن اول سوپرمن هم فردی در درون کنگره آمریکا است. بتمن و جهان سیاه پیرامونش هم از دل وضعیت تیره و تار دهه سی بیرون می‌آید. بنابراین همه شخصیت‌ها و کنش‌های دراماتیک پیرامون آن براساس نیاز جامعه خلق می‌شوند. سوپرمن که در دهه چهل به جنگ می‌رود و نازی‌ها را شکست می‌دهد، همزمان جامعه را برای خرید اوراق قرضه و کمک به دولت تشویق می‌کند. همان شخصیت در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم در دهه پنجاه، به مرد خانه تبدیل می‌شود. چون جامعه نیازمند این تبلیغ است. نگاه مطالعات فرهنگی نیز باید بدین‌شکل باشد که نبض جامعه را در دست بگیرد و متناسب با آن بتواند واکنشی طراحی کند.

وی افزود: معتقدم که ما به اشتباه واژه «مهندسی» را برای حوزه‌های فنی و تکنیکی به کار می‌بریم. مهندسی در واقع کار حوزه علوم انسانی است. هندسه نیز یک حوزه ریاضی نیست و کاملا بحثی مرتبط با اصول منطق است. کار علوم انسانی شکل دادن مقولات و تعریف آن‌ها در قالب‌های مختلف است. در این موضوع هم ما نیازمند ورود فعالان علوم انسانی برای مهندسی سرگرمی داریم و پس از این است که چرخه صنعتی معنا پیدا می‌کند.

تولیدات فرهنگی، بازتاب زمانه و جامعه

کسری ولایی _ نویسنده و منتقد سینما در ادامه با اشاره به اهمیت درنظر گرفتن نیاز مخاطب برای تولید آثار فرهنگی و هنری، به ماجرای خلق شخصیت «کاپیتان آمریکا» پرداخت و اظهار کرد: در دوره جنگ جهانی دوم، ناشران متوجه می‌شوند که بخش عمده‌ای از مخاطبان کمیک‌ها، سربازانی هستند که تازه می‌خواهند به جبهه اعزام شوند و درکی از جنگ ندارند. کمپانی مارول (که آن زمان «تایملی» نام داشت) به این فکر می‌افتد که چگونه می‌توان موضوع را کمی برای این نوع از مخاطب جذاب کرد.

وی در ادامه تشریح کرد: اگر آمریکا و ژاپن موفق و بقیه دنیا ناموفق بودند، مهم‌ترین نکته‌اش این بوده که نیاز جامعه را درنظر گرفته‌اند. در این صورت با ساده‌ترین فرم‌ها هم می‌توانید اقبال عمومی را جذب کنید. درواقع قضیه این است که برخورد مردم با مردم است که ناخودآگاه جمعی را تبلور میدهد. در دهه ۵۰ لحن تمام کمیک‌ها نرم‌تر است که برگرفته از جامعه است. نه فقط در کمیک بلکه در موسیقی و سریال‌های تلویزیونی نیز چنین است. چون همگی بازتاب زمانه و جامعه خود هستند. اما هر وقت بخواهیم به صورت فرمایشی به سمتش برویم، نتیجه عجیب و ناهمخوان با جامعه بوده و شکستش حتمی است.»

ابرقهرمان ایرانی ممکن است؟

این فعال فرهنگی درباره امکان خلق ابرقهرمان ایرانی تصریح کرد: یک بحث این است که نمی‌توان مفهومی را برای جامعه مهندسی و به آن تزریق کرد. ابرقهرمان مثل خیلی از پدیده‌های دیگر، وارداتی است. در آمریکا و کشورهای دیگری شکل گرفته و رشد کرده، سنت خواندن و نوشتن کمیک وجود داشته و تبدیل به فیلم و انیمیشن شده است. علت دیگر فقر است. هر پدیده مدرنی مثل رمان یا هر چیز دیگری که وارد جامعه ما شده، به دلیل غلبه رویکرد نقادانه، خیلی سریع جنبه نخبه‌گرایانه پیدا کرده و وجه عامیانه آن تحقیر شده است.

ولایی ادامه داد: «بحران دیگری که ما داریم، نوع نگاهمان به فرهنگ است. در حالی که فرهنگ مثل هر پدیده دیگری ناخودآگاه، تکوینی و تکاملی پیش می‌رود. بدین معنا که همین کمیک‌ها که امروز جایگاه هنری پیدا کرده‌اند، پدیده پیش پا افتاده و پستی بودند و ظرف چندین دهه رشد کردند ولی ما تصور می‌کنیم که همه چیز را می‌توانیم خلق الساعه کنیم. در صورتی که نیاز به زمان دارد و نمی‌توان آن را تزریق کرد. مسئله اصلی درباره زمینه و بستر ابرقهرمانی، فردیت است. اگر می‌خواهیم ابرقهرمان داشته باشیم باید اجازه دهیم که در فرهنگ‌مان فردیت شکل گیرد. بر این اساس نمی‌توانیم با نگاه از بالا به پایین و دستوری به دنبال حذف فردیت باشیم و بخواهیم یک مفهوم که دقیقا نقطه مقابل آن است، رشد کند.»

یادگاری نیز در این خصوص اذعان کرد: «اصالت به استودیوها و تولید و بازار داده شده است. اما شما باید ببینید جامعه چه می‌خواهد و به زبان خودش آنچه پذیراست را تولید کنید. می‌توان خلأهای جامعه را شناخت و به یکدیگر متصل کرد. اما کسی را می‌خواهد که هم زبان کف جامعه را بداند و هم زبان رسمی فرهنگ را تا این دو را بهم متصل کند.»

ارتباط ابرقهرمان‌ها با پیشینه‌های ادبی

یادگاری در ادامه به ارتباط شخصیت‌های ابرقهرمانی با اسطوره‌های یونان اشاره کرد و بیان داشت: «من اعتقاد دارم وقتی سوپرمن تکامل پیدا می‌کند، اقتباس‌هایی به روز از اسطوره‌های سنتی رخ می‌دهد. منتهی این اتفاق آرام آرام رخ می‌دهد تا به ادبیات مدرن تبدیل شود. بعد این رمان راحت‌تر به شکل کمیک و سینما درآمد. این روند شاید ۱۰۰ سال طول کشیده باشد. سوپرمن با آنچه شما کمیک و بدون خلا می‌بینید شاید ۷۰-۸۰ سال طول کشیده باشد و هنوز حتی خیلی از شخصیت‌ها به دلایل تکنولوژی و فرمی ساخته نشده است. اگر ما نمی‌توانیم شاهنامه را به روز کنیم، دلیلش این است که اگر بخواهد در غالب رمان دربیاید خلاهایی در بسیاری از روابط دال و مدلول و سلسله روابط دراماتیک که باید از پی هم بیایند، وجود دارد که خود را نمایان می‌کند. وقتی این شکل بگیرد تازه می‌توانید قدم‌های بعدی را بردارید و به سمت کمیک، سینما و بازی‌های کامپیوتری بروید. ما هنرمندی در قد و قواره یا شیفته فردوسی می‌خواهیم تا این خلاهای ادبیات مدرن‌مان را پر کند و به نظر من جامعه به او اقبال نشان می‌دهد. نظر من اقتباس مستقیم از داستان‌های شاهنامه نیست بلکه معتقدم که هنرمند در آن جهان زیست کند ولو اینکه شخصیت جدیدی را خلق کند.

موانع و محدودیت‌ها

ولایی درخصوص نقش دولت در این‌ زمینه بیان کرد: «وزارت ارشاد به عنوان نماینده حاکمیت، بزرگترین حمایتی که می‌تواند از آنها بکند این است که هیچ حمایتی نکند. یعنی اصلا بازار را دستکاری نکند. به عنوان مثال چرا ذهن مخاطب ما از نظر فانتزی فقیر است؟ درباره خود شاهنامه و اساطیر ایرانی، ما که چند نسل متفاوت درس خوانده در مدارس ایرانیم، کدام یک با شاهنامه و اساطیر ایرانی در مدرسه آشنا شده‌ایم؟ و یا با ادبیات مدرن؟ اتفاقا حاکمیت به جای مداخله‌گری در بازار فرهنگ باید بستر ایجاد بکند. مثلاً ممیزی و مداخله در خلاقیت خالقان اثر را محدود کند و چرخه‌ی اقتصادی باز فراهم کند.

او اضافه کرد: یک پدیده‌ی دیگر که به عنوان نمودهای فرهنگ عامه به کشور ما وارد شد استندآپ کمدی است. در ایران سابقه نداشت و به واسطه‌ی گسترش ارتباطات به کشور راه پیدا کرد اما رسانه رسمی و گفتمان رسمی کمکی به ادامه‌ی گسترشش نکرد.

ولایی درخصوص چرخه اقتصادی پدیده‌های عامه‌پسند افزود: «کمدین‌های زیادی داریم. می‌بینیم که در کافه‌ها اجرا می‌کنند. چرا؟ چون چرخه اقتصادی‌اش در دسترس است. یعنی یک نفر کافه اجاره می‌کند، اجرا می‌رود و ویدیویی از آن اجرا پخش می‌شود و عده‌ای اجرای آن کمدین را با مراجعه به کافه می‌بینند. مشکلِ چیزی مثل کامیک که به درستی گفتید که نیازمند رویکرد استودیویی برای تولید است، چرخه ی اقتصاد است.

خلق ابرقهرمان ایرانی چه الزامی دارد؟

ولایی همچنین درخصوص لزوم خلق ابرقهرمان ایرانی بیان داشت: «مساله مهم در پاسخ به این سوال، کیفیت و خلاقیت است. همزمان با سوپرمن و بتمن و اسپایدرمن، انبوهی از شخصیت‌های ابرقهرمانی بودند که منقرض شدند و دوام پیدا نکردند، چون از جذابیت کافی برخوردار نبودند. صرف خلق ابرقهرمان، کمیک، مانگا یا هر تولید مشابهی، اعتبار ندارد. اگر توانست بازتاب ناخودآگاه جمعی جامعه باشد و به همین سبب با استقبال مواجه شود، آن زمان موضوع مهم و قابل توجهی خواهد بود. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که مشابه مورد سوپرمن، هنرمندان حس کنند می‌توانند حرف تازه‌ای در قالب این آثار بزنند و مسیر خلاقیت پیش پایشان باز باشد. بتوانند کار خود را بفروشند، از مخاطب خود بازخورد بگیرند و کار خود را ارتقا دهند. مثال دیگر از پدیده‌ای وارداتی که در فرهنگ ما جای خود را باز کرد و لزوم آگاهانه یا با مهندسی همراه نبود، موسیقی رپ بود. خیلی از سبک‌های غربی دیگر موسیقی بودند که در جامعه ما به چنین مرحله‌ای نرسیدند که بتوانند موج ایجاد کنند. اما رپ فارسی جواب داد و ظرف دو دهه، چنان فراگیر شد که حالا بخش عمده‌ای از موسیقی که نسل جدید به آن گوش می‌دهد، رپ فارسی است. در بحث کامیک ابرقهرمانی نیز اگر قرار به خلق باشد، باید به این سمت حرکت کند.»

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار