عطنا - محمدصادق علیزاده روزنامه نگار و تحلیل گر اجتماعی با تحلیل جنبه های شرعی، عرفی، سیاسی، امنیت و اقتصادی مسأله «پوشش»، آن را یک پروژه گسترده تلقی کرد.
وی در این مورد گفت: مسأله پوشش در ایران از ساحت سیاست عبور کرده و به ساحت امنیتی رسیده است. من معتقدم موج اخیر پسامهسا، پروسه نیست و یک پروژه است؛ که البته بخش قابل توجهی از نیروی تسریعگر خود را از خروجی اقداماتی می گیرد که مشابهش را در نظرات و اقدامات برخی نهادها مانند ستاد امر به معروف، وزارت کشور و امثال آن می بینیم.
علیزاده افزود: از دیوید هاروی وام میگیرم که آن قِسم از آزادی های فردی منتج به اقتصاد بدن و برهنگی ، لکه ها و تبعات حاشیه اقتصاد آزاد هستند. نمی توان ساختارهای آموزشی، بهداشتی و مسکن را به اقتصاد بازار آزاد سپرد و هنگامی که نوبت فرهنگ رسید دچار قبض حکمرانی شد. با بررسی آنچه طی موج اول ناآرامی های پسامهسا رخ داد، معتقدم در مقطع فعلی، هر اقدامی که باعث به جان هم افتادن مردم شود قطعا خیانت است؛ ولو از تریبون نماز جمعه باشد.
علیزاده به تشریح لایه های زیرین این مسأله پرداخت و گفت: شخصا با پوشش اختیاری موافق نیستم. پوشش، در عصر ما فقط یک حکم یا امر شخصی نیست. بدن و اقتصاد بدن به خصوص برای جنس مؤنث یکی از دو سه پایه ذاتی تمدن غالب است . جزئی تر بخواهم سخن بگویم؛ فرض کنیم پوشش فردی به معنی واقعی کلمه اختیاری شد؛ در ادامه برای صنعت تبلیغات، رسانه ، بازاریابی، سینما، نمایش خانگی و امثال آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نمی شود که در حیطه پوشش رای به اختیاری بودن داد اما این حوزه ها را محدود کرد. بحث اصلا مو و روسری نیست؛ یک عالم است. یک جهان است که یکباره خودش را تحمیل می کند و این دقیقا همان نقطه تفاوت دوران ما با صدر اسلام است . صدر اسلام، پوشش صرفا یک امر فردی بود ولی الان دیگر اینگونه نیست.
این تحلیل گر اجتماعی ادامه داد: شخصا عقیده دارم ایران در عصر فعلی صرفا یک مفهوم مبتنی بر ملی گرایی مدرن نیست. ایران و همه مردمانش علیرغم مشکلات موجود در جهان فعلی تجسم توحیدند. وقتی از وحدت ملی ایران سخن می گوییم؛ حواله به امری ملی گرایانه نمی دهیم بلکه اشاره به امری توحیدی داریم. دقیقا اینجاست که به عقیده بنده هر صدایی که در این لحظه مستمسک شکاف انداختن بین ایرانیان شود، از گلوی خصم بیرون آمده حتی اگر از تریبون های خودی یا فلان منبری محترم باشد.
علیزاده با مقایسه ایران و غرب افزود: نکته مهم مرتبط با موضوع، تبدیل مساله پوشش به یک پروژه است؛ درست شبیه اتفاقی که در غرب افتاد. البته در غرب، نیروی محرکه پروژه ضدپوشش صرفا اقتصاد و سرمایه بود. درمورد ایران عصر ما، باید دو عنصر امنیت و سیاست را هم به آن اضافه کرد. غرب دهه ۴۰ میلادی صرفا با تک موتور سرمایه در دو سه دهه به استفاده از بیکینی رسید؛ حالا تصور کنید پروژه پوشش در ایران تکموتوره نیست و سه موتوره است. به عقیده بنده پوشش اختیاری فارغ از بحث فقهی اش، نفطه آغاز بحران های به مراتب شدیدتری برای جامعه ایرانی خواهد شد که سطل ماست کوبیدن بر سر زنان بدون روسری و سلاخی کردن امثال شهید عجمیان دربرابر آن هیچ محسوب می شوند.
محمد صادق علیزاده در پایان گفت: وجه مهم دیگر ماجرا چیزی است که من تبعیض در برخورد میدانم. با فرض آنکه راهکارهایی نظیر صدور بیانیه ها و سخت گیری های شدید در مورد حجاب درست باشد، شهروند متدین ما نمی پرسد که چرا کسری از این سخت گیری های به حق در مورد تخلفات و اهمال مسئولان اعمال نمی شود، ولی درمورد شهروندان عادی با شدت با هر تخلفی برخورد می شود؟ نمونه اش همین دسته گل اخیر در باب تاخیر در پرداخت حقوق معلمان در شب عید و روزهای آخر سال بود! این تبعیض است که آزار می دهد و اتفاقا محرک بسیاری از کسانی است که ولو در ظاهر با سیاست های رسمی به طور علنی مخالفت می کنند. مسئله پوشش در ایران امروز نه آنگونه که مخالفانش می پندارند صرفا یک امر فردی و اختیاری برای انسان هاست؛ و نه آنگونه که موافقانش می پندارند یک امر صرفا فقهی و دینی است. کلافی پیچیده از فرد و اجتماع و شرع و عرف و سیاست و امنیت و اقتصاد است.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: