عطنا - عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: قرآن را یک کتاب الهیاتی و اخلاقی و انسانشناسی میشناسیم اما سؤال این است «آیا با دیدگاه فرااخلاق هم میتوان سراغ قرآن رفت یا خیر؟»؛ بنده معتقدم که مقداری از سؤالات فرااخلاقی را میتوانیم با روش تفسیری از قرآن استخراج کنیم.
نشست «درآمدی به اخلاق قرآنی»، دوشنبه 14 فروردینماه از سوی انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. مهدی اخوان، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست سخنرانی کرد که متن سخنان وی در ادامه میآید:
بخشی از پاسخِ پرسشهای الهیات و فلسفه را میتوان از قرآن استخراج کرد. وقتی از فراخلاق قرآنی بحث میکنیم، پیشفرض ما این است که علیالاصول اینکه بتوانیم پاسخ پرسشها را مستقیماً از گزارههای قرآنی یا غیر مستقیم از بین سطور قرآن یا با استفاده از تفسیر و ... به دست بیاوریم، امکانپذیر است و بنده آن را پذیرفتهام. فرااخلاق بخشی از فلسفه اخلاق و فلسفه اخلاق هم شاخهای از فلسفه است که به تجزیه و تحلیلِ محمول و موضوع احکام اخلاقی میپردازد. احکام اخلاقی هم جملاتی خبری یا انشایی هستند که مفاهیمی همانند خوب و بد، باید و نباید، فضیلت و رذیلت در آن به کار رفته و فعل یا حالتی از انسان نیز در آن، مخاطب قرار گرفته است و مثلاً به یک نفر میگوییم دروغ گفتن بد است.
منظور از فرااخلاق چیست؟
وقتی با روش فلسفی و جعبه ابزار فیلسوفانه سراغ احکام و مفاهیم اخلاقی میرویم، در واقع به فرآورده کار ما فلسفه اخلاق میگویند. از طرفی فلسفه اخلاق یکی از شاخههای اخلاقپژوهی و در اعداد فلسفه دین، فلسفه ذهن و زبان، زیستشناسیِ اخلاق و ... است. بخش انتزاعی فلسفه اخلاق، فرااخلاق است. فرااخلاق به شاخههایی شامل متافیزیک، معرفتشناسی اخلاق، زبانشناسی اخلاق و روانشناسی اخلاق تقسیم میشود. در فرااخلاق، سؤالاتی مطرح میشود از جمله اینکه آیا خوب وجود دارد؟ چرا خوب وجود دارد؟ چگونه وجود دارد؟
در فرااخلاق، مهمترین و سختترین سؤال، سؤال سوم یعنی چگونگیِ وجود داشتن اخلاقیات است. چون بلافاصله بعد از اینکه به وجود یک موجود قائل شدیم، تازه به لحاظ معرفتشناختی باید راه شناخت آن موجود را معرفی کنیم لذا همه کسانی که ضد رئالیسم هستند، یکی از دغدغههای آنان برای فرار از رئالیسم این است که اساساً درگیر سؤالات معرفتشناسانه در حیطه اخلاق نشوند. سؤال دیگری که بنده به این سه سؤال اصلی اضافه کردهام، این است که چرا باید اخلاقی باشیم؟
رابطه قرآن و فرااخلاق
قرآن را یک کتاب الهیاتی و اخلاقی و انسانشناسی میشناسیم اما سؤالم این است که آیا با دیدگاه فرااخلاق هم میتوان سراغ قرآن رفت یا خیر؟ بنده معتقدم که مقداری از سؤالات فرااخلاقی را میتوانیم با روش تفسیری از قرآن استخراج کنیم. فیلسوفی فایدهگرا به نام جان استوارت میل میگوید اصلِ فایدهگرایی بدیهی است و نمیتوان برای آن استدلال آورد. چنین مسئلهای را نیز میتوان مطرح کرد که مفاهیم اخلاقی قرآن همانند بِر، حُسن، قسط و عدل، به لحاظ معرفتشناختی از کجا آمدهاند.
در قرآن کریم آمده است: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَّکمْ یؤْمِنُ بِاللهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ ۚ وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و از ایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او زودباور است.» بگو: «گوش خوبی برای شماست، به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور میکند، و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند رحمتی است و کسانی که پیامبر خدا را آزار میرسانند، عذابی پر درد [در پیش] خواهند داشت» (توبه/61) منظور از أُذُنٌ این است که پیامبر گوش است. آیا این بحثی اخلاقی است یا زیباییشناختی است؟. وقتی وارد قرآن میشویم تازه این مسئله را داریم که بفهمیم این مباحث اخلاقی کدام یک ارزشی، کدام یک حقوقی یا دینی و ... هستند. یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق، بحث اسوه یا الگو است که از زمان ارسطو مطرح بوده است.
رابطه اخلاق و اصول فقه
در اخلاق دینی گفته شده که پیامبران و اولیای الهی نسبت به انسانها اسوه هستند اما منظور چیست؟ آیا باید بخشی از کار آنها را کپی کنیم یا تماماً مانند آنها باشیم؟ در قرآن کریم آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنانکه امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید» (بقره/ 183) یکی از معصومین بیان کردهاند که این آیه در مورد این است که بر همه گذشتگان، روزه واجب نبوده بلکه مستحب بوده و فقط برای پیامبران واجب بوده است. کسانی که در فلسفه اخلاق کار میکنند و میخواهند وارد دین شوند، به شدت به مباحث اصول فقه نیاز دارند چراکه میتوان از این مباحث استفاده کرد که اگر در فلان آیه دستور داده شده، مستحب است یا واجب؟
سؤالی که وجود دارد، این است که اگر فهرست مفاهیم اخلاقی قرآن را لیست کنیم، مهمترین مفهوم اخلاق قرآنی کدامند؟ یا مثلاً تمایز اخلاق قرآنی با اخلاق یونانی چیست؟ محمد عابد الجابری این بحث را مطرح کرده که پنج سنت اخلاقی شامل سنت ناب عربی یعنی قبل از اسلام، سنت ناب اسلامی، سنت صوفیانه، سنت ایرانی و سنت یونانی داریم. برای وی این سؤال مطرح میشود که مهمترین مفاهیم اخلاقی این پنج مکتب کدامند؟ وی میگوید مهمترین مفهوم سنت یونانی، مفهوم سعادت و مهمترین مفهوم در اخلاق ایرانی، فرمانبرداری و در سنت اسلامی، عمل صالح است. معمولاً در کتابهای مقدماتی یا پیشرفته در مورد فرااخلاق، در برخی موارد، از نسبیگرایی، شخصیگرایی یا نظریه امر الهی برای پاسخگویی به سؤالات فرااخلاق استفاده میشود اما ضد واقعگراها میگویند مفاهیم اخلاقی خارج از ذهن انسان ماهیتی ندارند.
برخی از سؤالات فراخلاقی که میتوان از قرآن پرسید، این است که مبانی اخلاق قرآنی چیست و چه معنایی دارد؟ یااینکه پیشفرضهای ناگفته و نانوشته اخلاق قرآنی که باید آنها را بپذیریم، کدامند؟ منابع معرفت اخلاقی در قرآن کدامند؟ طبیعت و سرشت انسان به لحاظ ذاتی و اخلاقی شر است یا خیر یا هردو در وجود انسان است؟ باید دیدگاه قرآن را در این موارد بدانیم. ما بارها شنیدهایم که انسان اشرف مخلوفات است اما در این مورد آیهای در قرآن نداریم بلکه دیدگاه اسلام این است که خداوند به انسان کرامت و بر بسیاری از جن و انس برتری داده است لذا خلیفه خدا بودن لزوماً به معنای اشرف مخلوقات بودن نیست. بنابراین اگر با سؤالات فلسفه اخلاقی، سراغ قرآن برویم، میتوانیم پاسخ برخی از سؤالات خود را دریافت کنیم.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: