عطنا - تنها دو روز از ارائه و تصویب لوایح مربوط به شفافیت فعالیت عوامل خارجی در سازمانها و رسانههای غیرانتفاعی گرجستان نگذشته بود که این لوایح توسط حزب «رویای گرجستان» از مجلس این کشور پس گرفته شد. این اقدام حزب اکثریت مجلس گرجستان پس از دو شب آشوب و ناآرامیهای خشونتآمیز در تفلیس توسط گروههای غربگرا و در دفاع از حقوق عوامل خارجی و در مخالفت با قوانینی که به گفته آنان ابزاری درجهت سرکوب آزادی مطبوعات و جامعه مدنی گرجستان است، انجام شد.
واقعیت لوایح چیست؟
در تاریخ 8 مارس حزب رویای گرجستان پیشنویس لوایحی را به مجلس این کشور ارائه کرد که «شفافیت نفوذ خارجی» و «ثبت عوامل خارجی» نام داشت. برطبق این لوایح سازمانهای غیردولتی و رسانههای گرجستان که بیش از 20 درصد بودجه خود را از منابع خارجی تامین میکنند، باید خود را بهعنوان نماینده خارجی یا «عامل تحت نفوذ خارجی» ثبت کنند. سازمانهای مشمول ملزم به ثبتنام بهعنوان نماینده و ارائه اظهارنامههای مالی سالانه خواهند بود. درصورت تخلف 25 هزار لاری (تقریبا 10 هزار دلار) جریمه خواهند شد. هدف تهیهکنندگان قانون مزبور جلوگیری از نفوذ کنترل نشده خارجی بر رسانههای گروهی و نهادهای سیاسی کشور و اثرگذاری منفی در جامعهمدنی عنوان شده است.
اما قانون «ثبت عوامل خارجی» که به نوعی مکمل طرح قانونی شفافیت نفوذ خارجی محسوب میشود به پاسخگو کردن اشخاص و مسئولیت کیفری آنان اشاره دارد. این قانون تاکید داشت هر شخص حقیقی یا حقوقی با سرمایه خارجی ملزم به ثبتنام بهعنوان «نماینده خارجی» خواهد بود و در صورت عدم رعایت قانون، جریمه نقدی و حبس تا پنچ سال برای افراد مشمول پیشبینی شده است. حزب رویای گرجستان ادعا میکند که لایحه ثبتنام عوامل خارجی کاملا از قانون FARA ایالاتمتحده (مصوب سال 1983) کپی شده است؛ عوامل خارجی در ایالاتمتحده که منافع قدرتهای خارجی را در یک «ظرفیت سیاسی یا شبهسیاسی» نمایندگی میکنند، باید روابطشان با دولت خارجی و اطلاعات مربوط به فعالیتها و امور مالی مربوط به آنها آشکار شود.
مخالفان چه میگویند؟
مخالفان این لایحه با در دست داشتن پرچمهای اتحادیه اروپا در شبهای هشتم و نهم مارس در اغتشاشاتی خشونتآمیز در تفلیس و در مقابل مجلس این کشور با ماموران پلیس درگیر و برخی از آنان را مجروح کردند. این مخالفان لایحه جدید دولت را ابزاری درجهت سرکوب آزادی مطبوعات و جامعه مدنی میدانند. آنان حزب حاکم رویای گرجستان را متهم میکنند که چنین لایحهای را براساس مدل روسی تهیه کرده و راه را برای سمتگیری گرجستان به سوی نظام اقتدارگرایانه هموار میکند. همچنین استدلال میکنند این لایحه توسط روسها برای بیاعتبار کردن غرب در جامعه گرجستان به احزاب تحمیل شده است. آنان بیان میکنند «این قانون باعث شیطانسازی کشورهای دوست و شریک و همچنین جامعه مدنی حامی غرب میشود و آنها را بهعنوان نیروی متخاصم معرفی میکند که به هیچعنوان قابل قبول نیست.» در سال 2012 قانونی مشابه در روسیه به تصویب رسید که برطبق آن موسسات و رسانههای فعال در این کشور که با بودجه و منابع خارجی در حال فعالیت برخلاف منافع ملی روسیه بودهاند با ممنوعیت مواجه شدند.
از سوی دیگر مخالفان میگویند تصویب این لایحه منجر به خروج شدید سرمایه از گرجستان و کاهش شدید سرمایهگذاریها در سازمانهای گرجی خواهد شد که توسط صندوقها و ساختارهای غربی تامین مالی میشوند و از آنجایی که صندوقهای غربی سهم اصلی سازمانهای غیرانتفاعی اعم از سیاسی تا شرابسازی گرجستان را تامین میکنند، خروج منابع مالی به سقوط واقعی اقتصاد این کشور منجر خواهد شد. مخالفان معتقدند این اقدام مجلس روند حرکتی گرجستان به سوی ساختارهای اروپای آزاد را کند میکند و در درازمدت مجددا امکان سلطه روسیه بر این کشور را هموار خواهد کرد. این مطلب درست در مقابل بیانیه حزب رویای گرجستان است. در این بیانه آمده: «دستگاه دروغپردازی توانست لایحه را به صورت کاملا منفی در جامعه نمایش دهد و بخش زیادی از مردم را گمراه کند. این لایحه به دروغ بهعنوان قانون روسیه، برچسبگذاری و به مردم معرفی شد و تصویب آن در مجلس را انحراف از روند مسیر اروپایی شدن گرجستان نامیدند.»
مشکل کجاست؟
چرا سازمانهای غیردولتی گرجستان تصور میکنند که تصویب این قانون منجر به توقف بودجه خارجی آنها میشود؟ تصویب این لوایح بههیچوجه دریافت بودجههای غربی را در مخارج سازمانهای غیرانتفاعی محدود نمیکند و در اصل هیچگونه محدودیتی بر سر راه فعالیت سازمانهای غیردولتی گرجستانی که با پولهای غربی اداره میشوند، اعمال نمیکند. اما اینکه چرا غرب باید کمکهای مالی خود را قطع کند، ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد:
1. اولین و واضحترین مورد این است که دیگر سازمانهای غربی که وظیفه تامین بودجه سازمانهای غیردولتی فعال در گرجستان را برعهده دارند نمیتواند مشارکت خود را در اقدامات گستردهای که در این کشور انجام میدهند، پنهان سازند. تمام هدف تامین مالی سازمانهای غیردولتی، چه سیاسی و چه آنهایی که با فعالیتهای عمومی مرتبط هستند در انجام لابی پنهان و کسب منافع از طریق ساختارها و سازمانهای محلی است. اگر لیست سرمایهگذاران و حامیان مالی سازمانهای مردمنهاد نهتنها برای دولت، بلکه برای جامعه نیز شناخته شوند، توان درک و شناخت فرآیند عملکرد سازمانهای مذکور به جامعه مدنی داده میشود. این امر بدان معناست که جامعه و دولت این فهم را به دست میآورند که فایده و دلیل سرمایهگذاری ساختارهای غربی در سازمانهای غیرانتفاعی گرجی برای چیست و چرا به کارمندان آنان حقوق پرداخت میشود؟
2. پیشنویس قانون «شفافیت نفوذ خارجی» میتواند نهتنها فهرست افراد ذینفع، بلکه میزان سرمایهگذاری ساختارهای غربی در سازمانهای غیردولتی گرجستان و همچنین ساختار هزینهکرد این سرمایهگذاریها را شفاف کند. به عبارت دیگر، مقامات دولتی میتوانند دریابند که یک سازمان مردمنهاد چه مقدار پول خارجی را برای لابی کردن یا رشوه با مقامات خرج میکند. چنین اطلاعاتی در دست دولت میتواند بهطور جدی سازمانهای غیردولتی گرجستان را بدنام کند. بنابراین، همانطور که یوگنی پریماکوف(جونیور)، رئیس آژانس فدرال کشورهای مشترکالمنافع روسیه (Rossotrudnichestvo)، به درستی خاطرنشان میکند؛ «کارگران و کارمندان غیردولتی و اپوزیسیون گرجستانی طرفدار غرب از «دموکراسی» دفاع نمیکنند، بلکه از حق خود برای ادامه دریافت پول از صاحبان غربی خود دفاع میکنند، بهطوری که نه مقامات مالیاتی، نه همکارشان و نه شهروندان گرجستان در مورد مبالغ دریافتی از منابع خارجی اطلاعی ندارند. در یک دموکراسی، جامعه حق دارد بداند که دستها و گوشهای چه کسانی در پس فرآیندهای سیاسی کشور قرار دارد.»
غربجمعی چه میگوید؟
در مقطعی به نظر میرسید که هم مخالفان و هم سازمانهای مردمنهاد بیهوده اعتراض میکنند. حزب رویای گرجستان در ابتدا عزم خود را برای دفاع از دیدگاه و لوایح ارائه شده نشان داد، تحریکات را نادیده گرفت و در برابر شورشهای خیابانی عقبنشینی نکرد. با این حال، غرب آشکارا به حمایت از معترضان پرداخت، نهفقط به این دلیل که از سرمایهگذاریها و برنامهریزیهای خود در «جامعه مدنی» گرجستان دفاع کند بلکه به این دلیل که مقامات گرجستان نیز به سمت تقویت حاکمیتملی با فاصله گرفتن از معیارهای غرب حرکت کردند؛ هرچند این حرکت و فاصلهای که پیمودند بسیار اندک بود.
حرکت گرجستان به سمت حاکمیتملی بیشتر، در مقطع زمانی کنونی آغاز نشده است، بلکه زمانی آغاز شد که تفلیس مسیر عادیسازی جزئی روابط خود با مسکو را درپیش گرفت. سپس گرجیها این اقدام خود را با دلایل اقتصادی توضیح دادند و واشنگتن نیز این تغییر اندک رویکرد را از دولت گرجستان پذیرفت. پس از شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین، گرجستان (علیرغم درخواستهای متعدد کییف) نهتنها از گشودن جبهه دوم در اوستیای جنوبی و آبخازیا سر باز زد، بلکه حتی از پیوستن به تحریمهای ضد روسیه خودداری کرد. سپس گرجیها این اقدام را با بقای نظام سیاسی خود توضیح دادند و ایالاتمتحده نیز این اقدام را بهعنوان یک امر مسلم برای بقای نظام سیاسی گرجستان پذیرفت. با این حال، اکنون مقامات گرجستان درک کردهاند که پذیرش این امر از سوی واشنگتن ابدی نیست و چرخش و برخی سوگیریهای دولت به سمت روسیه میتواند با خشم آمریکا مواجه شود و نظام سیاسی کشور را متزلزل کند. این موضوع زمانی میتواند شدت یابد که اوضاع برای ایالاتمتحده در جبهه اوکراین به خوبی پیش نرود. از همین روی حزب حاکم رویای گرجستان تصمیم گرفت کسانی را که آشکارا درجامعه مدنی و فضای سیاسی برای ترویج سیاستهای غربگرایانه فعالیت میکنند و میتوانند در روندهای سیاسی و اجتماعی اثرگذار باشند را با لوایح مذکور محدود کند. اما واشنگتن دیگر نخواست و نتوانست در مقابل این اقدام حزب حاکم سکوت اختیار کند.
ایالاتمتحده نهتنها آشکارا تمام روایتهای معترضان را پذیرفت و از اقدامات خشونتآمیز آنها به صورت قاطعانه حمایت کرد، بلکه بهشدت از دولت گرجستان انتقاد کرد. ایالاتمتحده، تمایل پارلمان گرجستان برای تصویب این قوانین را با الهام از کرملین، با مسیر روشن مردم گرجستان به سمت همگرایی اروپایی و توسعه دموکراتیک ناسازگار دانست. سفارت آمریکا در بیانیهای اعلام کرد: «روز تصویب لوایح «روز سیاه دمکراسی گرجستان» بود و پیروی از این قانون به روابط گرجستان با شرکای استراتژیک غربی خود آسیب میرساند و کار مهمی را که بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی و مردمی گرجستانی برای کمک به هموطنان خود انجام میدهند، تضعیف میکند.»
اتحادیه اروپا در راستای حمایت از معترضان اعلام کرد که صرفا مقابله نیروهای پلیس با اغتشاشگران را نقض حقوق بشر نمیداند بلکه کمیسیون و اتحادیه اروپا از زبان «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا حتی اعلام کرد این لوایح، با ارزشهای اتحادیه اروپا ناسازگار است. به زعم بروکسل تصویب این دو لایحه دو شرط از 12 شرط، یعنی ایجاد و حفظ محیطی مناسب برای سازمانهای جامعه مدنی و همچنین تضمین آزادی رسانهها را که گرجستان برای اعطای وضعیت نامزدی اتحادیه اروپا باید رعایت کند، نقض میکند. یعنی درواقع، بروکسل به روایت دیگری از معترضان حمایت کرد؛ به این شکل که این لایحه با رویاهای گرجیها در مورد ادغام در ساختارهای اروپای آزاد در تضاد است و در صورت تصویب این لایحه، گرجستان اجازه ورود به اتحادیه اروپا را نخواهد داشت.
به نظر میرسد اکنون، ایالات متحده و اتحادیه اروپا یک بحران واقعی دولتی یا یک انقلاب رنگی دیگر را در تفلیس ایجاد خواهند کرد. برای مثال، به دست رئیسجمهور کشور، سالومه زورابیشویلی، که در تقابل با دولت برآمده از پارلمان قرار دارد. زورابیشویلی تقابل خود با دولت و لوایحش را اینگونه اعلام کرده است: «این قانون که هیچکس به آن نیاز ندارد، از ناکجاآباد ظاهر نشده است. این قوانین توسط مسکو به ما دیکته شده است.» وی قبلا گفته بود که این لایحه را وتو خواهد کرد.
بنابراین در شرایط فعلی، حزب حاکم دو گزینه دارد. یا برای حاکمیت خود و تقویت حاکمیت ملی گرجستان بجنگد و تا آخر تصویب لوایح پیش برود، یا از تصویب این لایحه امتناع کند و درنتیجه نهتنها احترام و اقتدار حزب، بلکه اصول حاکمیت گرجستان را با شک و تردید مواجه سازد. حزب رویای گرجستان در روز دوم اعتراضات یعنی 9 مارس(18 اسفند) با صدور بیانیهای و با هدف آرام کردن اعتراضات، لوایح خود را از مجلس پس گرفت که البته در این مهم با شکست مواجه شد.
موضع روسیه چیست؟
پس از شروع ناآرامیها درگرجستان درپی تصویب لوایح شفافیت فعالیت عوامل خارجی در مجلس گرجستان توسط حزب حاکم و ایجاد ارتباط میان طرح قوانین فوق با کرملین، مسکو سعی کرده است با خویشتنداری و عدم دخالت سیاسی در تحولات گرجستان، آتش اغتشاشات را شعلهورتر نسازد.
از همین روی «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کرملین در مصاحبهای که با خبرگزاریها در ارتباط با تحولات جاری در گرجستان انجام داد بر رد هرگونه دخالت و اعمال فشار از سوی کرملین بر دولت و حزب حاکم در جهت تصویب لوایح مزبور خبر داد. وی اضافه کرد: « در این مورد، این واقعیت وجود دارد که مقامات گرجستان تصویب قانونی مشابه با قانون آمریکا را آغاز کردند. وی تاکید کرد که روسیه در امور داخلی گرجستان دخالت نمیکند. پسکوف همچنین یادآور شد که مقامات گرجستان این لایحه را از بحث خارج کردند، اما در همان زمان، «دستی قابل مشاهده» در تلاش است تا عناصر ضد روسیه را به اعتراضات فراخواند.»
در ادامه همین روند روسها مطمئن هستند که ناآرامیهای چند روز گذشته در گرجستان در راستای تهدید منافع حیاتی و امنیت آنان در سرزمینهای خارج نزدیک روسیه است که توسط غرب بهخصوص نیروهای وابسته به ایالاتمتحده در جامعه مدنی گرجستان در حال شکلگیری است.
باتوجه به روندهای موجود، کارشناسان و سیاستمداران روس سه سناریو را برای تحولات گرجستان در نظر میگیرند:
1.در سناریوی اول ایالاتمتحده با ایجاد ناآرامی در تفلیس و حمله به ساختمان کنگره سعی در از بین بردن مخالفانی دارد که در مقابل خواست غربگرایان درجهتگیری و تصمیمگیری سیاسی به نفع غرب و ایالاتمتحده از خود مقاومت نشان دادهاند. از این دیدگاه این عملیات اولین واکنش واشنگتن به تلاشهای کرملین درجهت ادغام «اوستیای جنوبی» و «آبخازیا» در اتحادیه روسیه و بلاروس است.
2. سناریوی دوم بر وقوع یک «انقلاب رنگی» دیگر در گرجستان تاکید دارد. در این سناریو تنشهای به وجود آمده در گرجستان با رهبری سالومه زورابیشویلی رئیسجمهور و جامعهمدنی دستساز آمریکا در این کشور ادامه پیدا میکند تا حزب حاکم رویای گرجستان و «ایراکلی غاریباشویلی» نخستوزیر این کشور که تمایلاتی روسگرایانه دارد بهشدت تضعیف و در انتخابات آینده بهطور کل دولت را به غربگرایان واگذار کنند. حزب رویای گرجستان که در تاریخ 9 مارس و تنها دو روز پس از اعتراضات مردمی لایحه شفافیت عملکرد عوامل خارجی را به شرط پایان اعتراضات خیابانی از مجلس پس گرفت، تصور نمیکرد سران اغتشاشات پایان اعتراضات را سرنگونی دولت کنونی اعلام کنند. این خواست معترضان با حمایتهای دولتهای غربی همراه بود به شکلی که دولتمردان آمریکا در دیدارهای خود با سالومه زورابیشویلی رئیسجمهور گرجستان به نوعی از کودتا در این کشور به بهانه کمک دولت فعلی در دور زدن تحریمها به نفع روسیه، حمایت کردند.
3. سناریوی سوم اوکراینیزه کردن گرجستان برای روسیه است. این سناریو درحال حاضر سناریوی غالب در کرملین است و سیاستمداران مسکو تحولات تفلیس را با این رویکرد فهم میکنند. در این سناریو هدف اصلیای که ایالاتمتحده دنبال میکند، تبدیل گرجستان به یک منطقه متخاصم با روسیه و همانندسازی عملکرد سالومه زورابیشویلی، رئیسجمهور گرجستان با ولادیمیر زلنسکی همتای اوکراینیاش است.
روند تحولات سیاسی در گرجستان پس از شروع عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین بیانگر این موضوع است که دولت فعلی این کشور با تمام فشارهای موجود از سوی جریانهای غربگرا، برخی کشورهای غربی و سیاستمداران اوکراینی درجهت ورود به درگیری با روسیه به نفع منافع غرب، بههیچوجه برخلاف منافع ملی این کشور وارد عمل نشد و جبهه جدیدی را علیه روسیه در مناطق اوستیایجنوبی و آبخازیا ایجاد نکرده است.
اما در زمان کنونی و تغییر در معادلات میدانی جنگ اوکراین بهنفع روسیه، بهنظر میرسد این رویکرد حزب حاکم گرجستان دیگر از سوی مقامات ناتو و ایالاتمتحده قابل پذیرش نباشد. از همین روی تغییر دولت در تفلیس براساس همان دستورالعمل انقلاب رنگی کییف در سال 2014 و روی کار آوردن دولتی همراه با سیاستهای غرب، میتواند گرجستان را به اوکراینی جدید و پاشنه آشیل روسیه بدل کند. این دقیقا همان نقطه نگرانی است که سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در مصاحبه خود درخصوص تحولات گرجستان بیان داشت. «اعتراضات در گرجستان علیه لایحه شفافیت عملکرد ماموران خارجی فقط بهانهای برای تغییر قهرآمیز قدرت در این کشور بود و این وضعیت بهشدت یادآور حوادث میدان استقلال اوکراین در سال 2014 است.»
جمعبندی
باتوجه به روند رویدادهای چند هفته اخیر همانند شورشهای خیابانی در گرجستان با هدف سرنگونی دولت وقت، تهدید حمله به منطقه روسنشین ترانسنیستریا و سوءقصد به رئیسجمهور آن «وادیم کراسنوسلسکی» و چند حمله تروریستی در بلاروس، بهنظر میرسد تلاشی برای آتش زدن جمهوریهای وابسته به روسیه و برهم زدن تمرکز کرملین از روند جنگ در اوکراین در حال انجام است.
این دست از اقدامات تنها برای اثرگذاری در وضعیت میدانی جنگ اوکراین نیست و باید اهداف گستردهتری برای اقدامات تخریبی غرب در لایه اول امنیتی روسیه در نظر گرفت. یکی از مهمترین این اهداف میتواند اثرگذاری مخرب روی یکی از شاهرگهای حیات اقتصادی روسیه یعنی کریدورهای مواصلاتی باشد.
موضوع کریدورها بهویژه کریدور شمال-جنوب را میتوان بهعنوان یکی از عناصر چهارچوب امنیت منطقهای روسیه پس از شروع بحران اوکراین در نظر گرفت. از اینرو دلایل اعتراضات گرجستان را میتوان در رویارویی ژئوپلیتیکی و نظامی- استراتژیک روسیه و غرب جستوجو کرد. بازی جدید غرب به مسکو اجازه نمیدهد تا سیستم اتحادهای منطقهای مدنظر خود را در ماورای قفقاز شکل دهد. از نظر غرب مسکو باید در این منطقه با رقابتهای جدی و شدیدی روبهرو باشد. اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده پروژههای خود را در قبال روسیه با پس زمینه ژئوپلیتیکی و با هدف انزوای این کشور و بیاثر کردن منافع حاصل از کریدور شمال- جنوب دنبال میکنند.
در آخر به نظر میرسد که اغتشاشات و اعتراضات در گرجستان در ذیل پروژهای بزرگتر علیه منافع روسیه در منطقه قفقاز طرحریزی شده است و بر همین اساس چند سناریوی محتمل را میتوان برای آن در نظر گرفت.
نویسنده: مهدی سیفتبریزی، پژوهشگر
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: