عطنا - دهم اسفند 1401 میزبان علاقمندان و دانشجویانی بودم که میخواستند دربارهی هوش مصنوعی و اثرش بر آیندهی روزنامهنگاری بیشتر بدانند.
مبنای سخنرانی من کتاب «هوش مصنوعی و آیندهی روزنامهنگاری» اثر فرانچسکو مارکنی بود. در ادامه به این بهانه نگاهی میاندازیم به کلیت این کتاب که بهزودی توسط انتشارات همشهری به بازار میآید.
تغییرات سریع در فناوریهای دیجیتال در حال عوض کردنِ شکل روزنامهنگاری است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، اقتدار روزنامهنگاران و سردبیران دارد محک میخورد.
یکی از دلایل این است که مخاطبان علاوه بر مصرف اخبار آن را تولید و توزیع هم میکنند. تغییر پارادایم نه تنها شامل حال مخاطبان میشود بلکه حوزههای دیگری را نیز در بر میگیرد مثل استفاده از ماشینها و سازوکارهایی که اکنون نقش بزرگی در صنایع خبری بازی میکنند.
هوش مصنوعی جایگزین روزنامهنگار؟
فرانچسکو مارکُنی، نویسنده این کتاب، اولین رئیس تحقیق و توسعه در والاستریتژورنال و استاد مدعو دانشکدهی روزنامهنگاری کلمبیاست که در این کتاب به چالشهای ظهور مصنوعی در اتاقهای خبر میپردازد.
سوال اینجاست که آیا ماشینها جایگزین خبرنگاران میشود؟ آیا میتوان به ماشینها اعتماد کرد؟ آیا انسانهایی که ناقص هستند میتوانند یاد بگیرند که دست در دست هم با ماشینهایی کنار بیایند که به ندرت خطا میکنند؟
این پرسشها و سؤالات دیگر را در پرتو روندهای نوظهور و چالشهایی که خبرسازان در عصر دیجیتال با آن مواجه هستند، در کتاب هوش مصنوعی و آیندهی روزنامهنگاری بررسی میشود. مارکنی کتاب را با معرفی شخصیتی خیالی به نام «خبرساز»(Newsmaker) آغاز میکند.
مارکنی توضیح میدهد که چگونه هوش مصنوعی به چالشی اجتنابناپذیر تبدیل شده است و بیشتر خبرسازان با آن مواجه خواهند شد. هوش مصنوعی به ماشینهای هوشمندی اشاره دارد که از تجربه یاد میگیرند و وظایفی شبیه انسان را انجام میدهند.
از نظر نویسنده، روزنامهنگاری سنتی از یک رویه خطی نسبتاً دشوار در منبعیابی و بستهبندی اطلاعات پیروی میکرد. ولی امروز هوش مصنوعی جریانی پویا و کارآمد را در تولید محتوای خبری امکان پذیر میکند.
به این معنی که با هوش مصنوعی یک روزنامهنگار توانایی دسترسی به بسیاری از منابع اطلاعاتی را دارد و این کار را با سرعت بیشتری انجام میدهد. به عنوان مثال، میتوان فایل صوتی مصاحبه را به هوش مصنوعی داد تا پیاده و تجزیه و تحلیل کند.
به عبارت دیگر، همانطور که حضور تلفن در تحریریه توانست تا حدی از زحمات روزمرهی روزنامهنگارها بکاهد (به این معنا که نیاز به مصاحبه حضوری کمتر شد)، هوش مصنوعی و سایر فناوریهای پیشرفته هم به روزنامهنگاران کمک میکنند تا وظایف بیشماری را انجام دهند از جمله جمعآوری اخبار معمول میرود.
مارکنی نمیگوید که هوش مصنوعی میتواند جایگزین کار روزنامهنگاران شود. حرفش این است که اکنون وظایف خاصی با استفاده از فناوریهای پیشرفته انجام میشود.
پس وظایف خستهکنندهای مانند پیادهسازی مصاحبهها را ماشینها انجام میدهند و در عین حال ارزشهای اصلی روزنامهنگاری حرفهای را پشت سر میگذارند.
هدف؛ افزایش کارایی تحریریه
به همین دلیل، مارکنی بر این واقعیت تأکید میکند که تحول اتاق خبر در عصر هوش مصنوعی صرفاً مربوط به فناوری نیست، چه رسد به تغییرات مخربی که بسیاری از محققان به انقلاب دیجیتال در روزنامهنگاری نسبت میدهند.
چگونه تغییرات فرهنگی و ارگانیک میتواند به روزنامهنگاران کمک کند بر مبنای دادهها تصمیم بگیرند، همکاری بین تیم تحریریه و بقیه خبرسازان را تقویت کنند و فراتر از صنعت را بنگرند تا بهترین شیوههایی را بیابند که به تیمها کمک میکند موثرتر عمل کنند.
بهطور خلاصه، ایدههای مارکنی از این تصور ناشی میشود که استفاده از هوش مصنوعی و سایر فناوریها در روزنامهنگاری هدفش خودکارسازی صنعت نیست، بلکه در پی افزایش کارایی در جمعآوری اخبار است.
خواندن این کتاب برای همه روزنامه نگاران و محققان رسانه ای ضروری است، این کتاب مسیر روشنی برای درک هوش مصنوعی در فرآیند خبرسازی فراهم می کند.
این تهدیدهای ناشی از فناوریهای پیشرفته و ترس بر هم خوردن حریم خصوصی باعث شده تا این تصور پیش بیاید که نویسنده آن طور که باید و شاید قدرت فناوری را جدی نگرفته و پیامدهای منفی آن را نادیده گرفته است.
در واقع، فناوری یا هوش مصنوعی در این مورد برای استدلال در سطح انسان طراحی شده است. با این حال، معلوم نیست منظور از «سطح» استدلال چیست و چه کسی مرز آن را مشخص میکند.
شکی نیست که ماشینها و بهویژه الگوریتمهای هوش مصنوعی پیچیدگی و سوگیریهای خاصی را در جمعآوری اخبار وارد میکنند. روزنامهنگاران شاغل به عنوان مصرفکنندگان فناوری، الگوریتمها را ایجاد نمیکنند، بلکه یاد میگیرند که فقط از آن استفاده کنند آن هم بر مبنای مسیری که کارشناسان رایانه و فناوری از قبل تعیین کردهاند.
به عنوان مثال، تقریباً همه از گوگل برای جستوجو استفاده میکنند، حتی زمانی که شما در حال جستوجوی موتور جستوجوی دیگری هستید.
در حالی که میتوان گوگل را به دلیل کارآمدیاش قدردانی کرد، اما مسلماً درست است که گوگل توسط ارزشهای بازار و اقتصاد سیاسی هدایت میشود.
بنابراین، اگر چنین است، پس هوش مصنوعی در حوزه روزنامهنگاری تا چه حد از قید و بند بازارها و اقتصادهای سیاسی آزاد است؟
به طور کلی، کتاب مارکنی به موضوعی جذاب و ارزشمند میپردازد که هر روزنامهنگاری باید آن را درک کند. سبک سادهنویسی او در این کتاب باعث شده تا موضوعی پیچیده مثل هوش مصنوعی با شفافیت کامل جلو چشم ما قرار بگیرد.
البته این کاری است که خبرسازهای آینده با سهولت بیشتری انجام خواهند داد و روزی را میبینیم که هوش مصنوعی بیش از آنچه که تصور میکردیم بر آیین کار ما روزنامهنگارها تاثیر گذاشتهاند.
نویسنده: علی شاکر
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: