عطنا - رفتار تقابلی دولت آمریکا با ایران در سال ۲۰۱۸ دچار تغییر شد و از سال ۲۰۱۷ جهت نیل به این هدف به مرور اقداماتی انجام شد.
در همان بازه زمانی، با افزایش قدرت نظامی و ژئوپلیتیکی ایران در منطقه، تهران تصمیم گرفت که نوعی دیگر از پاسخ تقابلی به حملات آمریکا و غرب را در پیش بگیرد و آن تغییر سیاست تدافعی ایران به سیاست پاسخ تهاجمی بود.
در گذشته، وقتی آمریکا (با ابزارهای خود مانند تحریم یا حملات مختلف در بخش جنگ اقتصادی و امنیتی) فشار میآورد، ایران مجبور بود که در داخل خانه خود با آنها مقابله کند و امکان پاسخ متقابل در همان سطح در خارج وجود نداشت.
اما شرایط در حال تغییر بود، پس از غلبه بر داعش و پیروزی در فتنه سوریه، ایران توانست از یک محور مقاومت جدید با ابرازهای تازه قدرت در منطقه رونمایی کند.پس از آن بود که با هر رفتار خصمانه دشمن علیه کشورمان، پاسخ متقابل ایران در همان سطح در خارج از مرزهای ایران اعمال میشد.
آمریکا بعد از ۱۰۰ سال رقیبی را در مقابل خود مشاهده میکرد که ابزار کافی و لازم را جهت تحمیل اراده خود به آن کشور نداشت. همه راههای موجود توسط آمریکا تجربه شده بود: از اهرمهای اقتصادی تا آخرین حد ممکن تحریمها را به کار بودند، ولی ایران مقاومت کرده بود، از طرف دیگر آمریکا با قدرت نظامی هم نمیتوانست رفتار ایران را تغییر دهد و اندیشکدهها و کارشناسان آمریکایی هشدار داده بودند که حتی دیگر نباید روی تغییرات از داخل ایران حساب باز کنند و جنبشهای اعتراضی متعدد هم نمیتواند حاکمیت را ساقط کند.
گفتگو و مذاکرات برجامی نتوانست منجر به تغییر رفتار دائمی ایران شود. آمریکاییها مطمئن شدند دیگر برتری خاصی جهت کنترل ما را ندارند و اگر بخواهند سیاست سابق خود در رابطه با ایران خود را انجام دهند، هزینه بیشتری را باید بپردازند و از طرف دیگر هر لحظه ممکن است ایران به سمت هستهای شدن گام نهایی را بردارد که به معنی بازدارندگی نهایی تهران است. در این مقطع آمریکا سیاستی هوشمندانه را اجرایی کرد تا ایران به صورت ارادی مجبور به کاهش سطح تنش شود.
یعنی ایران با پذیرش تعهد جدید محدودیتهای جدید و خودخواستهای را در پاسخ به آمریکا اعمال کند. قبلا نمونه کوچک تری از این سیاست در بخش هستهای و محدودیتهای خودخواسته ایران با موفقیت اجرا شده بود.
توجه کنید که اقدامات متقابل به مثل ایران که حق طبیعی او بود در زمانی انجام میشد که دو طرف در چارچوب برجام یک سری تعهدهایی را قبول کرده بودند و ایران کاملا نشان داده بود که دارای ابزار قدرتی هست که بدون آسیب به توافق برجام میتواند برای آمریکا هزینه تراشی میکند.
در این نقشه ابتدا آمریکا میبایست سطح تنش با ایران را به شدت افزایش دهد و ابتدا یک هرج و مرج کامل در روابط دو طرف ایجاد شود و سپس در این آشوب یک زمین بازی جدید تعریف شده و ایران وادار شود در آن ورود کند. به همین دلیل ترامپ برجام را پاره کرد و اروپا هم مطمئن شد که ایران به برجام پایبند بماند تا نقشه درست پیش برود.بعد از خروج آمریکا از برجام، آمریکا سریعا اعلام کرد که حاضر است یک سری مذاکرات دیگر انجام دهد و به یک توافق جدید دست یابد.
این همان سیاست هوشمندانه آمریکا بود که ایران وادار شود برای رسیدن به یک توافق جدید، تعهد کند ابزارهای قدرت خود را کنار بگذارد تا توافق جدید به سرنوشت برجام دچار نشود. جالب آنجاست که در داخل هم چند جریان رسانه ای، فریاد برجام ۲ و ۳ را بلند کردند.
فاز بعدی فشار مستقیم به مردم ایران بود تا آنها از داخل به حاکمیت فشار بیاورند و حاکمیت ایران مجبور به قبول این ترکمانچای جدید شود و به تله کنترلی دشمن وارد شود. با این وجود، هرچه میگذشت نقشه مهار ایران جواب نمیداد و ایران هر روز قویتر میشد و هزینههای وارده به دشمن شدیدا افزایش یافته بود.
درست در آن زمان از داخل ایران پالسهایی به آمریکا فرستاده شد که یک فرد روی تصمیم گیری رهبر ایران و در نتیجه قوه عاقله ایران بسیار تاثیر گذار است و تا زمانی که این شخص در صحنه باشد امکان هیچ توافق جدیدی وجود ندارد و تنها راه آمریکا حذف این شخص است و بعد از آن بازوی قدرت منطقهای ایران عملا فلج میشود (حداقل تا زمان رسیدن به توافق) و آن شخص کسی نبود جز افتخار بزرگ ایران، حاج قاسم سلیمانی!
پس از آنکه چندین بار توسط برخی از مقامات ارشد و مشاوران نفوذی غرب در ایران، این هشدار به آمریکایی ها داده شد، تصمیم به حذف حاج قاسم گرفته شد. بانیان طرح، خطر این ترور را محاسبه کرده بودند.
به همین دلیل نیاز بود از داخل ایران هم سریعا یک پالس مذاکره در شب ترور حاج قاسم از سوی مقامات دولت ایران در فضای مجازی منتشر شود که ایران حاضر است با آمریکا سریعا مذاکره کند، زیرا طبق نقشه، پس از شهادت حاج قاسم عزیز، ایران باید سریعا به مذاکره وارد شود تا هزینه های ترور گریبان آمریکایی ها را نگیرد.
به هرحال هرچه بود این نقشه با لطف خدا و هوشمندی ایران شکست خورد. انتقام ایران در عین الاسد تیر خلاص به نقشه آمریکا جهت کاهش سطح تقابل ایران بود زیرا بعد از آنکه ایران برای اولین بار پس جنگ جهانی به طور رسمی به یک پایگاه آمریکا حمله کرد و آمریکایی ها بیشتر بیشتر از قبل تحقیر شدند.
ضمن اینکه شاهکار اصلی ایران تعريفی جدیدی در دنیا باب گرفتن انتقام خون سردارش بود. ایران به صورت رسمی اعلام کرد از رئیس جمهور آمریکا تا سایر مقامات دخیل در این ترور همگی باید تاوان این جسارت خود را با خون خود بدهند.
گرچه دستگاه رسانه ای غرب و مزدوران رسانه ای آنها در داخل ایران سعی کردند که اهمیت این تصمیم مشخص نشود اما انتقام ایران خصوصا پس از اجرایی شدن بخش هایی از آن و نشان دادن قاطعیت ایران، یک پیام محکم را به دنیا مخابره کرد.
گرچه در ظاهر این نقشه ابتدا بی نقص نشان میداد اما در کمال تعجب نتیجه آن یک دوره ای شدن ترامپ بود و بعد از آن آمریکا وارد دوره رکود تمدنی خود شد. در بخش رفتار تقابلی ایران نه تنها رفتار ایران مهار نشد بلکه سیاست پاسخ تهاجمی ایران به سیاست حمله پیشدستانه تغییر کرد و این گام نهایی اخراج آمریکا از منطقه محسوب میشود.
امروز پس از گذشت چهار سال مقامات آمریکایی از روی ناچاری دوباره به سمت تکرار این نقشه شکست خورده روی آوردند. آمریکا و غرب به شدت نیازمند تامین امنیت قیمت نفت است و از طرف دیگر نیاز شدید دارد تا ایران از حمایت روسیه دست بردارد.فرصت آنها بسیار کم است به همین دلیل دوباره سراغ تکرار این طرح رفتند.
زیرا اگر چین وارد درگیری ها شود آنگاه دیگر شانسی برای مذاکره (از نوع سابق ) با ایران وجود ندارد و بحث انرژی هسته ای به نفع ایران تمام شده است.امروز آمریکا جهت مهار ایران نیاز دارد که کاری کند تا ایران به جایگاه پیش از 2017 خود بازگردد یا حداقل از سیاست تهاجم پیش دستانه خود دست بکشد.
اما اینبار براساس شرایط روز برای اجرای این طرح باید در ابعاد بزرگتری به ایران فشار آورده شود اما به روش غیر مستقیم تا آمریکا نخواهد تاوان آن را بدهد و امکان مذاکره باز باشد. بعد از آن با فشار اقتصادی و تحرکات داخلی ایران را مجبور به مذاکره کنند. اما اگر دوباره ایران تصمیم بگیرد که دست به تنبیه خود آمریکا بزند، این بار هم باز نقشه شکست میخورد و این آخرین باری خواهد بود که آمریکا میتواند تا این سطح به ایران فشار بیاورد.
کافی است ایران یادآوری کند که روند تنبیه تروریست های قاتل فرمانده بزرگ ایران با تمام توان در حال اجرا است و آمریکا باید تاوان تعدی خود به ایران را بپردازد و بعد از آن با پذیرش ایران هسته ای توسط آمریکا و غرب دیگر مشکلی بابت مذاکره وجود نخواهد داشت، اما با شرایطی جدید و برابر...
نویسنده: میلاد رضایی
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: