عطنا - مهدی سیف تبریزی در مورد ریشه های اختلافات تهران و باکو اظهار داشت: مطمئنا ریشه اختلافات دو کشور را باید در دو موضوع پیگیری کرد. موضوع اولی که میتوان به آن اشاره کرد ریشه در تاریخ دارد و به زمان قرارداد ترکمنچای و جدایی مناطق شمال ارس از سرزمین مادری برمیگردد و آن چیزی نیست جز مباحث قومیتی. موضوع دیگر متوجه حضور گسترده رژیم صهیونیستی در سرتاسر شئون نظامات جمهوری آذربایجان است که امنیتملی جمهوری اسلامی را با چالش مواجه میکند.
وی ادامه داد: طرح مباحث قومیتی در سالهای گذشته با توجه به دولتها و شرایط جمهوری آذربایجان در نوع رابطه با ایران دارای فراز و نشیبهای بوده است. در برخی مواقع مانند دولت ابوالفضل ایلچیبیگ در سطوح رسمی و با شدیدترین نوع پیگیری شده و یا همانند دولت حیدر علیاف که رابطه خوبی با دولتمردان وقت در ایران برقرار کرده بود طرح مباحث قومیتگرایانه در پایینترین سطح خود یعنی در برخی رسانهها و سازمانهای مردم نهاد فرهنگی، اجتماعی پیگیری میشود هرچند سازمان امنیت این کشور مداوم بر فعالیتهای این مراکز نظارت داشته است. اما در زمان حکومت الهام علیاف که سیطره رژیم صهیونیستی در تمام شئونات جمهوری آذربایجان گسترش پیدا کرد نحوه تعامل علیاف با جریانات پانترکی و قومیتگرا کاملا متفاوت با دورههای پیشین بود. حمایت و گسترش این نوع تفکر فاشیستی در رسانههای دولتی همزمان با برخوردهای سخت با شیعیان این کشور و سپس در لایههای بعدی حمایتهای دولتی از فعالان جداییطلب آذری مقیم باکو، سیر تحولی دولت علیاف در نحوه کنش با مسئله تحریک جداییطالبان قومی در ایران را به وضوح نشان میدهد.
این کارشناسان حوزه اوراسیا تصریح کرد: اما این شیوه رفتاری پس از جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 و تغییر در ژئوپلیتیک منطقه روند شدیدتری به خود گرفت و جریانات قومیتگرا با حمایت مستقیم دولت و نهادهای امنیتی به شکلی جدی تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران را با تحریک گسلهای قومیتی و نیروهای واگرا تهدید کردند. در ماههای گذشته دولت علیاف با تکیه بر حمایتهای بیدریغ رژیم صهیونیستی و همچنین سیاستهای جاهطالبانه دولت اردوغان این تحرکات به بالاترین حد خود رسانده به نحوی که شخص اول رژیم باکو در اجلاسیه کشورهای ترکزبان مستقیما تمامیت ارضی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با جملاتی سخیف مورد تهدید قرار میدهد.
سیف تبریزی افزود: اما پایه دوم مشکلات ایران و همسایه شمالی حضور همهجانبه رژیم صهیونیستی در این کشور مسلمان و شیعه مذهب است. این رژیم از حدود 25 سال قبل با نفوذ در ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و سیاسی جمهوری آذربایجان به محلی امن برای تهدید امنیت جمهوری اسلامی در کنار مرزهای شمالی درآمده است.
وی با اشاره حادثه سفارت باکو در تهران گفت: اما در ارتباط با حادثه سفارت، ضمن محکوم کردن هرگونه اقدام در راستای ناامن ساختن اماکن دیپلماتیک، باید عرض کنم به نظر شخص بنده این حادثه باتوجه به شواهد و مستندات و نحوه رفتار رژیم باکو و آنکارا کاملا مشکوک بهنظر میرسد. در وهله نخست این سفارت باکو است که باید پاسخگوی افکار عمومی باشد که بر مبنای ادعای فرد ضارب از ماهها قبل چه اتفاقی برای همسر وی در رجوع به سفارت و عدم بازگشت از سفارت و انتقال وی به جمهوری آذربایجان افتاده است. نکته دومی که میتوان در این موضوع به آن اشاره داشت سابقه فردی و خانوادگی شخص حمله کننده به سفارت در ارتباط با گروههای قومیتگرا و تجزیهطلب است. سومین نکته باتوجه به موارد ذکر شده توان جنگ شناختی و تحریک به حمله در راستای سناریو مورد نظر باکو توسط سرویسهای امنیتی ترکیه و جمهوری آذربایجان را به شدت تقویت میکند.
این کارشناس روابط بین الملل در گفتگو با طرح نو تصریح کرد: اما نکته مهمی که در این حادثه میتوان به آن اشاره داشت نحوه برخورد سیاسی دستگاه دیپلماسی و سیاسی جمهوری آذربایجان به حادثه سفارت است. که با توجه به موضعگیریها و کنشهای سیاسی و دیپلماتیک باکو شائبه برنامهریزی شده بودن این حادثه از سوی سرویسهای امنیتی درجهت تخریب هرچه بیشتر رابطه میان دوکشور در صحنه روابط بینالملل و افکار عمومی را تقویت میکند. اینکه دولت باکو بلافاصله بعد از حادثه و بدون داشتن هیچگونه مدارک و اطلاعاتی از همان ابتدا بر تروریستی بودن حادثه تاکید و عاملان و آمران حادثه را به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران نسبت میدهد. این خط خبری بلافاصله در رسانههای باکو با شدت بسیار زیاد پیگیری میشود بدون کوچکترین دسترسی به اطلاعات فرد دستگیر شده.
وی ادامه داد: ازسوی دیگر در کمتر از یک ساعت وزیرخارجه ترکیه چاووشاوغلو در اظهارنظری عجیب بیان میکند که ترکیه آذربایجان را تنها نمیگذارد، مگر درگیری تظامی میان دو کشور ایران و آذربایجان اتفاق افتاده بود که ترکیه بلافاصله حمایت خود را از رژیم باکو اعلام میکند. آخرین و عجیبترین اقدام باکو تعطیلی سفارت و فعالیتهای دیپلماتیک این کشور در تهران بود. با نگاهی به روند اتفاقات در چند روز پس از این حادثه و همچنین موضعگیریهای غیر دیپلماتیک همانند صحبتهای بیپایه و اساس الهام علیاف در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ مبنی بر دولتی بودن حادثه سفارت باکو و دست داشتن نیروهای ایرانی در این حادثه به وضوح میتوان یک سناریو از پیش تعیین شده را مشاهده کرد که بر اساس آن قرار است دولت ایران تحت فشارهای دیپلماتیک از سوی همسایگان و سازمانهای بینالمللی قرار گیرد تا دست آن در سیاستهای منطقهای و زیادهخواهیهای همسایگان بسته شود.
وی در مورد تاثیر متغیر رژیم صهیونیستی گفت: مطمئنا نقش اسرائیل در شرایط موجود میان دو کشور انکارناشدنی است. حضور این رژیم در جمهوری آذربایجان از همان ابتدا به منظور ایجاد هزینه و تنش امنیتی در کنار مرزهای ایران بوده است. عناصر رژیم صهیونیستی از زمان حضور خود در جمهوری آذربایجان به پشتوانه دیاسپورای 70 هزار نفره خود در دهه 90 میلادی دو هدف عمده را در این کشور برعلیه ایران پیگیری کردند. اول اهداف نظامی، که مستشاران این رژیم با در اختیار گرفتن سیستمهای مخابراتی و برخی از مناطق و فرودگاههای نظامی سعی در ضربه زدن به اهدافی خاص در خاک ایران داشتند مانند حادثه نطنز و یا چند ترور انجام گرفته در ارتباط با دانشمندان هستهای ایران. اما هدف دوم رژیم در آذربایجان که به شدت مهمتر و حیاتیتر است تعمیق و گسترش گسلهای قومیتی از طریق جعل و ساخت مفاهیم تاریخی و هویتی مجهول و دروغین برای قوم آذری درجهت ایجاد نفرت و واگرایی هرچه بیشتر نیروهای پانترک از سرزمین مادری یعنی ایران بوده است که در دستور کار نیروهای رژیم در باکو قرار گرفت. نمونه بارز و شناخته شده یکی از این افراد براندا شفر است که با نفوذ و قرار گرفتن در بالاترین ردههای دولتی رژیم باکو بهعنوان مشاور الهام علیاف فعالیت به فعالیت مشغول شد. وی را میتوان بهعنوان فعالترین فرد در ساخت هویت جعلی برای نسل جدید آذریها دانست. درحال حاضر نیز رژیمصهیونیستی با دنبال کردن استراتژی هزار ضربه چاقو سعی کرده است چالشهای امنیتی و ژئوپلیتیکی را در کنار مرزهای شمالی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند.
سیف تبریزی در مورد چشمانداز روابط دو کشور نیز گفت: به نظر بنده در شرایط فعلی که حاصل انفعال شدید نهادها و سازمانهای مربوطه به خصوص دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران است تنها تغییر رویکرد و نگرش سیاست خارجی در مواجهه با اقدامات رژیم علیاف است که میتواند ایران را از ورود به هر گونه چالش جدیتر با این کشور باز نگه دارد. بنده معتقد هستم که باید روابط ما با جمهوری آذربایجان بهعنوان یکی از همسایگان با اکثریتی مسلمان و شیعه مذهب حفظ شود اما سیاست فعلی که از سوی دستگاه دیپلماسی کشور در پیش گرفته شده و تصویری که از آن ساطع میشود چه در افکار عمومی داخلی و چه در عرصه خارجی بهخصوص در محیط آذربایجان، اقتدار و قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران را بازگو نمیکند. این امر بدین معنا نسیت که ایران رویکردی خصمانه در پیش گیرد بلکه با اتخاذ سیاستهای مقتدرانه و اهرمهای دیپلماتیک باید جواب اقدامات و گستاخیهای رژیم باکو داده شود.
وی خاطرنشان کرد: برخی از دوستان معتقد هستند برای جلوگیری از هرگونه تنش با آذربایجان باید منافع مشترکی با آنها تعریف شود و بر اساس آن منافع سیاست خارجی مجددا پیریزی شود. اما باید به این نکته توجه داشت که جمهوری آذربایجان بر اساس نقشی که برای آن در تقابل با جمهوری اسلامی از سوی رژیمصهیونیستی تعیین شده در حال حرکت است و از همینروی هیچ منافع مشترکی میان دو کشور تعریف نمیشود. جمهوری اسلامی میتواند در اقداماتی دیپلماتیک و سیاسی مزیتهای را که در سالهای قبل در جهت ترمیم روابط به رزیم باکو داده است را لغو کند و یا درجهت حفظ منافع ملی روابط اقتصادی خود را با ارمنستان گسترش دهد همچنین میتوان از پتانسیل گروههای قومی واگرا در جمهوری آذربایجان مانند تالشیها، تاتها، لزگیها و ... درجهت تامین منافع خود سود ببرد.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: