عطنا - فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیهکنندگی سید رضا محقق، در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر اکران شد. از دیگر فیلمهای معتمدی که سی و ششمین جشنوارهٔ جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد «رضا» بود که مورد نقدهای بسیار جدی قرار گرفت.
«چرا گریه نمیکنی؟» به بخشی از زندگی فردی میپردازد که برادر خود را در یک حادثه از دست داده و به حالت افسردگی و پوچی دچار شده است. این فیلم سرگشتگی فردی را که در موقعیت نامناسبی قرار دارد به نمایش میگذارد و بازتاب دهنده این است که هدفی برای حیات و بقای انسان وجود ندارد؛ همچنین سناریو این فیلم بر اساس رفتارهای ضد زن طراحی شده است و هر کدام از زنانی که با شخصیت اصلی فیلم یعنی علیرضا معتمدی در ارتباط هستند به گونهای غیر عادی به نمایش درآمدهاند. به طور کلی پنج کاراکتر خانم در این فیلم وجود دارند که با بازیگر اصلی فیلم یعنی علیرضا معتمدی در ارتباط هستند.
محسن حبیبی استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی، طی گفتگویی اختصاصی با خبرنگار عطنا به تشریح برخی از ویژگیهای این فیلم از جمله ضد زن بودن، حرمت شکنی و عادیسازی رفتارهای نامتعارف پرداخت.
حبیبی در ابتدا به نحوه شروع فیلم اشاره کرد و گفت: این فیلم با صحنهای از عریان بودن شخصیت اصلی به نام علی شهناز در حال قدم زدن در یک بیابان نمایش داده میشود که پلیس پس از شناسایی او در این حالت دستگیرش میکند. اولین شخصیت خانم این فیلم با پوشش چادر و موهای بیرون و آرایش در کلانتری حضور پیدا میکند و خود را عمه علی معرفی میکند؛ این در حالی است که این خانم به لحاظ سنی نیز از علی جوانتر به نظر میرسد. همچنین در ادامه این خانم رفتارهای سنتی از جمله پخش نذری و برگزاری مراسمات مذهبی دارد و به دلیل اینکه علی دست از کار و زندگی خود کشیده، دائما به او گوشزد میکند که گریه کن تا به تعادل روحی برسی اما این اتفاق نمیافتد. در واقع این خانم به صورت گزینشی به رعایت برخی اعمال دینی میپردازد و به تمام احکام دینی پایبند نیست.
وی برخی از ویژگیهای دومین شخصیت خانمی که در کنار علی شهناز دیده میشود را برشمرد و گفت: این خانم شدیدا شیفته و عاشق علی شده و احساساتش بر عقل غلبه پیدا کرده است و با کوچکترین اشتباهات با علی قهر میکند اما باز پیش او برمیگردد. وی حتی به رفتارهای سلیقهای که علی بر او تحمیل میکند نیز موافقت میکند و پیشنهاد ناگهانی عقد با او را میپذیرد.
حبیبی افزود: سومین چهره خانم در فیلم چرا گریه نمیکنی، همسر قانونی علی است که خارج از کشور است و البته قصد جدا شدن دارد اما او را طلاق نمیدهد. با این حال در ادامه فیلم این خانم به ایران بازگشته و ناگهانی وارد خانه علی میشود و با او حتی سفر میرود. از ویژگیهای این خانم که در فیلم به نمایش گذاشته شده است لذت جویی، خوش گذرانی، اهل سفر بودن و ویژگیهای ظاهری چون داشتن تتو و پیرسینگ است؛ با این حال به نظر میرسد که هر دو طرف یکدیگر را دوست دارند و رابطه آنها معلق و مبهم است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی بیان کرد: چهارمین زنی که علی در این فیلم با وی در ارتباط است، همسر برادرش است که به دلیل فوت شوهرش بسیار غمگین، آشفته و ناامید است که میخواهد تمام وسایل او را فروخته و خانه خود را رها کند. آخرین شخصیت زن در این فیلم، همسر رفیق و در واقع صاحب کارش در یک مجله ورزشی است که در ابتدا مخاطب او را زنی شاغل معقول تجسم میکند اما رفته رفته متوجه میشود که این زن هم مورد استثمار همسرش قرار گرفته است و دلیل فرزندآوری وی هم سرگرم شدن و ابزاری برای رهایی از اختلافات زناشویی بوده است.
حبیبی تصریح کرد: هیچکدام از این پنج تیپ شخصیتی خانم در این فیلم نقش اساسی در بهبود اوضاع روحی علی شهناز بازی نمیکنند و هر کدام ویژگیهای شخصیتی غیر عادی دارند. در این فیلم مردان سوار بر زنان هستند و زن به عنوان ابزاری برای زندگی شخصی مورد بهره برداری قرار میگیرند و زنان رابطهای پر از ابهام را با این مرد تجربه میکنند. در صحنههای پایانی نیز علی شهناز رفتارهای سلیقهای خود را به صورت لیست به یکی از زنانی که با او در ارتباط است تحمیل میکند و زن نیز آن را میپذیرد.
وی به نکته اساسی دیگری که در این فیلم به چشم میخورد اشاره کرد و گفت: در این فیلم کلید خانه علی شهناز در دست هر پنج زنی است که با آنها در ارتباط است و همه آنها به خانه وی دسترسی دارند؛ در واقع هیچ حرمتی برای این خانه تعریف نشده است و بسیاری از مفاهیم اساسی را برای مخاطب خالی از معنا نمایش میدهد. همچنین این فیلم ازدواج را بی معنا تلقی میکند و روابط نامشخص خارج ازدواج را مشروع و بدون اشکال قلمداد میکند.
حبیبی در راستای بی معنا جلوه دادن برخی مفاهیم اساسی گفت: در انتهای فیلم نیز حضور علی شهناز را در مجلس عزاداری امام حسین (ع) به نمایش میگذارد که باز هم نمیتواند باعث گریه علی و تخلیه شدن او شود و این معنا را القا میکند که دیانت نیز تنها میتواند برای مدت کوتاهی از مشکلات روحی برهاند. نهایتا به طرز عجیبی تنها چیزی که میتواند علی را وادار به گریه کردن و تخلیه کند یک بازی فوتبال دوستانه است که داور گل او را نمیپذیرد و شروع به گریه کردن میکند! در واقع یک بازی فوتبال جایگزین خانواده، شغل، دیانت و ... میشود و برای یک بازی فوتبال حرمت قائل میشود. این در حالی است که اگر به معنای واقعی حرمت این مسائل شکسته شود دیگر هیچ جایگزیی برای آنها وجود ندارد و بی تفاوتی نسبت به این ارزشها میتواند مشکلات بزرگتری را رقم بزند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: