تفاوت ولایت فقیه با ولایت سفیه

عطنا - اکثریت مردم ایران به دلیل بهره مندی از فرهنگ و تفکر خاص خود که برآمده از اسلام ناب محمدی و فرهنگ علوی و فاطمی است، ولایت در معنای سرپرستی و رهبری سیاسی فقیهی عادل ، مدیر، مدبر، آگاه به زمان ، شجاع ، حکیم و... در مسایل بنیادین و راهبردی و کلان جامعه را بر اساس معرفت ، آگاهی ، ایمان و باور و  نیز  بر اساس  تجربه تاریخی دراز مدت خود از زمان ظهور اسلام تا کنون پذیرفته اند.

پیشینه تاریخی این هوشیاری سیاسی  و باور دینی ، سنت  فرهنگی و دانش  معرفتی ایرانیان  را در تاریخ معاصر ایران می توان  به پیروی مردم در واقعه رژی و جریان مشروطه از رهبران دینی خود دانست. در جریان نهضت امام خمینی نیز حداقل از واقعه مهم ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و حوادث مهم پس از آن که در نهایت به پیروزی مردم ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ منجر شد،و همچنین از پس از پیروزی سال ۵۷  تا امروز  که در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، در ابن  دهه های حساس و سرنوشت ساز ، اکثریت  مردم ایران در تمام فراز و نشیب ها با اعتماد به ولایت فقیه و اطاعت از مدیریت کلان سیاسی آن، که  ابتدا در شخص حضرت امام خمینی به عنوان بنیانگذار و معمار اصلی  انقلاب مصداق پیدا کرده بود و پس از رحلت امام خمینی، از آن زمان در طول سی و چهار سال با  پیروی و اعتماد فوق العاده به حکمت نظری و عملی مقام معظم رهبری در هدایت کشتی انقلاب اسلامی،  به عنوان جانشین امام خمینی و تداوم گر راه و سیره آن حضرت،  در تمام حوادث ریز و درشت آن در این مدت ، اکثریت مردم ایران به ولایت فقیه ، اعتماد کردند و حاضر نشدند، مدیریت و راهبری  کلان جامعه را در مسایل اساسی جامعه ، به ولایت سفیه وا گذار کنند.

سزاوار و شایسته چنین  مردم آگاه و با علم و فرهنگ و تمدنی چون مردم ایران، زیر پرچم ولایت فقیه بودن است تا زیر پرچم  ولایت سفیه قرار گرفتن. اساس ، مبنا و  معیار در ولایت فقیه،  علم، عقل، معرفت، باور ، تزکیه و خودسازی، تقوی الهی ، درک زمان و زبان روز، تدبیر ، حکمت، و دیگر صفات نظری و عملی است که فقیه واجد شرایط باید در بالاترین حد ممکن آن، از آن برخوردار باشد.خداوند ابتدا این صفات را در حد  نهایت کمال عصمت در معصومین قرار داد تا این ذوات مقدس بتوانند تکیه گاه کاملا مطمئن برای مردم در اداره دنیا و آخرت آنان باشند و در غیاب معصوم ، با وضع شرایط بسیار سنگین و سخت این ولایت و سرپرستی را به برخی از فقهای واجد الشرایط واگذار فرمود.

بر اساس سنت های الهی، قوم، جماعت و گروه و سرزمینی که مردمانش در سایه ولایت فقیه به زیست اجتماعی خود ادامه دهند، از نعمت های خداوندی بهره مند می شوند، همانند مردم ایران که از ۲۲ بهمن ۵۷ تا کنون ،علی رغم همه ی بحران سازی های کوچک و بزرگ شیطان بزرگ آمریکا علیه مردم و کشور ایران ،  اما چون مردم ایران، حرمت و پیروی از ولایت فقیه را از دل وجان پذیرفته بودند، نه تنها  آرزوی سران کاخ سفید و رهبران رژیم جعلی اسرائیل و سران کشورهای اروپایی در نابودی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به باد فنا رفته است،  بلکه این مردم و کشور ایران است که با وجود همه ی مشکلات معیشتی و روانی و اجتماعی زاییده دست دشمنان خارجی ، و غرب گرایان داخلی و رفاه طالبان و دنیا گرایان داخلی و برخی مدیران نا لایق، باز ابن مردم و کشور ایران است که از ؛جنگ تحمیلی سربلند بیرون آمد.،از جنگ رسانه ای و شناختی امپراطوری رسانه ای غرب ، سرافراز بیرون آمد.از جنگ اقتصادی و تحریم و تحریف و محاصره اقتصادی و سیاسی پیروزمندانه خارج شد.

البته با تحمل سختی ها و فشارها که اتفاقا، ولی نعمتان انقلاب و مردم محروم ایران ، در این رنج بیشترین آسیب را دیدند، همان هایی که در جنگ و در دفاع از حرم و در کور کردن چشم فتنه ها عزیزان خود را نیز  هدیه کرده اند..نعمت های خداوند بر مردمانی و سرزمین هایی بارش دارد که  پرچم ولایت فقیه را با علم و آگاهی پذیرفته اند و بهای آن را نیز داده اند.بر اساس سنت های الهی، مردمانی که پرچم  ولایت سفیه را قبول کرده اند بویژه اگر مسلمان باشند،  و با سرپرستی حاکمانی سفیه، ظالم ، خودخواه، اهل جور وستم  و هم پیمان و دوستدار صهیونیست ها و کفار آمریکایی باشد، را مجازات می کند. مردم ایران،  این روزها با شادی و نشاط اجتماعی،  از یک سو دهه فجر انقلاب خود را جشن می گیرند، و از سوی دیگر خرسند  و خوشحال هستند از عفو رهبری عزیز،  مقتدر و حکیم و مظلوم خود ، در بخشش کسانی که تحت تاثیر بوق های رسانه ای شیطانی اینترنشنال و بی بی سی و صدای آمریکا و دیگر شبکه های ماهواره ای دشمنان این آب و خاک قرار گرفتند و حدود ۱۰۰ روز فرصت سازندگی را ازدولت و ملت گرفتند. این است تفاوت زیر پرچم  ولایت‌ فقیه بودن تا زیر پرچم  ولایت سفیه بودن.

نویسنده: ابوالقاسم فاتحی دهاقانی