عطنا - «نشنالاینترست» تحلیلی از «جفری آرونسون» محقق «موسسه خاورمیانه» در واشنگتن، منتشر کرده که مدعی است مرحله جدیدی از دیپلماسی هستهای ایران و آمریکا شکل گرفته است که سنگ بنای آن «پذیرش متقابل مفهوم ابهام هستهای» است.
اکنون همه چیز تغییر کرده و وضعیت بدتر از زمان قبل از برجام است. تهران اکنون میتواند در کمتر از یک هفته اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای یک بمب تولید کند. امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه اخیراً پیشنهاد کرد که احتمالاً به یک «چارچوب جدید» نیاز است. اکنون در واقع «چارچوب جدیدی» در حال ساخت است.
شکست برجام فرصتی برای ایجاد تفاهم پس از برجام بین واشنگتن و تهران ایجاد کرده که ممکن است در واقع ماندگارتر و موثرتر از برجام در حال مرگ برای خنثی کردن نگرانیهای واشنگتن (اگر نه اسرائیل) باشد. سنگ بنای مرحله جدید دیپلماسی هستهای ایران و آمریکا، پذیرش متقابل مفهوم ابهام هستهای است.
این تحول محتاطانه در روابط ایالاتمتحده و ایران مبتنی بر منافع دوجانبه ایران و آمریکا برای حفظ و ارج نهادن به ابهام در مورد توانایی تسلیحات هستهای ایران است.
ابهام هستهای موضوع غنیسازی اورانیوم را که در کانون توجه دوران برجام قرار داشت، نادیده میگیرد. در عوض بر تصمیم عمدی مبنی بر عدم اعلام وجود قابلیت تسلیحات هستهای تمرکز میکند. این سیاست عدماطمینان عمدی به کاهش فشار ناخواسته جامعه بینالمللی برای خلع سلاح کمک میکند.
پارامترهای این معامله بزرگ جدید بین تهران و واشنگتن اولین بار در تابستان گذشته ظاهر شد و عناصر کلیدی آن در چارچوب تعهدات ایالاتمتحده به اسرائیل اعلام شد. توافق آمریکا و اسرائیل، به ایران در مورد غنیسازی اورانیوم هشدار نمیدهد، بلکه نسبت به خطر بیسابقه به کارگیری «همه عناصر قدرت ملی» ایالات متحده در صورت انتخاب دستیابی به سلاح هستهای هشدار میدهد.
به نظر میرسد ایران خط جدیدی را که واشنگتن اعلام کرده، درونی کرده است. در پی اعلامیه آمریکا، کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران و دستیار ارشد مقام معظم رهبری اذعان کرد که ایران توانایی تولید سلاح هستهای را دارد، اما تصمیمی برای تولید ندارد.
عصر جدید هستهای دو مفهوم را در قلب برجام رو به مرگ رد میکند. ابهام به جای وضوح، نیتها به جای قابلیتها، در قلب عصر ثبات استراتژیک هستند که اکنون به طور آزمایشی توسط واشنگتن و تهران ارائه میشود.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: