عطنا - به مناسبت درگذشت علی اکرم همت زاده، مردی که آرزوی پیوستن به سرزمین مادری را داشت…
لابی جمهوری آذربایجان در ایران همواره از موانع اصلی نگاه اصولی به آن سوی مرزهای ارس و آستاراچای هستند. بهانه هایی که آنها همواره مطرح می کنند در طول ۳۰ سال گذشته صدمات فراوانی را به سیاست، امنیت، اقتصاد و فرهنگ ایران وارد کرده است. آنها با نفوذ در ارکان تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور همواره مانع اتخاذ رویه های درست بوده اند. اکنون جمهوری اسلامی ایران در قفقاز هیچ قدرت آلترناتیو قابل اتکایی ندارد و همه گزینه ها موقتی هستند.
واصف طالب اف رئیس مجمع عالی جمهوری خودمختار نخجوان و رئیس اجرایی منطقه، علیرغم خواست دولت الهام علی اف پیوندهایش را با ایران محکم کرده بود. وی چهارشنبه هفته گذشته با حضور در باکو مجبور به استعفای اجباری شد. طبق معمول مقام های ایرانی تنها تماشاچی بودند تا پایگاهی دیگر در کنار مرزها برای “تهدید” تاسیس شود.
روز پنجشنبه اول دی ماه نیز علی اکرم همت زاده (همت اف) رئیس دولت خودمختار تالش مغان در سن ۷۴ سالگی در شهر لاهه هلند درگذشت. علیاکرم همتاف، رهبر جمهوری خودمختار تالش-مغان در جنوب خاوری منطقه خاک جمهوری آذربایجان فعلی بود که در جریان ماجراهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در سال ۱۹۹۳ در این منطقه اعلام خودمختاری کرد. اما پس از یک سری از اتفاقات سیاسی و نظامی، در نهایت در تاریخ ۲۳ اوت سال ۱۹۹۳ بر اثر حمله نیروهای دولت باکو و خودداری علیاکرم همتاف از درگیری مسلحانه، جمهوری خود مختار تالش مغان ساقط شد و همه رهبران آن از جمله همتاف دستگیر و زندانی شدند. وی پس از تحمل ۱۰ سال حبس از زندان آزاد و به هلند پناهنده شد و سرانجام در این کشور درگذشت.
بررسی اینکه چگونه دولت جمهوری اسلامی ایران فرصتها را از دست می دهد محتاج به یک نمونه تاریخی بود که تقارن این دو رویداد بهانه خوبی برای طرح این موضوع است.
تنش در روابط ایران و آذربایجان
دیپلمات ایرانی که خواست نامش فاش نشود درباره ماجراهای منجر به کناره گیری سید ابوالفضل علی اف «اِلچی بگ» از ریاست جمهوری می گوید: “شیوه نادرست اداره کشور، شکست های پی درپی در جبهه های قره باغ، فرصت طلبی پان ترکهای حزب مساوات، وابستگی بیش از حد به ترکیه در کنار ترویج پان ترکیسم تخیلی و تهدید همسایگان، دولت آذربایجان را در شرایط سختی قرار داده بود. نقشه ای ترسیم شده بود که بخشی از خاک کشورهای ایران، روسیه و گرجستان را قسمتی از قلمرو جمهوری آذربایجان معرفی می کرد. الچی بگ علنا از سقوط حکومت ایران و استقلال مناطق آذری نشین ایران با نام آذربایجان جنوبی سخن می گفت.“
اصل ماجرا این بود که تجربه اقدامات تحریکات الچی بگ برای تجزیه آذربایجان، مقام های بلند مرتبه را نگران کرده بود. او در سفر علی اکبر ولایتی به باکو در حالی که مست بود از عبور فاتحانه نادرشاه افشار از روی پل خداآفرین و شکوه آذربایجان سخن می گفت.
گروهی از طرفداران اندیشه پان ترکیسم به صورت خودسر از ایران به جبهه های جنگ قره باغ رفته بودند و پس از دریافت سلاح از نیروهای وابسته به دولت با ارمنی ها می جنگیدند.
واکنشهای داخلی به الچی بگ
صورت حسین اف وزیر دفاع به گنجه رفته و علیه او کودتا کرده بود. علی اکرم همت اف با استعفا از معاونت وزارت دفاع، نیروهای تیپ لنکران را از جبهه قره باغ فرا خوانده بود و در هفت رایون تالش نشین (لنکران، ماساللی، آستارا، لریک، یاردیملی، جلیل آباد و بیله سوار) هم مرز با ایران اعلام خودمختاری کرد. حتی رایون نفت چالا در همسایگی لنکران هم می خواست به ترکیب این منطقه خودمختار بپیوندد.
استقرار حیدر علی اف
حیدر علی اف رئیس مجلس آذربایجان در چنین شرایطی با حمایت سفارت جمهوری اسلامی ایران از نخجوان به فرودگاه باکو آمد و با اسکورت شبه نظامیان گروه دامون، یکسره به ساختمان مجلس رفت. الچی بگ با رای نمایندگان از ریاست جمهوری برکنار و حیدر علی اف کفیل ریاست جمهوری شد. چند ماه بعد انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و حیدر علی اف رئیس جمهور شد.
ارتش منظم نبود و نظامیان ارتش، داوطلبان و مردم محلی با نیروهای چریک ارمنی و ارتش ارمنستان می جنگیدند. حیدر علی اف تمایل به استقرار ارتش واحد داشت و از شبه نظامیان جبهه خلق، نیروهای وابسته به وزارت دفاع، گروه دامون، صورت حسین اف و علی اکرم همت اف خواست تا از دولت مرکزی پیروی کنند اما آنها قبول نمی کردند.
پادرمیانی سفارت ایران
علی اکرم همت اف بهخاطر سیاست ضد دین و قوم پرستی پان ترکها در پایتخت می خواست در این منطقه یک دولت خودمختار مستقر کند. بخشهایی از نیروهای تابع دولت به سمت لنکران حرکت کردند و مسیر ارتباطی به سالیان را بستند. سوخت، گندم و سایر نیازمندی ها از باکو به مناطق تحت اداره شورای تالش مغان نمی رسید اما این مناطق با ایران هم مرز بود و دو پایانه مرزی آستارا و بیله سوار و بندر لنکران را در اختیار داشت.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی با او در لنکران رایزنی کرد. همت اف از ایران تقاضای حمایت سیاسی و ارسال گندم و نیازمندی ها را داشت تا پس از زمستان بتواند انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند. نیت اصلی او این بود که پس از روند قانونی، یک رفراندوم برای جدایی از ترکیب آذربایجان و الحاق به ایران هم برگزار کند.
ایران در چنین شرایطی همت اف را با تضمین به باکو دعوت کرد و او پای میز مذاکره با علی اف نشست. حیدر علی اف یک قول شفاهی برای قبول خودمختاری این منطقه و به رسمیت شناختن حقوق قومی تالش ها را داد، مشروط بر اینکه نیروهای تیپ لنکران که خوب می جنگیدند باز هم به جبهه های در حال سقوط قره باغ بازگردند.
نگرانی حیدر علی اف
حیدر علی اف از نیروهای شبه نظامی لنکران و گنجه نگران بود و می ترسید که همت اف و حسین اف به سمت باکو حرکت کرده و دولت را سرنگون کنند. نیروهای تحت فرمان همت اف به جبهه قره باغ رفتند ولی علی اف دستور حمله به لنکران را صادر کرد! همت اف به پادگان واحد ۱۷ نظامی در لنکران رفت و از اعضای دولت موقت و باقیمانده نیروهای شبه نظامی خواست تا دست به اسلحه نبرند.
سکوت سفارت ایران
سفارت ایران در باکو در ابتدای کار علی اف قدرت زیادی داشت. رئیس جمهور آذربایجان بنا به خواست ایران سفیران ترکیه و آمریکا را دیپورت می کرد و پیش از آن در نخجوان همکاری خوبی با ایران داشت. جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی قرار گرفته بود؛ اما پس از حمله نیروهای ارتش آذربایجان به لنکران اقدامی برای جلوگیری از دستور حمله و آزادی اعضای مقامات دولت موقت تالش مغان انجام نداد. از این رو، تعدادی از اعضای دولت تالش مغان به ایران آمدند و مدتی با مقام های ایرانی رایزنی کردند اما بدون نتیجه به روسیه و اروپا رفتند…
نمایندگان علی اف مذاکراتی با صورت حسین اف در گنجه برگزار کردند که نهایتا او هم با حمله نیروهای دولتی و درگیری مسلحانه سرکوب شد. علی اف از گروه دامون خواست به وزارت کشور بپیوندند اما آنها در جبهه ها از کسی دستور نمی گرفتند و البته آنها نیز به سرنوشت مشابهی دچار شدند و سرکوب شدند.
در آن دوره، تاکید گروهی از کارشناسان و تصمیم گیران ایرانی این بود که نباید ثبات داخلی و قدرت دولت این کشور را تضعیف کنیم!
نظریه تجزیه، ابزار لابی آذربایجان
پیشنهاد ایجاد یک دولت مختار در ترکیب این کشور و یا الحاق منطقه تالش مغان به ایران مورد قبول وزارت خارجه نبود. مناطق آذری و تالش نشین در مرز دو کشور جمهوری آذربایجان و ایران به هم پیوسته اند. تعداد تالش های حاضر در دوطرف مرز چندان زیاد نبود و از نظر جمعیتی و پراکندگی جغرافیایی قوم کوچکی هستند اما آذری های ایران و آذربایجان جمعیت و پراکندگی قابل ملاحظه ای دارند.
تحلیل کارشناسان وزارت خارجه این بود که اگر تالش ها را بپذیریم ممکن است که غرب سفیدرود در گیلان و قسمتهایی از مناطق اطراف اردبیل در خلخال، نمین و مشگین شهر (استان اردبیل امروزی) در خطر تجزیه قرار بگیرند و تالشهای دو طرف یک کشور مستقل ایجاد می کنند. همین اتفاق سپس در مورد آذری ها روی می دهد و مناطق وسیعی از شمال غرب تا نزدیک مرکز کشور ممکن است از ایران تجزیه شوند.
دومینوی تجزیه
تحلیلگران از یک دومینو سخن می گفتند که ممکن است از یک نقطه شروع شود و سپس به سایر اقوام برسد. تنش ژئو پلتیک اقوام جدا شده ایران در دو سوی مرز سیاسی همه را نگران کرده بود. موضوع جدایی آذری ها، کردهای غرب ایران، عربهای خوزستان و جنوب، لرها، ترکمن ها و بلوچها هم در تحلیل آنها گنجانده شده بود. ریشه تحلیل آنها جدایی طلبی سالهای پس از انقلاب اسلامی بود و مثال کردستان را پیش می کشیدند. تحلیل و تفسیرهایی که در نهایت باعث دور ماندن و جدایی نه تنها تالش مغان از میهن اصلی، بلکه دور افتادن سرزمین های اران نیز شد و اکنون پس از گذشت سالها، نتیجه آن تصمیمات اشتباه را میتوان به وضوح لمس کرد.
چنانچه به گفته های دیپلمات مذکور دقت کنیم، سخن از رویدادهای سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) تالش مغان همچنان بوی تازگی می دهد. از سوی دیگر، ناگاه خواننده به یاد عدم پخش مستند حیدر علی اف میافتد که لابی آذربایجان با توجیه حفظ روابط دو جانبه و جلوگیری از فشار به مردم جمهوری آذربایجان مانع از پخش آن شدند. این لابی که در ابتدای تشکیل خود خدمت بزرگی به دولت آذربایجان کرده، اکنون نیز مانع ایجاد هرگونه ابزار فشار علیه توهمات دولت مستقر در باکو شده است؛ و نتیجه این لابی گری چیزی برای ایران نبوده است جزء: باز شدن پای رژیم صهیونیستی به شمال مرزهای شمال غربی ایران!
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: