عطنا - دکتر عباسعلی رهبر دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و متخصص جامعه شناسی سیاسی است. بعضی از کتابهای وی عبارتند از؛ اصول و روش های تحلیل سیاسی؛ تبیین ابعادی بیانیه گام دوم انقلاب از نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ جستاری در جامعه شناسی سیاسی ایران؛ جهانی شدن انقلاب اسلامی و پایان تاریخ.
دکتر عباسعلی رهبر در این گفت و گو، ضمن تأکید بر لزوم فهم مضاعف از اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، شبکه معنایی اندیشه سیاسی ایشان را در ارتباط و انسجام مفاهیم بنیادین معنویتگرایی، کرامت محوری انسان و جامعه، عقلانیت انقلابی هوشمندانه و عدالت مداری می داند که با اقتدار ملی و هویت اصلی ایرانی اسلامی و شناخت دشمن همراه می شود. از نگاه او در اندیشه رهبر فرزانه انقلاب، معنویتگرایی با نفی استکبار، ظلم ستیزی و سکوت نکردن در برابر قدرت های خارجی استعمارگر همراه است. از این بیان می توان نتیجه گرفت که بسیاری از معنویتگرایی های سکولار کم معنا و به نوعی خودشکن و متناقض هستند. رهبر همچنین به برتری های مردم سالاری دینی بر دموکراسی غربی، حتی در توجه به مردم و مقام کرامت انسان می پردازد. از دیگر نکات نقض این گفت و گو تصریح به خطرناک تر بودن دشمن درونی نیست به دشمن بیرونی در دیدگاه مقام معظم رهبری است. دشمن شناسی و هویت ملی از موضوعات محوری گفتوگوی حاضر است؛ محورهایی که عقلانیت و خلاقیت های دستگاه عقلانی رهبر معظم انقلاب را بیان می کند؛ عقلانیتی که در برابر عناصر سلبی عقلانیت، مانند تحجر و سازش کاری و محافظه کاری، قرار می گیرد.
فهم مضاعف از اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به چه معناست؟
فهم مضاعف به نوعی فهم فن و فهم تفصیلی است؛ به عبارتی از آنچه در متون، بیانات و موضعگیریهای رهبر معظم انقلاب است، فهم اولیه ای برای مخاطب حاصل میشود، اما اگر ما با نگاه معرفت شناسانه و روش شناسانه وارد عرصه فهم شویم و روی این فهم، فهم دیگری صورت گیرد، فهمِ فهم را برای ما ایجاد می کند. فهمِ فهم می تواند با شواهد و شاخص ها بر اساس نگاهی عالمانه، منصفانه و خیرخواهانه وارد تبیین موضوع کند و از افراط و تفریط دور سازد؛ لذا فهمِ فهمی که من درباره آن صحبت می کنم، فهم همدلانه در جهت تفسیر و فهم اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری است. معنای مترادف این فهم، فهم مضاعف از اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب است.
طبیعی است که فهمِ فهم یا فهم مضاعف از اندیشه سیاسی نیاز به اصول و مبانی دارد. در ارتباط با اصول و مبانی باید نسبت به روش شناسی آن حل شود و خروجی آنها در عالم اندیشه سیاسی و در مصادیق و موضوعات مرتبط با پدیده های اجتماعی و سیاسی شناخته شود؛ زیرا اندیشه خود به خود پدید نمیآید و خود به خود پراکنده نمیشود، بلکه بر اساس یک سری مبانی و اصول به وجود میآید که باید به خروجی و ثمره عینیِ اجتماعی و سیاسی آن در عرصه قدرت توجه شود؛ از این رو ما مفهوم اندیشه سیاسی را از سویی با بحث مبانی و اصول و از سویی با بحث روش شناسی گره می زنیم اما این دو کافی نیست؛ باید ثمره عینی و عملی اندیشه در اثر گذاری بر جامعه در فرایند فهم عملی جامعه که ناشی از تأثیر حکمت نظری و حکمت عملی است، به نیکی مشخص شود.
در ارتباط با بحث مبانی، برای فهم اندیشه سیاسی به الگویی از هستی شناسی سیاسی، انسان شناسی سیاسی، معرفت شناسی سیاسی و ارزش شناسی سیاسی نیاز داریم که بتواند در فضای اجتماعی و سیاسی مسیر ما را مشخص کند؛ به عبارتی، بحث از هستی شناسی سیاسی، شیوه اندیشیدن به سیاست و نوع نگاه و نگرش ما به جهان هستی را ترسیم میکند. آن چه در فهم مضاعف اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به کرات دیده میشود، نوعی هستیشناسی الهی مدار است؛ یعنی در کنار جهان مادی، جهان های دیگری نیز در اندیشه سیاسی ایشان دیده میشود؛ هم جهان اشراقی و هم جهان صدرایی. حتی گزاف نگفته ام اگر بگویم که جهان دیگر، جهان ابن سینایی است. در واقع نگرش مادی و نگرش معنوی در جهان های گوناگون با هدف نگاه الهی محور و توحید محور که در فهم "یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ" هست، در اندیشه و مبانی اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب وجود دارد. شاید از مهمترین موضوعاتی که در نظام تربیتی حوزه و معارف اسلامی پیرامون آن بحث میشود. بحث "لا إلهَ إلَّا اللهُ"، "قولوا لا إلهَ إلَّا اللهُ تُفلحوا"، "لاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ" و "یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ" است که باید درفهم اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری به آن ها توجه وافری داشته باشیم.
حضرت امام (ره) به این موضوع به گونهای دیگر توجه کرده و فرمودهاند که جهان در دست من است ولی اختیار من در دست خودم نیست. همچنین در نامه ای که به گورباچف نوشتند، فضا را به عنوان فضای تمهیدی برای آخرت گرایی و معنویت گرایی مطرح کردند. شاگرد ایشان، حضرت آیتالله خامنهای، نیز در فرم جهان غیب و اعتقاد و باور به آن همین دیدگاه را دارند. نکته دیگر، بحث انسان شناسی، تاثیر آن بر امر سیاسی تعامل اینجا می باشد. آیا انسان در فضای تنیسم است؟ یعنی انسان و خدا در یک فضا و حتی در یک عرض قرار میگیرند، جهان شبه خدا می شود یا فارغ از خدا؟ نکته بسیار مهم این است که انسان جانشین خدا می شود، آیا رابطه بین انسان و خالق نیز مطرح میشود؟ انسان در چه فضایی ربوبیت و خالقیتی قرار میگیرد؟ طبق دیدگاه رهبر معظم انقلاب به نوعی برگرفته از نگاه صدرایی است، انسان نه به عنوان حیوان ناطق، بلکه به عنوان حیّ متأله است که به درجات الوهیتی وابسته میشود و این حیّ متأله اهلیت زنده بودن و زنده شدن و حتی زنده کردن را دارد؛ انسانی که می تواند تغییر دهد، می تواند سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود را در دست بگیرد. این از بُعد انسانی است که باید به آن توجه کافی و وافی شود.
آرمان کرامت به عنوان کانون حقوق بشر غربی نیز مطرح میشود. پرسش این است که بخش سیاسی کرامت در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری چه نکته هایی دارد؟
یکی از توصیه های معظّم له تقواست که از آن به عنوان دستاورد معنوی یاد می کنند. ایشان توصیه به تقوا را وظیفه همگانی و شامل همه میداند، حتی بحث خودشان را مطرح و این نگاه را در قالب تواصی بیان میکند که باید همدیگر را به حق و صبر و حفظ راه مستقیم توصیه و سفارش کنید تا از این راه منحرف نشویم و ادعای تقوا به تنهایی کافی نیست. رهبر معظم انقلاب در این نگاه به مفهوم کرامت معتقد است؛ یعنی ما باید تقوا را در زندگی و رفتارمان بروز دهیم. ایشان مهم ترین عرصه تقوا را برای مسئولان می داند؛ عرصه ای که مسئولیت های اجتماعی و هدف های انقلابی را به جد دنبال میکند. به اعتقاد ایشان انقلاب اسلامی اهداف و نشانه هایی دارد که از آن اهداف باید سعادت دنیا و آخر و مردم را در پی داشته باشد. تعالی اخلاقی باید کشور را به نقطه برساند که شایسته کرامت انسانی است؛ یعنی فضایی برای رشد استعدادها و بهره بردن افراد از مواهب الهی باشد.
در این منظومه کرامت بخش به آزادی، علم و فضایل علمی توجه می شود. ایشان معتقد است جمهوری اسلامی با شعارهایی همچون استقلال، آزادی، رشد معنوی، تعالی مادی و ایجاد محیط امن جایگاه والایی را برای کرامت قائل است و این شعارها و موضوع باید بتواند در فهم و تحقق کرامت به نام خودشان را مطرح کنند. موضوعات گوناگونی در بحث کرامت و وجه سیاسی کرامت مطرح میشود که از مهمترین آنها وجه به رسمیت شناسی دیگران است. این کرامت، هم کرامت ذاتی و هم کرامت اکتسابی است. ما در بحث فهم اجتماعی و سیاسی کرامت باید رسمیت شناسی را مورد توجه قرار دهیم. مقام معظم رهبری در فصول گوناگون اندیشه سیاسی و دیدگاههای مختلف شامل یکسری از موضوعات و مباحث مهم را به رسمیت می شناسد؛ از جمله این که به حق اکثریت توجه شود و حقوق اقلیت مورد توافر قرار نگیرد و این که حق مخالفان و منتقدان و حق مردم در فهم رأی، تاثیر رأی، و حفظ رأی حفظ شود و از آن به عنوان حق الناس یاد میکند. همچنین تاکید ایشان بر حفظ امت اسلامی و وحدت جهان اسلام، بر مبنای همین بحث کرامت است.
در بحث اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب آنچه در عالم سیاست جنبه عملی و عینی مییابد، بحث کرامت است. اگر بتوانیم مفاهیم اندیشه سیاسی ایشان را به دست آوریم بیگمان به منظومه معرفتی در نگاه جامع اولیه می رسیم. کرامت، عقلانیت، معنویت، عدالت، مردمسالاری، دشمن شناسی، هویت شناسی و هویت ملی از آن مفاهیم کلیدی است. با کنار هم قرار دادن این مفاهیم و ایجاد زنجیره ای معنایی و استخراج شبکه مفهومی بنیانی از این مفاهیم اصلی و اساسی می توانیم به مفهوم دوم یا فهم مضاعف از اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری برسیم. جامعه نگاه کریمانه بر آن حاکم باشد و انسان در آن کریم در نظر گرفته شود و به انسانیت و ارزشهای انسانی اهانت نشود، جامعه ای است که مسیر عقلانیت را در پیش میگیرد؛ عقلانیتی که فضای لازم را برای ظلم کردن و ظلم پذیری ایجاد نمی کند. چنین جامعه ای فضای لازم را برای استفاده از منافع حداکثری مصرف عمومی و برای ارزش انسانی و دینی فراهم میکند. از این رو در راستای آن، معنویتی تولید میشود و عقلانیت و کرامت به مثابه نور جامعه را روشن و نورانی می کند.
در کنار کرامت، معنویت، عقلانیت و خروجی آن برای جامعه بحث عدالت مطرح میشود: عدالتی که مبنای حرکت انقلاب اسلامی و منطقه حضرت امام (ره) در آن پایگاه شکل میگیرد؛ عدالت حداکثری؛ عدالتی که مبتنی بر استحقاق است؛ عدالتی که مبتنی بر رفع نیازهای اولیه و نیاز های ثانویه است؛ عدالتی که ضمن توجه به تفاوت ها، به برابری و برادری به مثابه امری جامع توجه میکند. این عناصر، دیدگاههای ایجاد میکند. یکی از آن دیدگاهها مردمسالاری و توجه به عنصر مردم است؛ باید در کنار منطق اسلامیت و کرامت و عقلانیت و معنویت، جایگاه اهم و مهم مردم رعایت شود.
گفتنی است که در جایگاه اهم و مهم مردم، ناگزیر باید دشمن و هویت دشمن مشخص شود. رهبر گرانقدر ایران در بحث دشمن شناسی نگاه بسیار تاثیرگذاری دارد که مصادیق بسیار خاصی را میتوان در این قسمت بیان کرد؛ بنابراین، در میابیم که این ویژگی ها و این مفاهیم، هویت اسلامی ایرانی یا هویت ملی واحدی برای جامعه ایجاد میکند؛ هویت ملی برگرفته از عناصر فرهنگی، تجربه های تاریخی و منطقه ناب اسلام محمدی است که هم جامعه ما را متمرکز می کند، هم حرم اسلام را که بهنوعی در سرزمین ایران است، مورد توجه قرار می دهد و هم هویت جهان اسلام را احیا میکند.
آنچه نظام بین الملل در قالب ایجاد صلح جامع و فراگیر به ما کمک جدی میکند، مبارزه به وسیله دانش برگرفته از هویت اسلامی ایرانی ما است. آمریکا و استکبار با منطق زورگویی داعش را ایجاد و به گفتن آن افتخار کردند. اما جمهوری اسلامی با نثار خون شهدا، پذیرش تحریم و با هزینههایی که در این راستا پرداخت، حریم اسلام و منطقه را حفظ کرد. همچنین صلح و ثبات را نه تنها در جامعه ایرانی و نه تنها برای منطقه جهان اسلام، بلکه برای همگان بر مقام آورد که صلح جهانی است. بعضی از غربیها از فهم این موضوع عاجزند. از این جهت ما میتوانیم در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری کرامت، عقلانیت، معنویت، مردمسالاری، عدالت، دشمن شناسی و بحث هویت ملی ایرانی و اسلامی را در قالب زنجیره ای مفهومی به نیکی تبیین کنیم.
عقلانیت در منطق اسلامی، عقلانیت درمنطق معارف اسلامی و به نوعی بحث عقلانیت انقلابی چه مظاهری دارد؟
حضرت آیت الله خامنه ای مظاهر عقلانیت را هم در نگاه امام خمینی (ره) و هم در نگاه خودشان در مباحث مهمی مورد توجه قرار می دهد؛ مباحثی همچون مردم سالاری دینی، انعطاف ناپذیری در مقابله با دشمن مهاجم، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی حتی التفات ایشان به تدوین قانون اساسی نیز بر مبنای همین نگاه به عقلانیت است. شعار" مردم صاحب کشور هستند" نیز بسیار قابل اعتنا است.
توجه رهبر معظم انقلاب به عناصر سلبی عقلانی بسیار تأمل برانگیز است. ایشان تحجر، سازش کاری با دشمن، قشری گری و اسیر اوهام شدن را از همین موضوعات می داند؛ لذا اگر از عقلانیت صحبت می کند، عقلانیتی را مدنظر دارد که باعث قدرت تحلیل بالای جامعه، پیشرفت علمی و پیشرفت میان واقع بینی و آرمان گرایی می شود و حتی به اصلی و فرعی کردن موضوعات نیز توجه می کند. که این به معنای ارتقا و نوآوری و خلاقیت در عقلانیت است. نکته بسیار مهم کم شدن اختلال محاسباتی است؛ به خصوص اگر اختلالات محاسباتی را در مسئولان خودمان ببینیم. آیت الله العظمی خامنه ای همواره به این موضوع اشاره می کند که اگر جامعه عقلانی شود، نصرت الهی و امدادهای غیبی شامل حال جامعه می شود و حفظ منافع ملی و پيشرفت، در این عقلانیت بروز و ظهور می یابد. البته مقام معظم رهبری معتقد است تقوای فردی و اجتماعی بُعد معنوی عقلانیت است. ایشان به عقلانیت تعقلها عقلانیت روشن اندیش و عقلانینی که عمق استراتژیک نظام را در نظر میگیرد، توجه می کند تا بتوانند آفت های احتمالی را از بین ببرند لذا بحث اعتماد به نفس و خوداتکایی از موضوعات بسیار مهمی است که رهبر معظم انقلاب دربحث عقلانیت مدنظر دارد و به نوعی کارکرد اجتماعی گفتمان عقلانیت انقلابی را در فضایی مطرح میکند که بتواند برای ما نگاه و فهم درستی از جامعه، مسائل جامعه و فضای بیرونی و درونی ایجاد کند. شایان توجه است که ایشان مبنای اختلال در جمهوری اسلامی را عقلانیت می داند؛ یعنی اقتدار بر اساس احساس، عاطفه و توهم پیش نمی آید. ایشان محاسبه اقتدار ملی را محاسبه ای ،عقلانی درست و منطقی می داند. نکته ای که خیلی به آن توجه می کنند این است که ما باید انفعال نداشتن، شجاعت و محاسبه درست را در نظر بگیریم و در فهم درست اندیشه سیاسی عقلانیت انقلابی داشته باشیم اما متأسفانه بعضی از کارگزاران ما نادانسته و بر اساس دوری از عقلانیت انقلابی، حرف های دشمن را تکرار می کند.
معنویت و معنویت گرایی در اندیشه سیاسی در مقام معظم رهبری چه دلالت های سیاسی ای دارد؟
بحث معنویت و معنویت گرایی و تأثیر آن در اندیشه سیاسی ایشان را در موضوعات گوناگون می توان دید؛ از جمله توجه ایشان به رازونیاز، دعا، زیارت معصومان (علیهم السلام) و گفتمان عقلانیت انقلابی را در فضایی مطرح می کند که امداد از الطاف الهی اما در بعد اجتماعی عدالت را با معنویت می داند؛ یعنی باید برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشیم و البته می فرمایند معنویت هم بدون گرایش به عدالت یک بعدی می شود. بعضی از افراد اهل معنا هستند، اما نگاهی به عدالت ندارند: لذا مقام معظم رهبری تأکیدی جدی دارد که در اسلام معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسان ها معنا ندارد و انسان اهل معنا نمی تواند با نظام سلطه و ظلم و طاغوت بسازد.
نکته دیگری که ایشان مورد توجه قرار می دهد این است که باید درعرصه معنویت و معنویت گرایی، فلسفه نظام جمهوری اسلامی را در نظر گرفت. در واقع فلسفه جمهوری اسلامی را این گونه تبیین می کند که نظام جمهوری اسلامی باید بتواند چنان که اسلام از مسئولان و انسانها و ملتها خواسته است، عدالت، اخلاق معنویت و رفاه مادی را در میان مردم به وجود بیاورد. این ها مقاصد مهمی است که در فهم معنویت نمایان می شود. کسانی که عدالت، معنویت و شایسته سالاری را نادیده بگیرند و مردمی بودن مسئولان را فراموش کنند، راه را اشتباه رفته اند؛ لذا ما باید فهم مناسبی از این موضوع داشته باشیم و نگاه خودمان را ایجاد کنیم و طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب باید در اندک زمانی که در مسند مسئولیت و قدرت هستیم به فکر حال و آینده کشور و رشد مادی و معنوی ملت باشیم. الگوی جمهوری اسلامی مردم سالاری دینی است. مردم سالاری و دین دو عنصر جدا از هم نیستند و این گونه نیست که جمهوری اسلامی سلیقه ای و بر اثر جبر اجتماعی، مردم سالاری را انتخاب و به نوعی با غرب التقاط کرده باشد. حضرت آیت الله خامنه ای، حرکت اصلی امام خمینی (ره) و نوع منطق انقلاب اسلامی را مبتنی بر توجه به مردم و انتخابات را مظهر اراده ملی و نماد مردم سالاری اسلامی می دانند؛ برای همین تاکنون انتخابات در جمهوری اسلامی یک روز هم به تأخیر نیفتاده است.
مقام معظم رهبری معتقد است که دستاوردها و ثمرات مهم حضور مردم در انتخابات، امنیت و اختیار و اقتدار کشور است و البته باید دقت کرد که حضور مردم نباید در انتخابات خلاصه شود، بلکه باید خدمت و پاسخ گویی به مردم همیشه مورد توجه قرار گیرد؛ لذا بر خلاف دموکراسی های ریاکار و عوام فریب، جامعه دینی باید بر اساس نظام خدمت رسانی خالصانه و بی منت این فضا را ایجاد کند؛ از این رو، به مسئولان گوشزد می کنند که قدرت به معنای مقام جویی نیست بلکه کارگزاران و مسئولان باید قبول کنند که زحمات مردم و خدمت به مردم را به عهده بگیرند و به این علت است که اصل فلسفه وجودی دولت اسلامی را خدمت به مردم می دانند.
رهبر فرزانه ایران اشاره می کنند که دموکراسی های غربی خیلی جدی ادعای مردم سالاری حقیقی دارند، اما در عمل چنین نیست. مردم سالاری دینی در حقیقت نگاه مردم را مورد توجه قرار می دهد. ایشان بیان می کنند نظام اسلامی نظام زورگویی، نظام تحکم، نظام تخلیه فکر و اندیشه برای مردم نیست، بلکه در نظام مردم سالاری دینی رسیدگی به مردم تأمین رفاه و آسایش و حل مشکلات مردم بسیار مهم است. همچنین منت نگذاشتن به مردم، مبالغه نکردن در گزارش عملکردها خودداری از وعده های بی عمل، پرهیز از فریب مردم و دوری از خود محوری و خودخواهی در قبال مردم از آموزه های مقام معظم رهبری به مسئولان است. ما می توانیم در فهم مردم سالاری از این نکته ها استفاده کنیم و نگاه خودمان را در همین قالب شکل دهیم.
حضرت آیت الله خامنه ای در جایی دیگر اشاره می کنند که به دلیل داشتن مقام و منصب نباید به مردم دستور داد و ایشان را امرونهی کرد، بلکه باید برای کسب رضایت مردم تلاش کرد که البته در کسب رضایت مردم نباید رضایت صاحبان قدرت و ثروت در اولویت باشد. مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی پیش از فکر کردن به رضایت صاحبان قدرت و ثروت، باید بیندیشند که رضایت مردم چگونه است و چه بحثی را میتواند برای ما ایجاد کند. ایشان به کرّات در جاهای مختلف اشاره می کند که جمع رضایت خالق و مخلوق، جوهره منحصر به فرد مردم سالاری دینی است. افتخار جمهوری اسلامی رضایت خداوند و خدمت به مردم است. مبادا عده ای تصور کنند که افکار عمومی منطقه آزاد است و می توانند با تحلیل های غلط، شایعه سازی تهمت و دروغ به ایمان و عواطف و باورها آسیب برسانند. رهبر معظم انقلاب می فرماید بنای حکومت اسلامی این است که مردم را از ظلمات به نور ببرد. در واقع اراده دین این است که انسان را از ظلمات، خودخواهی، خود پرستی و محصور بودن در مسائل شخصی خارج کند و به نور اخلاص، صفا و تقوا رهنمون شود؛ لذا معظّم له مردم سالاری را در قالب جامعه ای نورانی قرار می دهد و به این نکته اشاره می کند وقتی از حاکمیت سخن می گویند، به معنای حق دو جانبه است که البته حق مردم کفه سنگین تر است.
عدالت در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری چه جایگاهی دارد؟
در منظومه نظریه های انقلابی رهبر معظم انقلاب بحث عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد ایشان وضعیت فعلی عدالت اجتماعی را با وجود کارهایی که انجام شده است، راضی کننده نمی داند؛ چون معتقد است نظام اسلامی به دنبال اجرای حداکثری عدالت، بلکه تحقق کامل عدالت به مفهوم ارزش مطلق و همگانی است و البته این نکته را نیز بیان می کنند که با توجه به نظریات گوناگون در باب عدالت، نقش ادیان در مقوله عدالت بی نظیر بوده است و با استناد به قرآن کریم عدالت را هدف اصلی ادیان، یعنی هدف نظام سازی اجتماعی ادیان، می دانند.
عدالت باید به عنوان عنصری زنده به خصوص در میان مسئولان مورد توجه قرار گیرد. البته عدالت نیازمند تصمیم های بزرگ است و باید با امر پیشرفت، عقلانیت، معنویت و مصلحت عام در نظر گرفته شود. جالب است که عدالت، هم ناشی از حق و هم ناشی از وظیفه و مسئولیت است. در بخش شاخص برای اندازه گیری عدالت جای کار داریم که این، وظیفه جامعه دانشگاهی و جامعه حوزوی ما است. برای رسیدن به عدالت اجتماعی و نگاه مقام معظم رهبری، تلاش هر فرد برای اجرای عدالت مهم است؛ یعنی نگاه عادلانه فرد به خودش، دوری از گناه و خطا و حالت خضوع و خشوع که به نوبه ای عدالت فردی به حساب می آیند، به عدالت اجتماعی هم کمک می کنند. مهم ترین مسئله ای که اکنون نظام سرمایه داری با آن روبه روست، بحث عدالت است و به نوعی اضمحلال و انحطاط محصولات تمدن غربی را در مواجهه با آن ها می توان دید.
در بحث الگوی غربی سرمایه داری، برای مثال در آمریکا، بسیاری از ارزش ها لگد مال می شود. به جز ارزش های دینی و معنوی حتی به ارزش های بشری، مثل مسئله امنیت و سلامت هم توجه نمیشود. چنان فاصله طبقاتی ای در آمریکا وجود دارد که بیشترین بخش ثروت کشور در اختیار عده محدودی است و از هر پنج کودک آمریکایی، یک کودک گرسنه است. رهبر معظم انقلاب معتقد است اگر حرکت به سمت کمک به مردم ضعیف باشد، همچنین اگر به عدالت و استقرار عدالت به طور حقیقی توجه شود و نه سوری و نمایشی، بی گمان باعث طرفداری و حمایت می شود. از این جهت ما می توانیم عدالت اقتصادی و عدالت قضایی و عدالت اجتماعی را به معنای واقعی کلمه در جامعه پیاده کنیم؛ ان شاء الله.
در اندیشه مقام معظم رهبری چه نکته هایی درباره هویت ملی وجود دارد؟
رهبر معظم انقلاب به حفظ و تقویت هویت ملی و شناخت و مقابله با تهدیدهای هویت ملی توجه می کند. ایشان مهمترین وظیفه ملت را حفظ هویت ملی می داند؛ هویتی که برگرفته از ارزشهای دینی، ارزشهای انسانی، تجربه های ذهنی و تاریخی و میراث غنی فرهنگی ما است. هویت ملی با تکیه بر ارزش های فرهنگی، هویت فرهنگی و هویت اخلاصی به عنوان اصلی عقلانی و دینی مورد توجه معظّم له است. ایشان معتقد است هویت ملی صرفاً بحث ناسیونالیستی و ملی گرایی و کشور گرایی نیست، بلکه معجونی از ارزشهای انسانی، ارزشهای اسلامی، ارزش های دینی و همچنین تجربه موفق فرهنگی ما در فضای اسلامی ایران عزیز است. ملی گرایی میتواند ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم و به نوعی فنّاور و نوآور کند. اگر ملتی هویت تاریخ و فرهنگ خودش را فراموش کند، موجب انحطاط و ذلت کشور و خود ملت می شود. در بینش اجتماعی سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای، در کنار تأکید بر موارد ایجابی هویت فرهنگی، اخلاقی، دینی، انسانی و تاریخی یک عامل مهم سلبی نیز به چشم می خورد و آن، نبودن استقلال است. استقلال نداشتن کشور باعث سلب هویت ملی، افتخارات، سابقه تاریخی، هویت فرهنگی و نابودی زبان کشور می شود؛ به گونه ای که چپاول منافع مادی را فراهم می کند که البته ایشان ضمن تمجید از ملت ایران، به عنوان ملت ریشه دار و هوشمند و علاقه مند به هویت ملی و اسلامی خویش توجه می دهند که هستی ملت ما متشکل از مسلمانی ما، عمق تاریخی ما و انقلابی بودن ما است.
وقتی اسلام به ایران آمد و در فضای ایرانیان قرار گرفت، بر اساس برهان ها، سیره رحمت، مسیره اعتلا بخشی و سیره عقلانیتی که در دین اسلام وجود دارد، ایرانی ها آن را پذیرفتند؛ لذا مقام معظم رهبری دوگانگی ملیت در مقابل دین را رد می کند و می فرماید هویت ملی هر ملتی باورها، خواسته ها، آرزوها و رفتارهای آن ملت است. ملتی که از دین و معنویت جدا شود، دچار سردرگمی و حیرت می شود. ایشان به این مهم اشاره می کند که شائبه ضدیت با بیگانگی با اسلام، ضدیت یا بیگانگی با انقلاب و ضدیت یا بیگانگی با ریشه تاریخی ملت ایران جزء منافع ملی نیست و نمی شود مورد تصمیم گیری ملی قرار گیرد. مقام معظم رهبری با نگاهی به تاریخ قاجار و دوران پهلوی بیان می کنند که این حکومت ها ژن ناتوانی و ژن وابستگی را به جامعه تزریق و احساس درونی ناتوانایی و بی قدرتی را در ما نهادینه کردند، اما خورشید انقلاب اسلامی تایید و بحث بازسازی هویت ملت ایران در جهت منافع ملی مستقل مورد توجه قرار گرفت؛ به عبارتی ملت ایران از حاشیه وارد متن شد و تحولات داخلی و بین المللی ایران و جمهوری اسلامی بر اساس هویت «ما می توانیم» انجام شد. ایشان به این مهم نیز تأکید می کنند که بحث زبان ملی از موضوعات بسیار مهم است که باید در بحث هویت مدنظر همه باشد. همچنین بحث ارزش های اسلامی، بحث دفاع از مظلومان، رسیدن به قله های دانش، نفی قاطع استثمار، مبارزه با سلطه پذیری و تحقیر ملت، نفی وابستگی سیاسی، نفی سکولاریسم اخلاقی و اباحه گری از موضوعات بسیار مهمی هستند که در ذات و هویت انقلاب اسلامی نهفته و دلیل دشمنی غرب هم دقیقاً همین هویت است. مقام معظم رهبری بحث هویت جهان اسلام را مطرح می کنند که نقش بی بدیل هویت انقلاب اسلامی و هویت بین المللی در این موضوع نقش پیدا میکند. ایشان نیز به صلح و ظرفیت های ما در امر صلح در قالب همین هویت ملی توجه می کنند.
در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری چه نکته سنجی هایی درباره دشمن و دشمن شناسی وجود دارد؟
از دیگر تأکیدات رهبر معظم انقلاب، بحث دشمن شناسی است. از نظر ایشان دشمن هرکسی است که با حاکمیت نظام مستقل مردم دینی مخالفت کند. سپس بیان می کند طمع ورزان، غارتگران، زراندوزان، زورگویان، وابستگان به دشمن و کسانی که از حاکمیت فرهنگ دینی زبان می بینند، همگی دشمن اند. ایشان معتقد است ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و در مقابل او مجهز باشد. شایان توجه است مقام معظم رهبری از دو نوع دشمن درونی و دشمن بیرونی نام می برند؛ اما از نظر معظّم له دشمن و آفتی که خطرناکتر است و باعث اضمحلال درونی می شود، درون نظام و بین خودی ها است؛ یعنی خودی های نظام بر اثر خستگی، اشتباه در فهم راه درست، حتی بر اساس مغلوب احساسات نفسانی شدن و نگریستن به جلوه های مادی، ناگهان از درون دچار آفت زدگی می شوند که خطرش از خطر دشمن بیرونی بیشتر است. دقت کنید که آیت الله العظمی خامنه ای چقدر دقیق در فهم دشمن شناسی ورود می کند!
تنبلی، نشاط کار نداشتن، ناامیدی، خودخواهی های افراطی، بدبینی به دیگران، بدبینی به آینده، نداشتن اعتماد به نفس و احساس، ناتوانی همه اینها میتوانند دشمن درونی ما را به نوعی احیا کنند. این ها القانات دشمنان بیرونی است که ما را ناامید کسل، بی اعتماد به نفس و محتاج به دیگران بار بیاورند. این ویژگی های نادرست مانند موریانه هایی هستند که بنا را از درون ویران می کنند و مثل کرم های داخل میوه هستند که میوه را فاسد می کنند. رهبر معظم انقلاب معتقد است باید مبارزه کرد؛ مردم نیز باید امیدوار، دارای اعتماد به نفس، خوش بین به آینده، علاقه مند به پیشرفت، معتقد و مؤمن به معنویاتی باشند که آنان را در این راه همراهی می کند که البته به اعتقاد ایشان، بحمد الله امروز ملت دارای چنین اعتماد به نفس و امیدی هستند. دشمن بیرونی، استکبار جهانی و نظام سلطه بین المللی است که دنیا را به سلطه گران و سلطه پذیران تقسیم می کنند.
اگر ملتی بخواهد از منافع خود دفاع کند، سلطه گران با آن ملت دشمنی می کنند و روی آن فشار می آورند و می کوشند مقاومت را بشکنند. آنان دشمن ملتی هستند که می خواهد مستقل، عزتمند و آبرومند باشد که البته دشمنی استکبار و صهیونیسم جهانی برای امروز نیست؛ فقط روش ها تغییر کرده است و از اول انقلاب هم همین بوده است. تا آنجا که می توانستند فشار آوردند تا ملت را ضعیف کنند، اما هرگز نتوانستند حقیقت هویت انقلابی و اسلامی و دینی و آن فرهنگ برجسته را از مردم بگیرند. آفت بیرونی و آفت درونی برای هر کشوری وجود دارد. اما مقام معظم رهبری راهکار را از قرآن می گیرند که باید با کافران و منافقان جهاد کرد که البته جنگ نرم دشمن را هم مطرح می کنند. استکبار در جنگ تحمیلی از نظام جمهوری اسلامی شکست خورد، کودتاها ناکام ماندند و شورش های قومی نیز شکست خوردند؛ از این رو جنگ نرم را آغاز کردند. آنها با دروغ، نفوذ، شایعه پراکنی و با ایجاد تردید در دل و ذهن مردم می خواهند اهدافشان را پیش ببرند. ایشان نسبت به مردم نیز مثبت اندیش هستند و معتقد است مردم ما با بصیرت اند و می دانند که در مقابله با این دشمنی ها چگونه راه درست را تشخیص دهند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: