۲۲ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۳
کد خبر: ۳۰۴۴۸۱

عطنا - نشست «اصل خلق صحنه به مثابه قاعده فقهی در هنرهای نمایشی» صبح روز ۲۱ آذرماه با حضور فاطمه فلاح تفتی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در دانشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

قبل از اینکه در مورد خلق صحنه صحبت کنم درباره اهمیت این بحث توضیحاتی عرض کنم. بحث هنرهای نمایشی به خاطر اینکه تاثیر عمیقی بر جامعه دارد و از طرفی می‌شود از این ابزار برای تقویت مبانی دینی استفاده کرد، می‌تواند واجد اهمیت باشد و جامعه و حکومت هم به این مسئله توجه ویژه دارد. علاوه بر این می‌دانیم نگاه مخاطب شارع هم نگاه تحسین‌آمیز به هنر است و اذعان دارد ابزار هنری احساسات انسان را برمی‌انگیزد لذا تاکید دارد ابعاد هنری تقویت شود. پس می‌توانیم ارتکازات عقلایی و عرفی را ضمیمه اهمیت توجه به هنرهای نمایشی کنیم.

حال درباره کلمه خلق صحنه توضیح بدهم. صحنه به معنای موقعیتی مکانی است که کنش داستانی در آن اتفاق می‌افتد. خلق صحنه طرح روایتی در فضا با کمک سناریوسازی است. خلق صحنه یکی از عناصر داستانی است که داستان به کمک آن جان می‌گیرد و موقعیتی است که در آن داستان می‌تواند فضای جدیدی ایجاد کند. خلق صحنه دو عنصر مهم افقی و عمدنی دارد. بخش افقی محل و زمان داستان است که حالت سکون و ایستایی دارند و بخش عمودی بازیگران و حالات و رفتارهای آنها است. این دو با همدیگر هنر نمایشی را نشان می‌دهند. هنر نمایشی هم شکلی از هنر است که هنرمند از بدن خودش و امکانات فضا و صحنه استفاده می‌کند تا هنر خودش را عرضه کند.

درباره قاعده فقهی باید توضیح دهم که منظور از قواعد فقهی احکام عام فقهی است که در ابواب مختلف جریان دارند. تطبیق این قواعد بر صغرویات از وظایف مکلف محسوب می‌شود. خود قاعده فقهی به دو قسم منصوص و اصطیادی تقسیم می‌شود. منصوص قواعدی است که از نص گرفته می‌شوند، مثلا قاعده لاتعاد. قواعد اصطیادی نص قرآنی و روایی خاصی ندارند و از مجموعه آیات و روایات و سیره عقلا به دست می‌آیند.

الزامات هنرهای نمایشی چیست؟

هنرهای نماشی با الزاماتی روبرو هستند که بدون آن الزامات نمی‌توانیم آنها را هنر نمایشی بدانیم. یکی اینکه اصل در هنرهای نمایشی آن است که فیلم و نمایش از واقعیت حکایت کند و واقع‌نمایی ‌کنند. نکته دوم اینکه اصلا هنر ظرف بزرگنمایی و غیر واقعی نشان دادن واقعیات موجود هستند. در نتیجه تصویرسازی می‌تواند شی‌ءوارگی، مسخ‌شوندگی و وارونگی ایجاد کند و این از خواص هنر است. نکته سوم این است که هنرها حوزه نفوذشان اولا و بالذات تغییر گرایش‌های عاطفی و کنش‌های رفتاری است و بالعرض می‌توانند در بینش‌ها اثرگذار باشند. نکته آخر اینکه در هنر هم خلاقیت راه دارد و هم ذهنیت و هم ارتباط با خیال. اگر غیر از اینها باشد نمی‌توانیم هنر را هنر بنامیم خصوصا در عرصه هنرهای نمایشی.

با توجه به این الزمات قاعده فقهی خلق صحنه مفادش به این شکل است که خلق صحنه به عنوان یک ابزار نیرومند گفت‌وگو با جامعه است و بر اساس این قاعده معیار صدق و کذب در یک نمایش هنری مطابق بودن یا نبودن یک جمله با واقعیت بیرونی نیست بلکه صدق نمایش در انعکاس واقعیت یا حقیقت است. به عبارتی، در برخی موارد این خلق صحنه کاملا بر مبنای واقعیت بوده و گاهی نیز بر خلاف واقع است اما آنچه مهم است اینکه در هر دو مورد انعکاس حقیقت وجود دارد.

نکته دوم اینکه به مقتضای این اصل، اراده جدی در آن وجود نداشته و نبود اراده جدی خود می‌تواند سبب اباحه مسائل مرتبط با آن شود لذا هر رفتار و گفتار و حالتی که در هنرهای نمایشی از شخصی سر زده و در قالب خلق صحنه باشد در صورتی که شرایط اعمال قاعده رعایت شود حکم اولیه آن اباحه است.

این نکته را هم عرض کنم که نوع نگارش و چینش بحث طبق چینش مباحث در توضیح قواعد فقهی است. در قواعد فقهی یک مفهوم‌شناسی داریم، بعد مفاد اجمالی را بررسی می‌کنیم، بعد مستندات را بررسی می‌کنم و بعد وارد فروعات می‌شویم. من هم طبق این شیوه پیش رفتم.

مستندات قاعده خلق صحنه

مستندات ما برای قاعده خلق صحنه چیست؟ اولین دلیلی که می‌توانیم بیاوریم داستان‌های حضرت ابراهیم است. در سوره انبیا می‌خوانیم: «قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ». آنها به ابراهیم می‌گویند تو با خدایان ما چکار کردی، حضرت در جواب می‌گویند این بت چنین کاری کرده است، از آن سوال کنید. در رابطه با این آیات در تفاسیر زیاد سخن گفته شده و توجیهات متعدد بیان شده که چرا حضرت ابراهیم اینطور جواب دادند. از جمله گفتند قضیه شرطیه است و در قضایای شرطیه صدق و کذب راه ندارد. برخی گفتند اینها از باب توریه است. برخی هم قائلند از باب تقیه است. آیت‌الله جوادی آملی این توجیهات را رد می‌کنند یعنی نه می‌توانیم بگوییم قضیه شرطیه است و نه توریه و تقیه است. بهترین توجیهی که می‌شود بیان کرد این است که بگوییم حضرت ابراهیم قصد جدی نداشتند و می‌خواستند عقاید باطل بت‌پرستان را مشخص کنند و این را به رخ آنها بکشند. اگر ما این کار را چیزی جز خلق صحنه بدانیم باید کار حضرت ابراهیم را دروغ بپنداریم. تظاهر به بیماری حضرت ابراهیم هم به همین صورت است و از همین باب است.

یکی دیگر از مستندات قاعده جریان احتجاج حضرت ابراهیم با ستاره‌پرستان و ماه‌پرستان است که ایشان می‌گویند ستاره پروردگار من است یا این ماه پروردگار من است. ایشان با صحنه‌پردازی قوی حرکت توحیدی خود را شکل دادند و قصدشان تاثیر بر مخاطب بوده است. داستان یوسف و برادران ایشان هم نمونه دیگری از مستندات این قاعده است.

یکی دیگر از دلایل ما قاعده فقهی العقود تابعه للقصود است. درست است این قاعده مستند به آیات و روایات متعدد است ولی مهمترین دلیلش سیره عقلا است. همه اذعان دارند قصد طرفین ملازم با تحقق عقد است از این ارتکازات استنباط می‌کنیم در صحنه‌پردازی سریال‌ها چون قصد طرفین انجام واقعی آن عمل نیست اثر وضعی در پی نخواهد داشت. قاعده مصلحت نیز یکی دیگر از مستندات این قاعده است.

از مجموع این مستنداتی که ذکر کردم می‌توانیم استفاده کنیم که می‌شود خلق صحنه را به مثابه یک قاعده فقهی بدانیم. البته شرایطی بر این قاعده حاکم است از جمله حفظ اخلاق و عفت عمومی، رعایت پوشش اسلامی، توجه به حرمت تماس بدنی زن و مرد نامحرم، احترام به حقوق و حیثیت دیگران، حفظ امنیت ملی و نظم عمومی که از عوامل تهدیدکننده خلق صحنه است و در آخر، شرط عدم اضلال. فقیهان ابزار ایجادکننده اضلال را به کتاب منحصر نکردند و ابزارهای هنری را هم شامل می‌شود.

با این قاعده می‌توانیم پاسخ خیلی از پرسش‌ها در باب فقه نمایشی را بدهیم، از جمله تشبه زن و مرد به یکدیگر یا استفاده از پوشش گروه‌های خاص مثل روحانیون یا در دوبله و صدای جنس مخالف را درآوردن یا به جای معصومین صحبت کردن یا ایفای نقش معصومین.

یافته‌های تحقیق عبارت است از اینکه فقیه می‌تواند در سایه رعایت هنجارها، آنچه شریعت الهی است را کشف کند. در زمان کنونی پدیده‌ها سینما و تائر امری زنده و در جامعه اثرگذار است از این رو باید به فقه و وضعیت شرعی آن توجه شود تا اینکه دغدغه شریعتمداران و هنرمندان را پاسخگو بوده و همچنین در این زمینه با واکنش و برخوردهای منفی در جامعه هم مواجه نشویم. اصل خلق صحنه به مثابه یک قاعده فقهی می‌تواند در این زمینه بسیار راهگشا بوده، اصلی که مستند به آیات روایات و بنائات عقلی و عقلایی است و می‌تواند مسائل زیادی را در باب فقه رسانه اعم از بحث نگاه، تکلم، گریم و ... را حل کند. البته باید توجه داشت شرایط اعمال این قاعده که برگرفته از نصوص بوده و بر این قاعده حکومت می‌کند، رعایت شود.

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار