عطنا - بیست و یکم آذرماهِ هزار و سیصد و بیست وپنج، تجلّی حماسه ای درخشان در سپهر سیاسی و ملی ایرانِ معاصر است. دست درازی و تجاوز به خاک و مامِ میهن عزیزمان ایران، در هر برهه ای ازتاریخ، هر قواره و عنوانی که داشته باشد، برای ملت ایران پذیرفتنی نیست.
دوختن چشم طمع به تمامیت ارضی کشور، نه جای گفتگو دارد ونه جای اغماض و کوتاه آمدن. هنوز خاک خرمشهرِ عزیزمان مرطوب است! مرطوب از خون پاکِ شهیدان هشت سال دفاع مقدس؛ ملت بزرگوار ایران در گاهشمار خود، حماسه های ملی و میهنیِ سوم خردادِ هزار و سیصدو شصت و یک و همچنین بیست و یکم آذرماهِ هزار و سیصد و بیست و پنج را با عینکِ وفاق و اتحادملی خود می نگرند. پَرتو پُرتوانِ همین اتحاد، می تواند چشمِ هر شور چشم به خاک ایران عزیزمان را کور کند و جراتِ جسارت را از آنان بگیرد تا زبان و پای خود را به سمتِ منابع ملی، فرهنگ و خاک ایران زمین دراز نکنند!
صحبت از تمامیت ارضی ایران و خاک گهربار آن است ؛ صحبت از منافع ملی مملکت ایران است. صحبت از غیرت است و ملت نجیب و نازنین ایران؛ وفاق و غیرت این ملت یعنی همان پیری که از آذربایجان تا خوزستان برای دفاع از خاک ایران، قهرمانانه پا به میدان رزم گذاشت؛ او باعشق به میهن، از منزل به جبهه رفت و با موجِ خمپاره ای در سرش، از جبهه به منزلش بازگشت. این داستان واقعی ست! آری! او آمد و پسرش عازم شد، پیکرِ مطهر پسر، مفقود شده است اما پدر سالهاست منتظر است و در تمام این سالها، اجازه ی تعویضِ قفلِ زنگ زده ی درب منزلش را به کسی نداده است. او هر روز جمله ای را تکرار می کند : « پسرم فقط کلیدِ همین قفل را دارد؛ دوست ندارم وقتی برگشت، پشت در بماند!»
وطن یعنی بدن قطعه قطعه شده ی جوان آذربایجانی در بیست و یکم آذرماهِ هزار و سیصد و بیست وپنج برای دفاع از خاک ایران و پیشگیری از تسلط بیگانگان و مزدوران. وطن، همان مادری ست که ایستاده مُرد ، وقتی فرزندش در تقابل با فرقه ی ضاله ی دموکرات، جانش را نثار میهن کرد. ما فرزندانِ ایران در آذربایجان و به ویژه در تبریز، امروز نیز خواستار و منتظر خشکیده شدن کاملِ ریشه های وطن فروشیِ خیانت پیشگانی چون جعفر پیشه وری هستیم! در «۲۱ آذر»، سالروز «نجات آذربایجان» از چنگال اهریمنی استعمار، با گرامی داشت همه ی شهیدان راه وطن ، از مسئولین محترم فرهنگی و مراجع تصمیم گیر در بدنه ی دولت، تمنایی داریم و امیدواریم که این روز حماسی را در تقویم رسمی ایران جای دهند.
برای گرامی داشت «سالروز نجات آذربایجان»:
ایرانِ من ای سرای باقی / عشقین دی داشیر دامارلاریمنان
یک باردگر دلت شکستند / قان دالغالانیر هاوارلاریمنان
ای خاکِ توصحنه ی حماسه/ یورقون وطنیم، سن اوسته اوللَّم
ای سرخیِ خونِ سربداران / سنسن کفنیم، سن اوسته اوللَّم
من آذری ام، میهنم ایران / بیتیمده عجب غملی جرس وار!
ای دوست! بیاسخن بگوییم/ سیندیرمالی چوخ دَمیر قفس وار
نویسنده: نیما عظیمی، نشریه طرح نو
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: