عطنا - رضا ملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، سهشنبه ۸ آذرماه در همایش «بازخوانی اندیشه آرمانشهری در سنت اسلامی» با موضوع «دوران گذار تاریخی و اندیشه آرمانشهری» سخنرانی کرد. در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید.
یکی از کسانی که تمدنها را به خوبی بررسی کرده، شخصی هلندی به نام پولاک است و به نوعی وی را بنیانگذار آیندهپژوهی میدانند. برای اینکه علت تشکیل تمدنها را بررسی کند مجبور بوده تمام تمدنهای بزرگ بشری را از شرق تا غرب مطالعه کند. یکی از کلیدیترین مسائلی که وی مطرح میکند این است که در تمام تمدنهای بشری یک عنصر مشترک است و اساس آن تصویری است که جوامع و ملتها از آینده خود میسازند لذا ملتی که از آینده خود تصوری نداشته باشد نمیتواند ملت متمدنی باشد. این تصور میتواند در بالفعلسازی بسیاری از ظرفیتهای بشری کمک کند. حضرت علی(ع) نیز میگوید آیا شما فکر میکنید که جِرمی کوچک هستید در حالیکه درون شما یک دنیا وجود دارد. این درک باعث میشود ملتها شوق و انگیزه زیادی برای حرکت داشته و انگیزهها در یک جهت قرار گیرد.
مؤلفههای دوران گذار
دوران گذار تاریخی که آیندهپژوهان دنیا آن را قطعی میدانند نیازمند مطالعه و تحقیق زیادی است. برخی معتقدند بعد از فرپاشی شوروی وارد آن شدهایم و حتی برخی انقلاب اسلامی را نقطهای برای تغییرات بزرگ میدانند لذا در هر صورت ما در این دوران قرار گرفتهایم اما درباره اینکه این وضعیت به کجا میرسد هنوز ابهاماتی وجود دارد اما مسلم است که وارد این تغییرات در جهان شدهایم. بعد از دوران فروپاشی شوروی، مبحثی به نام جهانی شدن که نزدیک دو دهه مباحث شرق و غرب را مشغول خود کرد حاکی از این بود که جریانی تلاش میکند بعد از فروپاشی، تعریف جدیدی از دنیا ارائه و آرمانشهری را برای دنیا ترسیم کند که بعد از فروپاشی محقق میشود.
اولین مولفه دوران گذار، تغییر در هندسه قدرت است یعنی افول قدرت غرب با محوریت آمریکا رخ خواهد داد اما این قدرت به حیات خود ادامه میدهد و از بین نمیرود ولی اقتدار کنونی را نخواهد داشت. قدرت دوم را قدرت آسیا با محوریت چین و چند کشور دیگر همانند ژاپن میدانند. قدرت سوم را نیز آمریکای لاتین با محوریت برزیل و در نهایت قدرت چهارم را قدرت جهان اسلام با محوریت کشورهای غرب آسیا تعریف کردهاند چون برخی معتقدند سرنوشت دنیای اسلام در اندونزی و مالزی تعیین نمیشود بلکه غرب آسیاست که این سرنوشت را تعیین میکند. اما نسبت مسلمانان با این دوران گذار چیست؟ به تعبیری نسبت ما به عنوان ایران اسلامی با این دوران گذار چیست؟ این سؤالی جدی و مهم است و باید آن را جواب دهیم. اگر این دوران را به درستی درک و فهم کرده و نسبت خودمان و دنیای اسلام با این دوران را تعریف کنیم احتمالا در جهان آینده سهم بیشتری خواهیم داشت و اگر برای رسیدن به جایگاه شایسته خودمان تلاش نکنیم شکاف ما با دنیای آینده بیشتر خواهد شد و نتیجه این وضعیت، چیزی غیر از تبعیت نیست چراکه ضعیف چارهای غیر از تبعیت ندارد.
تأکید قرآن بر قدرتیابی مسلمانان
خدای متعال نیز در قرآن کریم فرموده است: «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا؛ پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها چنان که مخالفت قرآن و دین حق کنند سخت جهاد و کارزار کن» (فرقان/ ۵۲) کسی میتواند دنبالهروی نکند که قوی باشد وگرنه ناچار به تبعیت است. پس پیدا کردن نسبت جهان اسلام با دوران گذار تاریخی و آینده جهانی و سهم ما در این جهان، مسئله بسیار مهمی است. آنچه در ظاهر امر میتوان فهمید این است که این مسئله، امروزه در جهان اسلام مسئله مهمی نیست و یک جریان اندیشهای در این حوزه در جهان اسلام و حتی در ایران اسلامی شکل نگرفته است و مادامی که به این موضوع نیندیشیم محکوم به روزمرگی هستیم. امروزه مسلمانان به شدت مشغول مسائل روزمره یا درگیریهای درونی هستند که یا توسط دیگران برای ما ساخته شده یا ناشی از غفلت خود ماست. ما کمتر به آینده میاندیشیم و این برای ما آسیبزا خواهد بود.
به نظر میرسد با ظرفیتهای بزرگی که با تحقق انقلاب اسلامی و از آموزههای اسلامی در اختیار ماست این توانایی را داریم که هم برای خودمان و هم جهان اسلام افقگشایی کنیم. جهاد در اسلام نوعی سفر است لذا باید سفر ما، ظرفیتهای جهان اسلام را هم راستا و فعال کند. بحث آرمانشهر اسلامی، نه فقط برای مسلمانان است و نه اینکه فقط مسلمانان میتوانند برپاکنندگان آن باشند. همانگونه که امروزه بشر غربی تمدن خود را برپا کرده و به همه جای دنیا هم توصیه میکند و بسیاری از مردمان کشورهای دیگر از جمله مسلمانان آن را میپذیرند و آرزو میکنند کاش چنین تمدنی داشته باشیم آرمانشهر اسلامی هم در جهت است و باید بتواند برای مسلمانان افقگشایی کرده و فقط هم برای مسلمانان نباشد.
ما باید به دنبال افق و گفتمان مشترک باشیم و به نظر میرسد این اصطلاح، زمینه را برای گفتوگو فراهم میکند. بعد از جنگ جهانی دوم، یکی از مسائلی که ذهن همه را درگیر کرد و ساختارهای جدیدی را در دنیا شکل داد بحث امکان کاهش نزاع بود. برخی همانند ژاپنیها موضوع زندگی مسالمتآمیز را مطرح کردند اما در اسلام، ما باید از کاهش احتمال نزاع به سبقت در کار خیر برسیم که در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است. لذا مفاهیمی همانند آرمانشهر اسلامی، کار خیری است که همگی باید در آن راستا حرکت کرده و از هم سبقت بگیریم و فرقی هم نمیکند از چه قوم و مذهبی باشیم لذا به نظر میرسد مفهوم آرمانشهر در شرایط کنونی برای ما ضرورت دارد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: