عطنا - کم کم به پایان هفته موسوم به هفته بسیج می رسیم. در آغاز هفته بسیج در باره هوبت بسیج مطلب مختصری نوشتم و امروز که به روزهای پایانی آن نزدیک می شویم ، دوست دارم درباره عمق تاریخی، فکری ، بینشی و اعتقادی فرهنگ و تفکر بسیجی نیز مطالب کوتاهی بنویسم تا شاید توانسته باشیم ولو ناچیز قلمی و قدمی برداشته و در نزد شهدای بسیج در طول تاریخ ان سربلند باشیم.
عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامی از منظر تاریخی به تفکر و بینش و منش و کنش گری های بسیج و بسیجیانی به نسل هابیلیان برمیگردد. از نبرد هابیل و قابیل از فرزندان سفید و ،سیاه و خیر و شر و نور و تاریکی آغاز می شود. و به موازات نبرد انبیاء الهی از خاتم الانبیاء با فراعنه عصر خود تا به امروز امتداد پیدا می کند. پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمق معنایی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران به امامت اولین امام و اولین بنیان گذار گذار فرهنگ و تفکر بسیج یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر می گردد، معنا پیدا می کند شکل می گیرد. و پابرجا می شود. فرهنگ و تفکر بسیج که بستر رشد و شکل گیری معنایی نظام جمهوری اسلامی ایران است با قیام امام حسین علیه السلام شناسنامه دار می شود و تا به امروز در ذیل قیام های عاشورایی و حسینی تعریف می شود و آرام آرام به هوبت خود را محقق می سازد و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به آن عینیت می بخشد.
و در نهایت هم اکنون در دوره ای که در آن قرار داریم و عصر آن و شرایط آن فرارسیده است با ظهور فرزند زهرا سلام الله علیها، نظام، جمهوری اسلامی ایران با فرهنگ و تفکر و کنش گری های بسیج و بسیجیان جهان اسلام مدخلی شده است برای جهانی شدن حقیقت اسلام ناب محمدی در جغرافیای سیاسی.
اگر عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران را در نسبتش با فرهنگ و تفکر بسیج به لحاظ تبارشناسی کمتر از این بدانیم ، در حق آن جفا کرده ایم و حقش را بجای نیاورده ایم.
اثبات این ادعا و فی الواقع این حقیقت چندان سخت و مشکل نیست ، زیرا که اگر غیر از این بود لزومی نداشت که امروز تمامی کفر و شرک و نفاق بین المللی و منطقه ای و داخلی همه و همه با بسیج همه ی ظرفیت های خود در شبکه هایی از فضای مجازی تا واقعی و از سطح بین المللی تا منطقه ای و حتی داخلی متحد شوند و بخواهند نظام جمهوری اسلامی ایران را از بیخ و بن بر کنند و حتی بخواهند با تجزیه ایران بستر جغرافیایی نظام جمهوری اسلامی ایران و موقعیت ژئوپلیتیک آن را که محل تولد و زایش و رشد و بالندگی آن بوده است یعنی ایران عزیز را هم تجزیه کنند و از عقبه ایدئولوژیک آن اسلام ناب محمدی و از بدنه اجتماعی آن مردم مظلوم اما سرافراز ایران جدا سازند.
پس امروز هر کسی در ایران زندگی می کند و یا ایرانی است و در خارج از ایران زندگی می کند ولو این که این نظام مظلوم اما مقتدر را و نظامی که نشسته بر بال های خونین شهدا را به هر دلیل قبول ندارد ، از منظر عقلی و تاریخی و هویت ایرانی و منش آزادگی و هوش سياسی ایرانیان که زبانزد عام و خاص است ،باید هر ایرانی در کنار دیگر ایرانیان در برابر تهاجم های همه جانبه آشکار و پنهان آمريکایی ها و صهیونیست ها و نوکران منطقه ای آنان بویزه آل سقوط همچنانمقاوم و هوشمندانه بایستند و شکست چهل ساله سران کاخ سفید و تل آویو را با پیروزی های منطقه ای و بین المللی خود جابجا نکنند.آن که می ماند و بالنده تر میشود جمهوری اسلامی ایران است زیرا پرتویی از نور خداست و تا کنون قلدرتربن قدرت های تاریخ هم نتوانسته اند نور خدا را خاموش کنند. و آن که می رود ، نظام سراسر ستم و جنایت و ثروت اندوزی و زور گویی سران کاخ سفید و سگ های وحشی تل آویو است. ان شالله به برکت صلوات بر محمد
نویسنده: دکتر ابوالقاسم فاتحی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: