۰۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۵۰
کد خبر: ۳۰۴۴۲۱

عطنا - تیر 1400 بود، اشرف غنی چند ماه قبلش برای ایران حسابی چنگ و دندان نشان داده و نفت را در برابر آب خواسته بود. در این مدت زمزمه های خروج آمریکا هم از افغانستان به گوش میرسید.

بسیاری از چهره های برجسته افغانستان، هنرمندان و سلبریتی ها  خروج آمریکا و سقوط کابل را باور نمیکردند و میگفتند جامعه جهانی نمیگذارد مردم افغانستان در دامن طالبان باشند. پیش از سقوط کابل اشرف غنی سرزمین خود را ترک کرد و بعد از فرار او جامعه افغانستان از وحشت ورود طالبان و خروج آمریکاییها از هر دری راه فرار را پیش گرفتند.

برای بسیاری از ما تعجب آور بود که چرا فرار میکنند، چرا نمی مانند چرا نمی جنگند، چرا مرگ در راه وطن برایشان مقدس نیست؟

اما شاید تمام اینها بخاطر نبود مساله "ملت بودن" رخ داد.  افغانستان هرگز معنا و مفهوم ملت بودن را در معنای حقیقی همانند ملت ایران تجربه نکرده بود که برای آن بماند. هنوز در افغانستان طایفه، تبار، قومیت و شهر بر امر ملی ارجحیت دارد. آنها هنوز در تعاریف افغانی خطاب کردن خود یا افغانستانی گفتن با هم جدال دارند پس چگونه ملت باشند!

افغانستانی ها در حالیکه جامعه جهانی و آمریکا را سرزنش میکردند که بدون مسولیت رهایشان کرده اند، سخنان بایدن آنها را با حقیقت تلخی مواجه کرد. بایدن گفت "زمان آن رسیده خودتان از کشورتان دفاع کنید! چرا باید سربازان ما به جای شما بجنگند!" در حقیقت چرا باید دیگری برای خاک تو بمیرد!

این حرفی برآمده از شناخت درست نسبت به مردم افغانستان بود! انها نمیتوانستند معنای مشترک ملی داشته باشند. با سقوط کابل هیچ سربازان حکومت از افغانستان دفاع نکرد، چون اشرف غنی رفته بود و آنها سربازان غنی بودند و نه سربازان خاک افغانستان.

این درست همان آشفته خوابی است که برای ایران و ما دیده اند. تهی شویم از هر آنچه که ملی است.  که در ذهنمان جمله خطای " خودتان میدانید و مملکتتان" جا بیفتد، که بگوییم اینها ملت ایران نیستند، جا بیفتد تیم حکومت و تیم ما. بگوییم"تیم غیر ملی".که بشود سرباز ما و سرباز آنها، که بشود دفاع آنها و دفاع ما.  که حتی اگر در این حال هر گروه نظامی به خاک ایران تعرض کند بی تفاوت بگوییم به ما ربطی ندارد! اگر هر سرباز وطنی کشته شود بگوییم این که سرباز ما نبود و سرباز حکومت بود.

اما ملت تاریخی ایران در طی هزاران سال شامل گروه موافق و مخالف بوده است. ملت شدگی به معنای توافق در هر امری نیست، ملت شدگی یعنی به درازای تاریخ در کنار هم بوده ایم. سربازی که در خاک ایران و برای ایران کشته می شود سرباز وطن است. به عنوان نمونه سربازان کشته شده در جنگ چالدران، سربازان حکومت صفویه هستند یا سربازان ایران؟ سربازانی که در شهریور 1320 کشته شدند سرباز  رضا شاه هستند؟ یا نه سرباز وطنی به نام ایران؟

دفاع در مقابل هر امر خارجی را نمیتوانیم به نام حکومتی مصادره کنیم. هشت سال جنگ ایران و عراق ، جنگ ایران بود یا جمهوری اسلامی ایران؟ سربازان، شهدا و جانبازانش به نام که مصادره میشوند؟ طبعا آنها شهدای همین خاک بودند و جانبازان ایران خودمان هستند.

آنها برای دفاع رفتند فارغ از اینکه چه حکومتی حاکم باشد و چه باوری اینجاست که جان کلام را قائم مقام فراهانی میگوید" موضع ما ایران است و باید از آن دفاع کرد چه به نام چه به ننگ". سربازان رفتند برای دفاع از ایران فرقی نداشت کجای ایران! برای همین یک تبریزی در خوزستان به شهادت رسید!  ایرانی ها با درک کامل از مفهوم ایرانیت از خاک خود دفاع کردند.

شاید برای همین بود که به راحتی یک مسلمان کنار غیر مسلمان، یک نماز خوان در کنار بی نماز، یک دیندار در کنار بی دین، حزب اللهی در کنار غیر انقلابی، شانه به شانه برای دفاع از این خاک جنگیدند. برای آنها فرقی نداشت با نوای آهنگران به جنگ بروند یا با صدای دیگر! برایشان فرقی نداشت سرود ملی شان سروده زمان پیشین است یا سرود شد جمهوری اسلامی به پا!

سربازان ما فقط پرچمی را که نشان ایرانی بودنشان بود را بالای سر داشتند، برایشان چه فرقی داشت پرچم شیر و خورشید باشد در گذشته یا پرچم الله نشان در امروز! امروز که برخی میگویند این پرچم ملی نیست و پرچم دیگر را بر میدارند، یعنی سربازان و شهیدان ۸ ساله ما ملی نبودند، سربازان ایران و برای ایران نبودند؟ اتفاقا آنها درست میدانستند در کجای رسالت ایرانی شان هستند. آنها زیر هر پرچمی که بودند انقدر خوب میفهمیدند که موجبات افتراق را فراهم نکنند.

قرار فقط بر دفاع بود با هر رنگ و ترکیبی!  و این اندوهناک است که بعد از گذشت چند دهه اولین گسست را در برخی از مسایل ببینیم. از باخت ایران، از تحریم علیه ایران وحتی از حمله به ایران خوشحال شویم ! و متاسفانه برخی به دلیل خشم و ناخشنودی از وضعیت موجود، پرچم کشور دشمن را به اهتزاز در می آورند.

در آخر نجیب بارور شاعر افغانستانی میگوید، کار استعمار همین است، نخست روحیه تان را خراب می‌کنند و سپس شکستتان می دهند. مردمی که منافع ملی خود را درک نکند مثل مردم کشور من بر باد و ویران میشوند.

پاینده ایران و ایرانی

نویسنده: ش. بهاری

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار