۰۱ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۵۳
کد خبر: ۳۰۴۴۱۵

عطنا - تیم فوتبال ایران بدترین نتیجه تاریخ خودش را در جام‌جهانی گرفت؛ ترکیب بد و عجیب انتخاب‌شده  توسط کی‌روش، شوک تعویض بیرانوند در دقیقه 7، ناآمادگی ذهنی بازیکنان و البته قدرت بالای نایب‌قهرمان اروپا و یکی از تیم‌های حاضر در نیمه‌نهایی دوره قبل جام‌جهانی که در این دوره هم حتما از مهم‌ترین نامزدهای قهرمانی است از دلایل این تلخکامی بزرگ ماست.

واقعیت این است که باخت به انگلیس قابل‌پیش‌بینی بود اما نه با این شدت، البته جام تمام نشده اگر کی‌روش بتواند تیم را جمع‌وجور کند و به مسابقات برگرداند که کار سختی است، هنوز می‌توانیم خندان‌لب باشیم، اینکه در بازی اول به سخت‌ترین تیم گروه خورده‌ایم می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید، اگر اشتباهات‌مان را تکرار نکنیم و تیم را در دوبازی آینده احیا کنیم.

ما هنوز می‌توانیم، چون بازیکنانی را داریم که غیرت‌شان اجازه نمی‌دهد حتی دقیقه 99 بی‌خیال کم کردن فاصله شوند و برای پنالتی‌ای که حق‌شان است فریاد می‌زنند، ما مهدی طارمی و سردار آزمون را داریم که می‌تواند در لحظه بازی را عوض کنند، ما علی قلیزاده و مهدی ترابی را داریم که در همین روز بدمان هم دو پاس شاهکار دادند، ما مربی‌ای داریم که هرچند در ارنج اشتباه کرد اما بعد بازی بلافاصله بچه‌ها را جمع کرد که به دنیا برگردند. همه اینها فرصت است، اما اگر به هم بریزیم کار سخت می‌شود.

گاهی بعضی حرف‌های درست آنقدر تکرار شده یا مورداستفاده یا سوءاستفاده قرار گرفته است که کمتر شنیده می‌شوند، اما باور کنید فوتبال همین است، ما که به یک تیم خیلی قوی‌تر از خودمان با اختلاف 4گل باختیم، اگر جای برزیلی‌ها بودیم که در خانه خودشان جلوی آلمانی‌ها 7تایی شدند چه می‌کردیم؟ اگر جای سعودی بودیم که جلوی آلمان 8تایی شد و یک‌تنه میروکلوزه را آقای گل جام‌جهانی کرد چه می‌کردیم؟ اگر جای آلمانی‌های مغرور بودیم و در مونیخ 5تا از انگلیس می‌خوردیم چه می‌کردیم؟ اگر جای کره بودیم و در ملت‌های 96 شش تا از ایران می‌خوردیم احتمالا ترک‌تحصیل می‌کردیم و کار به چهارم شدن در جام‌جهانی 2002 نمی‌کشید... این لیست را می‌توان ادامه داد. البته اینها چیزی از غم شکست کم نمی‌کند، اما واقعیت فوتبال است.

ما دیشب باختیم، بد هم باختیم، حس همه ما الان مثل سیدحسین حسینی است که احتمالا سخت‌ترین شب عمرش را می‌گذراند، روحیه‌مان مثل پورعلی‌گنجی و چشمی و بقیه است... ما باختیم، همگی باختیم اما فقط فوتبال را، ما حداقل دوتا شانس دیگر در همین جام‌جهانی داریم. ما همین‌که اینجا هستیم یعنی خیلی چیزها را برده‌ایم، ما جایی هستیم که ایتالیایی‌ها آرزویش را دارند، ما جایی هستیم که شیوخ متمول عربی آرزویش را دارند که به آن نزدیک شوند، ما مثل آب خوردن برای سومین‌بار متوالی و ششمین‌بار جایی هستیم که از اول تاریخ فوتبال‌مان تا حماسه ملبورن فقط یک‌بار آنجا بوده‌ایم، ما در فستیوالی هستیم که همه دنیا دارند نگاهش می‌کنند، ما با 31 کشور دیگر دنیا جایی هستیم که 170 کشور دیگر حسرتش را دارند، بله ما باختیم، ما در بین برنده‌ها و بزرگان باختیم و فعلا همین یک‌بازی را باختیم.

اصل ماجرا را اما افراد دیگری باختند، آنهایی باختند که تا دیروز نان این سفره را می‌خوردند اما چندماهی است بوی کباب شنیده‌اند، لابد برای روی پلویی که در سفارت ملکه سفارش داده‌اند. البته خودشان خوب می‌دانند که بوی کباب را اشتباه شنفته‌اند، خوب که صحنه را ببینند می‌فهمند دارد حمار داغ می‌شود.

نه اشتباه نکنید، مساله‌ام آن هموطنی نیست که ممکن است با قضاوتی درست یا غلط به‌خاطر یک اظهارنظر غلط یک امام‌جمعه، به‌خاطر یک سیاست غلط مثل گشت ارشاد، به‌خاطر اهمال در برخورد با عوامل فلان اختلاس، به‌خاطر بی‌ایده دیدن دولت، به‌خاطر فشار اقتصادی، به‌خاطر اصرار بی‌مورد عده‌ای بر طرح خردگریز صیانت و به‌خاطر... دلش دیشب با تیم کشورش نبود و از باخت ناراحت نشد و احیانا ابراز خوشحالی هم کرد، البته با او همدل نیستم و معتقدم حتی اگر همه‌ آن دلایل بالا وارد باشند نباید انتقامش را از گربه وطن گرفت.

روی صحبتم با آنهایی است که در محضر وجدان و تاریخ بازنده‌ بزرگ شده‌اند، با آنهایی که هرچه دارند از این وطن دارند اما الان در صف پلوی سفارت چارلز و شرکا ایستاده‌اند، با آنهایی هستم که روزی به ساک وسایل تیم ملی لگد زدند و حالا با پشت کردن به وطن می‌خواهند غرور ملی را لگدمال کنند، با آن سلبریتی است که روزگاری برای این مملکت طحالش را داد ولی وقتی در معذوریت خانواده افتاد، علی‌رغم اینکه فهمید در موضع‌گیری اشتباه کرده اما مسیر غلط را ادامه داد و با تیم ملی همراهی نکرد، با آن مربی هستم که سالی 30-20 میلیارد از بیت‌المال به جیب می‌زند و همزمان به شاگردانش در تیم ملی لگد می‌زند، روی صحبتم با حاج‌کاظم است که دیگر امنیت ملی را برایش عباس‌ها تعیین نمی‌کنند، لایک‌ها و کامنت‌های صفحه اینستاگرامش تعیین می‌کند و...

راستی یادمان نرود گاهی چیزهایی که فکر می‌کنیم پیروزی هستند شکست‌های بزرگی را رقم می‌زنند، مثل توهم پیروزی در یکدست کردن حاکمیت، که نتیجه‌اش می‌شود افتادن سپر و ضربه‌گیر نظام و شکست به‌همراه می‌آورد و گاهی ممکن است از دل چیزهایی که فکر می‌کنیم شکست‌های بزرگ هستند پیروزی خلق شود، مثل همین سیاست اعمال حجاب با گشت ارشاد، مثل باخت اعصاب خردکن به انگلیس.

اگر کی‌‌روش تیم را جمع‌وجور کند، می‌توانیم به جام برگردیم. فقط کافی است در تاکتیک‌ها و ارنج اشتباه بازنگری کند.

نویسنده: محمدزعیم زاده

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار