عطنا - محمود مشفق، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره وضعیت جمعیتی ایران گفت: باید دو شاخص تعداد جمعیت و میزان باروری کل را از هم تفکیک کنیم. رشد جمعیت از تعداد جمعیت مشخص میشود و میزان باروری کل، تعداد فرزندان زندهای است که یک مادر در طول باروری خود به دنیا میآورد. بنابراین آنچه طی دو دهه گذشته کاهش یافته میزان باروری کل بوده و به زیر سطح جانشینی رسیده است. سالانه ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر به جمعیت کشورمان افزوده میشود. بنابراین رشد جمعیت کشورمان مثبت است.
وی با بیان اینکه اگر این مسئله ادامه یابد، نرخ رشد جمعیت منفی خواهد شد و نگرانکننده است، افزود: آنچه در سیاستهای جوانی جمعیت و تعالی خانواده به عنوان هدف تعیین شده، رقم ۲.۳ برای سطح جانشینی است. از سال ۱۳۸۵ هشدارهای جمعیتی وجود داشته، اما طی این سالها اتفاقی نیفتاده است. البته در سال ۱۳۹۵ بعد از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری، این رقم از ۱.۷ به ۲.۰۵ رسید و اکنون ۱.۷ است؛ بنابراین هنوز شاهد اقدام موفقیتآمیزی نبودهایم.
مشفق در پاسخ به اینکه چرا خانوادهها حاضر به افزایش جمعیت خود نیستند؟ گفت: میزان باروری کل تحت تأثیر یک عامل نیست و چندین عامل در آن دخیل است. یکی از این عوامل مداخلهگر مستقیم، افزایش سن ازدواج است. دوم بحث طلاق است که نرخ آن در سالهای اولیه زندگی افزایش یافته و انتظار برای ازدواج مجدد، سن ازدواج را افزایش میدهد و فرزندآوری با تأخیر همراه خواهد بود. همچنین مسئله مهمتری که با آن مواجه هستیم افزایش سقط جنینهای عمدی است که غیرعمدی گزارش میشود. علاوه بر این فاصله سن ازدواج تا تولد اولین فرزند نیز افزایش یافته است، یعنی خانوادهها تا به ثبات اقتصادی برسند، اقدام به فرزندآوری نمیکنند.
تبدیل خانواده کوچک به باور فرهنگی
عضو هیئت علمی مرکز مطالعات و جمعیتشناسی آسیا و اقیانوسیه تصریح کرد: علاوه بر عوامل مداخلهگر مستقیم، ارزشها و نگرشها در خانواده نیز مطرح است. مدتهاست که در کشور ما خانواده کوچک به عنوان سبک زندگی معمول رایج شده که مرکب از زن و شوهر و یک یا دو فرزند است و خانوادهای که سه فرزند یا بیشتر دارد انگار مرتکب رفتار ناهنجاری شده است و با انگ بیفرهنگی مواجه میشود.
وی افزود: تبلیغ و معرفی خانواده کوچک یک یا دو فرزندی طی دو سه دهه گذشته باعث شده است که به عنوان یک باور فرهنگی در ذهن مردم نقش ببندد. از این رو، شکستن این باور و هنجار بسیار سخت اما ممکن است و رسانهها باید نقش مهم خود را ایفا کنند، زیرا آنچه تاکنون به عنوان سبک زندگی از سوی رسانه معرفی شده این است که زن و مرد باید شاغل بوده و زندگی مدرنی داشته باشند. اگر آنها فرهنگ خود را تغییر دهند، شرایط ساختاری به گونهای شکل گرفته است که برای فرزندآوری مساعد نیست و باید این شرایط ساختاری تعدیل شود.
مدیر گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: در رسانهها زندگی بهتر و رفاه بیشتر تبلیغ میشود، اما هزینههای به دنیا آوردن یک کودک و تربیت او باعث میشود که رفاه خانواده تحت تأثیر قرار گیرد. از این رو دولت باید یارانههایی را در اختیار والدین قرار دهد. در واقع دولت باید به عنوان یک نهاد میانجی کمککننده باشد و مجلس نیز حمایت ملموسی کند.
مشفق با اشاره به وجود دو نگاه فرهنگی و اقتصادی در فرزندآوری گفت: به نظر میرسد نگاه فرهنگی بر نگاه اقتصادی غالب است. استدلال ما این است که در سال ۱۳۶۵ اغلب خانوادهها از رفاه اقتصادی خاصی برخوردار نبودند و با وجود عدم مطلوبیت شرایط اقتصادی ۴ – ۵ فرزند داشتند. در آن زمان فرهنگ خانواده بزرگ مطرح بود، اما به تدریج در سایه تحولات اقتصادی و ارزشی و نگرشی، نوع نگاه جمعی به خانواده تغییر یافت و اکنون خانوادههایی هستند که وضعیت اقتصادی خوبی دارند و باید ۳ – ۴ فرزند داشته باشند، اما اینطور نیست و آنها هم یک یا دو فرزند بیشتر ندارند.
کمک دولت به پنجره جمعیتی
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در واقع نگاه این خانوادهها این است که فرزند بیشتر مستلزم زحمت بیشتری است، چون پرورش فرزند هزینه اقتصادی و عاطفی و روانی دارد. نگاه دیگر این است که فرزند کمتر کیفیت زندگی بهتر. البته والدین با تکفرزندی به فرزند خود آسیب میزنند که من آن را بیشحمایتی از فرزند مینامم. همه چیز برای تکفرزند مهیاست و او برای پیشرفت کردن احساس نیاز نمیکند. او تمام خواستههایی را که میتوانست با چنگ و دندان به دست آورد، پدر و مادر برایش فراهم کردهاند و برای به دست آوردن موفقیت و دستاوردهای زندگی انگیزهای ندارد؛ بنابراین والدین میخواهند فرزند موفقی را پرورش دهند، اما با بیشحمایتی او را از موفقیت بازمیدارند.
این جمعیتشناس در پاسخ به اینکه چه سیاستهای حمایتی میتواند منجر به بهبود وضعیت جمعیتی شود، بیان کرد: سیاستهای حمایتی مجلس خوب است، اما وقتی یک نفر شرایط اولیه شغل و درآمد حداقلی برای امرار معاش را احراز نکرده باشد چگونه میتواند اقدام به فرزندآوری کند. ما یکسری نیازهای اولیه برای تشکیل خانواده داریم که میتواند پایه خانواده را محکم کند و برای فردی با این شرایط اولیه سیاستهای حمایتی نظیر اعطای تسهیلات برای تشویق فرزندآوری میتواند مؤثر باشد.
مشفق در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه کشورهای غربی هم با مشکل کاهش جمعیت مواجه هستند و در وضعیت بحرانی قرار دارند، آیا راهبردهای آنها نظیر مهاجرپذیری در کشور ما نیز راهکار خوبی است؟ گفت: کشور ما جمعیت کافی برای کار دارد و پنجره جمعیتی مهم است و اگر دولت به آن توجه کند حل خواهد شد. در واقع پنجره جمعیتی مربوط به نیروی جوان آماده به کار است که در کشورمان ۴۰ درصد از این نیروی جوان، فارغالتحصیل دانشگاه و آماده کار هستند. ما جمعیت را برای کار میخواهیم. بنابراین باید شرایط را برای کار کردن این افراد آماده کنیم تا رشد و شکوفایی کشور را شاهد باشیم.
وی در پایان گفت: اولویت اصلی پنجره جمعیتی است که اگر به آنها توجه کنیم، افراد میتوانند تشکیل خانواده دهند، صاحب فرزند شوند و ثبات سیاسی شکل بگیرد. یکی از مسائل مهم که به اغتشاشات اخیر هم دامن زد، همین مسئله بود که اغلب به مشکل بیکاری، اشتغال و... اعتراض داشتند و این اعتراض طبیعی است. ما اکنون بحث غارت مغزها را هم داریم، زیرا بستر مناسبی برای فعالیت اقتصادی این افراد وجود ندارد. اگر شرایط فراهم شود، موتور اقتصادی به حرکت خواهد افتاد و معترضی هم وجود نخواهد داشت.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: