عطنا - در استراتژِی ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، بهره گیری از دو روش نرم افزاری و سخت افزاری، برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی بیشتر اهمیت خاصی دارد. استفاده صحیح از قدرت نرم افزاری، گاه موثرتر از قدرت سخت افزاری است. ((جوزف نای))، یکی از نظریه پزدازان نئولیبرالیسم معتقد است، قدرت نرم افزاری، مکمل قدرت سخت افزاری است و به مثابه ابزاری برای نیل به اهداف و منافع مطلوب در حوزه سیاست خارجی و استراتژی امنیت ملی مورد بهره برداری قرار می گیرد.
سیاستمداران ایالات متحده و اسرائیل برای دستیابی به اهداف دراز مدت خود در منطقه خاورمیانه طرح های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری تدوین کردند و با توجه به شرایط مختلف یکی از آن ها یا از هر دوی آن ها بهره می جویند. در اکثر جهتگیری های دو دولت، قدرت نرم تنها بعنوان سیاست اعلامی مطرح می شود اما آنچه اعمال می شود قدرت سخت است. اندیشه نیل تا فرات صهیونیست ها، طرح ((خاورمیانه جدید))شیمون پرز و نیز طرح ((خاورمیانه بزرگ)) جورج دبلیو بوش از جمله طرح هایی اند که بر اساس سیاست فوق و بدون توجه به نهادهای بین المللی به اجرا در می آیند.
روژه گارودی به نقل از خاخام یهودی((الزار ولدمن)) می گوید: ((ما باید در خاورمیانه و دنیا به برقراری نظم بپردازیم. اگر مسئولیت این کار را بر عهده نگیریم، نه تنها در برابر خودمان بلکه در برابر کل دنیا گناهکار خواهیم بود...)) و آریل شارون قبل از حمله به لبنان در دسامبر 1981 اعلام کرد: (( در سال های آتی، دامنه ی منافع استراتژیک اسرائیل، نه تنها کشورهای عربی مدیترانه بلکه تمام خاورنزدیک را در برخواهد گرفت و باید ایران، پاکستان، خلیج فارس، آفریقا و ترکیه را نیز شامل شود.)) از نظر گارودی این طرح را که سازمان صهیونیسم جهانی ارائه کرده و به نقشه استراتژیک اسرائیل معروف است، خواستار نابودی تمام همسایگان این کشور از رود نیل تا فرات است.
خاورمیانه جدید
در دهه 1990 شیمون پرز، نخست وزیر و وزیرخارجه وقت اسرائیل، طرح خاورمیانه جدید را در قالب همزیستی مسالمت آمیز و همکاری منطقه ای ارائه کرد. وی در طرح خود به موضوعاتی از قبیل ثبات سیاسی(مهار بنیادگرایان)، ثبات اقتصادی(ارتقای سطح زندگی مردم خاورمیانه)، امنیت ملی(بی اثر نمودن عمق استراتژیک) و ترویج دموکراسی اشاره کرده است و شرط اصلی تحقق آن را برقراری صلح دانست که با کمک ایالات متحده امکان پذیر خواهد شد. وی در طرح خود به امضای قراردادهای صلح بین اعراب و اسرائیل اشاره می کند و همگی آن ها را گام های مثبتی برای ایجاد خاورمیانه جدید و بازار مشترک خاورمیانه با همکاری آمریکا می داند.
در این باره ماجد کیالی، نویسنده عرب می گوید: هدف اصلی آمریکا و اسرائیل این است که مسئله سازش را به همکاری های اقتصادی ربط دهند تا از این رهگذر انگیزه های حاد نزاع عربی-اسرائیلی به ویژه مسائل مربوط به فلسطین را از بین ببرند. پروژه هایی مانند ایجاد بازار مشترک خاورمیانه، ایجاد صندوق توسعه، توریسم، آب، کشاورزی، صنعت، عمران و آبادانی صحراها، خدمات، ارتباطات، انرژی و...با محوریت علمی و تکنولوژیکی اسرائیل و با حمایت مالی و نیروی کار دولت های عرب باعث خواهد شد که اسرائیل بر تمامی جنبه های تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه تسلط یابد. اسرائیل علاوه بر سود اقتصادی عظیمی که از اجرای پروژه های اقتصادی خاورمیانه که یکی از پایه های اصلی صلح محسوب می شود کسب می کند و شریک ثروت های منطقه می شود، سودهای سیاسی کلانی نیز خواهد برد. چون این پروژه ها زمینه را برای گشایش روابط طبیعی و عادی سازی رابط طبیعی با همسایگانش فراهم و مساعد می کند و از این طریق می تواند مسائل حاد خود را با فلسطینی ها مانند مسئله قدس، پناهندگان و حق بازگشت آنان به نتیجه دلخواه خود برساند، یعنی این مسائل را عملا در چهارچوب نظام خاورمیانه ای ذوب کند و به تقویت جایگاهش در چهارچوب پروژه خاورمیانه ای آمریکا که یک مسئله استراتژیک است بپردازد.
خاورمیانه بزرگ
حادثه 11 سپتامبر 2001 موجب شد جورج دبلیو بوش استراتژی پیشدستانه و مبارزه با تروریسم را مطرح سازد و طرح خاورمیانه بزرگ را با استفاده از الفاظ زیبای ((ارتقای دموکراسی)) و ((آزادی انسان ها)) به اجرا درآورد. وی در مرحله اول با حمله نظامی به افغانستان و عراق نظریه آرمانگرایی لیبرالیسم را به چالش کشاند و به نظریه رئالیسم و نئورئالیسسم روحی تازه دمیده است. سیاست خارجی تناقض نمای بوش کلیه نظریه پردازان روابط بین الملل را به شگفتی وا داشت.
جورج دبلیو بوش مبنای طرح خاورمیانه بزرگ را در سخنرانی خود در 6 نوامبر 2003 در واشینگتن، نبودن موهبت دموکراسی در خاورمیانه از شمال آفریقا، مراکش تا خلیج فارس و با اشاره به تک تک کشورهای خاورمیانه از جمله عراق، سوریه، ایران و .. دانست وی اندکی قبل از تهاجم نظامی به عراق در 26 فوریه 2003 سخنرانی در انستیتو آمریکایی اینترپرایز، عزم خود را به استقرار دموکراسی در خاورمیانه به پشتیبانی اروپا و با کمک اسرائیل اعلام و در 3 مارس 2003 به عراق حمله کرد تا دموکراسی را با روش ((سخت افزاری)) به اجرا درآورد و از این طریق مردم این سرزمین را آزاد کند.
بخش هایی از سند اجرایی طرح خاورمیانه بزرگ تحت عنوان مشارکت کشورهای گروه هشت در خاورمیانه، در 13 فوریه 2004 در روزنامه الحیات منتشر و در ژوئیه 2004 کنفرانس گروه هشت در سی آیلند جورجیا در ایالات متحده به بحث گذاشته شد. این طرح بر سه تحول اساسی در زمینه های اصلاحات سیاسی(ارتقای دموکراسی، حقوق بشر و آزادی های بنیادین)، اصلاحات اقتصادی(ارتقای همکاری های اقتصادی منطقه ای، بین منطقه ای و منطقه آزادتجاری) و اصلاحات اجتماعی و فرهنگی(آموزش فراگیر دانش و فن آوری و حمایت از حقوق زنان) مبتنی است. این طرح را کشورهای سی و پنج گانه محدوده طرح خاورمیانه بزرگ به دلیل جانبداری آمریکا از اسرائیل با هدف عادی سازی موقعیت اسرائیل در خاورمیانه، مورد انتقاد جدی قرار داد. برخی معتقدند طرح خاورمیانه بزرگ یا طرح خاورمیانه وسیع تر و آفریقای شمالی در واقع بر اساس مشارکت و اتحاد منطقه ای طراحی نشده است بلکه بیشتر به همکاری های دو جانبه و موردی با دولت های خاص به اجرا در می آید.
بسیاری از سیاستمداران و حقوقدانان، تحمیلی بودن اصلاحات و ارائه الگوهای غیربومی، بدون توجه به شرایط تاریخی اجتماعی و فرهنگی را نوعی مداخله گرایی در امور دولت ها و با مقررات حقوق بین المللی مغایر می دانند. در طرح خاورمیانه بزرگ، اسرائیل یکی از برندگان اصلی منطقه ای در حوزه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. پذیرفتن و نپذیرفتن طرح خاورمیانه بزرگ توسط کشورهای اسلامی منطقه موجب شکاف بین آن ها خواهد شد. به این ترتیب تفرقه و جدایی بین کشورهای اسلامی مخصوصا کشورهای عربی موضوعی است که اسرائیلی ها همواره آرزوی آن را در سر می پروراندند و آن را مهم تر از بمب اتمی تلقی می کنند.
اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک و منحصر به فرد آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ موقعیت و جایگاه کم نظیری بر مناسبات و معادلات اقتصادی خاورمیانه پیدا خواهد کرد و از طرفی با وابسته کردن کشورهای خاورمیانه در بخش های اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و تجاری از هزینه کردن در بخش امنیتی و نظامی رهایی خواهد یافت. بنابراین منافع مشترک آمریکا و اسرائیل در طرح خاورمیانه بزرگ، تصاحب چاه های نفت و جنگ علیه تروریسم و خلع سلاح کشورهای به اصطلاح یاغی بهانه ای برای توجیه اقدامات شان است. حادثه 11 سپتامبر نیز اقدامات خشونت آمیز آمریکا و اسرائیل را برای تامین منافع شان بیشتر توجیه کرده است. دولت اسرائیل همواره آرزومند راه اندازی مجدد خط لوله ((کرکوک-حیفا)) و ((موصل-حیفا)) است. فعالیت های سیا و موساد در پوشش تجارت و بازرگانی در کشورهای خاورمیانه بزرگ از جمله در میان کردها و نیز همکاری با سازمان منافقین قابل ذکر است. به این ترتیب، سرنگونی صدام یک هدف نهایی نبود بلکه بعنوان دریچه ای برای به اجرا درآوردن طرح خاورمیانه بزرگ قابل ارزیابی است.
منابع:
- با سپاس از راهنمایی پژوهشی جناب آقای دکتر حیدرعلی مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
- برگرفته از کتاب منافع استراتژیک مشترک و اتحاد آمریکا و اسرائیل نوشته ی دکتر علی اکبر جعفری
نویسنده: سیدمحمود کمال آرا(زکریا) – پژوهشگر روابط بین الملل
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: