عطنا - برای درک عمیقتر آنچه بین ایران و ترکیه در حال رخ دادن است، باید برخی قواعد تاریخی و ژئوپلیتیکی را درک کنیم. درباره ایران یا پرشیا معاصر میتوان پس از تأسیس سلسله صفویان، از سال 1501 صحبت کرد.
از آن زمان به بعد حدود 10 جنگ بزرگ بین عثمانی ها و صفویان رخ داده است که درگیری های کوچکتر به احتساب نیامدهاند. دلایل اصلی این جنگ ها چه بودند؟ دلیلش ژئوپلیتیکی بود؛ مبارزه برای به دست گرفتن کنترل بر عراق امروزی و قفقاز جنوبی بخاطر مناطق و ارتباطات تجاری و استراتژیک بود.
مهمتر از همه اینکه آخرین جنگ بزرگ در سالهای 1821-1823 رخ داده است. جالبترین موضوع اینکه بعد از سال 1828 وقتی روسیه قفقاز جنوبی را تصرف کرد، جنگ بین عثمانی ها و ایرانی ها متوقف شد، و بعبارتی نیروی سوم موضوع اصلی دعوا را حل کرد و تاحدودی تعادل در قفقاز جنوبی شکل گرفت.
اکنون باید در مورد یک واقعیت جالبتر هم صحبت کنیم: در سالهای 1578-1590 جنگ بزرگی رخ میدهد که ایران در سال 1590 شکست میخورد و آذربایجان امروزی، ارمنستان امروزی و جنوب گرجستان را به عثمانیها واگذار میکند. جالب اینجاست که روایتی درمورد نامه شاه عباس خطاب به فئودور پسر ایوان مخوف - تزار مسکو - وجود دارد که در آن شاه عباس به فئودور پیشنهاد می دهد که بیاید و آذربایجان امروزی به همراه دربند را فتح کند، که در آنصورت او رسما آن مناطق را به عنوان بخشی از مسکو به رسمیت خواهد شناخت.
تزار علاقه ای به این پیشنهاد نشان نمیدهد و بعدها خود شاه عباس این مناطق را دوباره تصرف می کند، اما شایان ذکر است که ایران تمایل دارد این مناطق را به مسکو واگذار کند تا ترکیه را از شمال خود دور نگه دارد.
سال قابل ذکر بعدی 1907 است که به ما در درک وضعیت ایجاد شده کمک می کند. در قرن نوزدهم، رقابت بزرگی بین بریتانیای کبیر و روسیه برای گسترش استیلا بر آسیای مرکزی، ایران و افغانستان وجود داشت. این قضیه با نام "مسابقه بزرگ" در تاریخ آمده است.
این مبارزه در سال 1907 پایان یافت وقتی بریتانیا و روسیه پیمان صلحی را امضا کردند تا مشترکاً در برابر تلاشهای آلمان برای کنترل راههای تجاری عراق، قفقاز جنوبی و ایران ، از طریق عثمانی مقابله کنند. ساخت راهآهن برلین - بغداد یکی از محورهای اصلی این مبارزه بود که برلین از طریق آن می خواست تجارت میان اروپا و خاورمیانه را تحت کنترل خود بگیرد و آن را تا مصر و دریای هند گسترش دهد.
ظهور بازیگر سوم شرایط را تغییر می دهد. قابل ذکر است که روسیه و انگلیس با نیروهای مشترک از تمامیت ارضی ایران تضعیف شده در آن زمان در برابر اتحاد عثمانی و آلمان محافظت میکردند. البته ایران بخش قابل توجهی از حاکمیت خود را از دست داد که در نتیجه آن، به سه قسمت تقسیم شد: بریتانیایی، روسی و منطقه حائل بین آنها.
حالا به رویدادهای امروز برگردیم. در ترکیه دولت درتبعید آذربایجان جنوبی تشکیل شده است، ایران هم در حال ایجاد جنبشی برای الحاق نخجوان به ایران است و رزمایشات نظامی از هر دو طرف در حال انجام است.
این امر به دلیل تضعیف روسیه است که در نتیجه آن، دعوا برای قفقاز جنوبی و عراق که پس از آخرین جنگ ایران و عثمانی در سالهای 1821-1823 متوقف شده بود، از سر گرفته میشود. اکنون غرب از طرف ترکیه برعلیه ایران و روسیه به میدان میآيد و همانطور که متوجه شدید، مبارزه برای ارتباطات شمال-جنوب و شرق-غرب درجریان است.
"مسابقه بزرگ" جدید تازه دارد شروع میشود و اتفاقات اصلی هنوز پیش رو هستند و هیچکس قصد ندارد تسلیم طرف مقابل شود.
ضعف اندیشه سیاسی ارمنی به این دلیل است که در دهه 1990 یک جریان سیاسی در ارمنستان شکل گرفت که در سال 2018 به قدرت رسید و تز اصلی آن این بود که اگر آرتساخ را به آذربایجان واگذار کنیم، قادر خواهیم بود در صلح و آرامش زندگی کنیم، بدون درک این مسئله که موضوع جنگ و صلح اصلا به واگذار کردن و نکردن ما بستگی ندارد. امروز نیز در رسانههای خبری ارمنی تبلیغات اینچنینی و دیگر تبلیغات ابتدایی در جریان است که هدفش گمراه کردن جامعه و ایجاد تصور کذب از واقعیت است."
نویسنده: استپان دانیلیان
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: