عطنا - در حوادث چند روز گذشته، بخشی از جامعه که به رسانههای خارجی و یا صفحات مجازی دسترسی داشتند، از اغتشاشات برداشتی کاملا متفاوت از سایر اقشار جامعه پیدا کرده اند.
حقیقت آن است، افرادی که حوادث ابتدای انقلاب اسلامی و فتنههای دهههای گذشته را دیده اند میدانند تشکیلات و لیدرهای اغتشاشات اخیر نه به اندازه حزب توده سازمان یافتهاند و نه نسبت به فتنهی سال ۸۸ جمعیت و برنامه ریزی دارند، اما آنچه با پیگیری رسانههای خارجی برداشت میشود شرایط حاد و بحرانی است که کاملا خلاف واقع است. سالهاست که ضدانقلاب رویا پردازی میکند و هرشب در رسانههای خود ایران را براتدازی میکند و این مسائل قابل اعتنا نبست ، اما این بار مشخص شد که به معنای واقعی جنگی رسانهای علیه کشور آغاز شده که کمکاری رسانههای داخلی در برابر آن، باعث ایجاد دوقطبی، ایجاد شبهه در اذهان و نفرت در قشری از جامعه نسبت به اقشار دیگر خواهدشد.
عقبماندگی معاونت سیاسی در تقابل با رسانههای ضدانقلاب؛ نه برنامه ریزی مشخص نه فرم ارائه مناسب
برجستهسازی، یکی از رایجترین تاکتیکهای رسانهای است. رسانه هاى خبرى با استفاده از این روش، موضوعاتی را که به عقیده آنها باید مردم به آنها فکر کنند، در معرض دید مخاطبان قرار میدهند. با این روش رسانه با بمباران خبری به مخاطب اجازه نمیدهد در میان انبوه اطلاعات و اخبار به جستوجو بپردازد و خوراکی برای اندیشیدن بیابد، رسانه اینگونه قدرت فکر و تحلیل و نتیجه گیری را از مخاطب گرفته و نتیجه گیری نهایی را به وی القا میکند.
برای مثال در اتفاقات اخیر، رسانههای خارجی به جای پرداختن به اغتشاشات و خرابیهای به بار آمده از آن، تعداد افراد تجمع کننده، صدمات وارد شده به مردم و اموال عمومی و جرم های صورت گرفته در این اغتشاشات تنها به اصل برگزاری تجمعات، استفاده از واژه معترض به جای اغتشاشگر و نحوهی برخورد پلیس با این افراد پرداخت و از مخاطبین خود فرصت تفکر در خصوص جمعیت اندک این افراد، اقدامات خشونت آمیز و خلاف قانون این افراد، و همچنین وظیفه ذاتی پلیس در برخورد قاطع با برهم زنندگان امنیت را گرفت. این جدای از دروغ سازی های صورت گرفته بود.
اما رسانهی ملی به عنوان رسانهی اصلی و پرمخاطب ترین کانال ارتباطی مردم با رسانه، نه تنها روایت اول را از دست داد، بلکه در تعداد اخبار تولیدی و از آن مهمتر کیفیت و شیوهی اخبار جهت اعتمادسازی برای مخاطب نیز به درستی عمل نکرد.
نبود برنامهی مشخص در راس معاونت سیاسی و ضعف مشهود در پیاده سازی همان برنامههای نصفه و نیمه باعث شد اعتماد قشری که تحت تاثیر پمپاژ خبری رسانههای فارسی زبان خارجی هستند به درستی جلب نشود.
در بحران اخیر محافظهکاری در دعوت از مهمانان برای گفتوگو در خبرسیما جای خود را به سطحینگری و سلیقهی فردی داد که از مهمانان و چیدمان آنان مشخص بود و به طور کلی، دیر هنگام، ناکافی و غیرحرفهای میتواند بهترین توصیف از عملکرد خبر سیما باشد.
خود را محدود نکنید، تمام اقشار مخاطب شما هستند
آنطور که مراجع انتظامی در گزارشات خود عنوان کردند، بسیاری از دستگیر شدگان اغتشاشات اخیر دهه هشتادی و سنین زیر ۲۳سال هستند. در همبن زمینه رسانهملی باید به سوالی مهم پاسخ دهد و آن برنامهی این سازمان برای نسل جدید است! برخلاف دهه های گذشته صداوسیما هیچ برنامه ای برای تخاطب با جوانان و جذب آنان نداشته و ندارد، یا حداقل اینگونه به نظر میرسد. جدای از بحث کلان حتی در زمان بحران نیز شاهد هیچ اقدام عملی برای تقابل با شایعه پراکنی و نشر اکاذیب دشمن و پاسخگویی به شبهات نوجوانان در پرمخاطب ترین رسانهی کشور نبودیم، استفاده از روشها و چهرههایجدید نیز از دیگر حلقههای مفقوده است که یا ناشی از عدم شناخت مسئولین از جایگاه مهمی است که در آن قبول مسئولیت کرده اند و یا با نگاه خوشبینانه ناتوانی در عملیاتی کردن تصمیمات در این زمینه.
خلاصهی آنچه باید مورد توجه قرارگیرد آن است که تمام رسانه ها در قدم اول نیاز به اعتمادسازی میان مخاطبان خود دارند و سپس بیان حقیقت با شیوه های نوین ارتباطی که برای نسل جدید ملموس تر است.
نویسنده: پیمان ماهورگیلانی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: