عطنا - ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول هفته وحدت نامگذاری شده است؛ روز دوازدهم ربیع از منظر اهل سنت و روز ۱۷ ربیع از منظر شیعیان، سالروز میلاد باسعادت پیامبر(ص) است.
قرآن کریم بر مقوله وحدت مسلمانان و پرهیز از تفرقه تأکید فراوانی دارد، کمااینکه این واژه در روایات هم پرتکرار است.
برای بررسی موضوع وحدت و مصادیق و ضرورت آن و اینکه تا چه حد برداشت ما از وحدت بین شیعه و سنی درست است، گفتوگویی با محمدکاظم شاکر، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، انجام شده که در ادامه میخوانید؛
اگر بخواهیم به صورت ریشهای به این واژه نگاه کنیم، وحدت در برابر اختلاف و تفاوت قرار دارد. اختلاف چیز بدی نیست و نشاندهنده تفاوتها بین انسانهاست، زیرا هیچ انسانی نمیتواند مانند انسان دیگری باشد. تفاوتهای فردی امری بدیهی است و نباید تصور کنیم که این نوع اختلاف و تفاوت ناهنجار است. ممکن نیست که دو انسان مانند همدیگر فکر کنند و ظاهر آنها مثل هم باشد. وقتی این تفاوتها وارد ظرف اجتماعی شود، ممکن است به اختلاف بینجامد، مثلا دو نفر با همدیگر ازدواج میکنند و در بین آنها اختلاف سلیقه و فکر و اندیشه وجود دارد و ما نمیتوانیم این اختلافات را از بین ببریم، بلکه هنر ما این است که با وجود این تفاوتها و اختلافنظرها بتوانیم بر پایه مشترکات، زندگی اجتماعی رو به پیشرفتی داشته باشیم.
خانمها با مردان تفاوت دارند و هیچ کسی منکر این اختلافات نیست، ولی همین اختلافات و تفاوتها سبب میشود که یک دختر و پسر بتوانند تشکیل زندگی داده و مکمل هم باشند؛ بنابراین اختلاف اندیشه بد نیست، بلکه خوب هم هست و باعث رشد افراد میشود و میتواند سکوی پرش طرفین باشد.
در ایام میلاد باسعادت نبیاعظم هستیم. از ایشان روایت شده که اختلاف امت من رحمت است و اگر معنای مشهور را بگیریم، اختلاف فکری و اندیشه بین علمای اسلامی، رحمت است. البته زمانی اختلاف رحمت است که ما بر مشترکات تاکید کنیم. زن و مرد با وجود اختلافات زیاد، هر دو انسان هستند و وقتی اختلاف روی سکوی اشتراک قرار بگیرد، سکوی پرش رشد و ارتقای انسان است.
اختلاف اندیشه اعم از سیاسی، اجتماعی و دینی و... اینگونه است؛ مثلا اگر دو حزبی که با هم اختلاف نظر سیاسی دارند براساس قانون عمل کنند، برای حکمرانی خیلی خوب است. دنیای سیاست امروز تکحزبی نیست، زیرا به دیکتاتوری ختم میشود، ولی وقتی دو حزب بزرگ سیاسی با هم رقابت کنند و بر مشترکات پافشاری کنند، مایه رشد جامعه خواهد بود و در مورد مذاهب هم همینطور است؛ البته به شرط اینکه اختلاف به نزاع منجر نشود. معیار ما در اینکه اختلاف تا کجا خوب است این است که منجر به نزاع نشود. قرآن کریم فرموده است که اگر در موردی تنازع کردید، به حکم خدا و رسول بازگردید. پس از دید قرآن، اختلاف بد نیست، بلکه خداوند همه را از نزاع نهی کرده است.
اختلاف نمود اجتماعی تفاوتهاست و کسی نمیتواند آن را حذف کند و اگر کسانی بخواهند اختلافات را حذف کنند، کار غلطی است؛ ممکن نیست در جامعهای فقط یک اندیشه و دین و مذهب و قوم و فکر حاکم باشد؛ حتی اختلاف ادیان طبیعی است و قرآن فرموده که ما بر گروهی شرعه و منهاج قرار دادیم و اگر میخواستیم، همه را امت واحد قرار میدادیم، ولی اراده خدا بر این موضوع تعلق نگرفته است؛ یعنی یکسانی و هماهنگی در همه زمینهها ذاتا ممکن نیست و خدا هم نخواسته است.
فلاسفه میگویند که تکثر در عین وحدت و ما هم میگوییم وحدت در عین اختلاف و اختلاف در عین وحدت مفید است نه اینکه همه یک صدا و اندیشه و فکر داشته باشند. خداوند هم برای هر گروهی شرعه و منهاجی قرار داده و در سوره مائده و برخی سورههای دیگر اختلاف ادیان را به رسمیت شناخته است. بنابراین اگر اینطور نگاه کنیم، نباید بگوییم اختلاف بد است، بلکه اختلاف در عین وحدت و وحدت در عین اختلاف خوب است، به شرطی که منجر به نزاع نشود.
به نظر بنده بحث شیعه و سنی بیجهت بزرگ شده و آن هم به دلیل نزاعهای تاریخی بسیار تاسفبرانگیز است و هنوز برخی در آتش آن میدمند، وگرنه در یک مذهب هم ممکن است که اختلافات بیشتری وجود داشته باشد. اختلاف فرقههای مختلف اهل سنت کمتر از اختلاف شیعه و سنی نیست و اگر این اختلافات را کنار بگذاریم، دانشمندان در همه چیز اختلاف دارند، حتی در تفسیر قرآن. البته بنده این اختلافات را هم بد نمیدانم، زیرا تفسیر مبتنی بر فهم انسانهاست و از نوع ریاضیات نیست که دو ضرب در دو چهار شود و از جنس علوم تجربی نیست که عنصری با عنصر دیگر ترکیب شود. بنابراین آنچه مبتنی بر اندیشه انسان باشد مورد اختلاف است و نمونه بارز آن علوم انسانی است. علوم انسانی مبتنی بر اندیشه و رفتار انسان است و انسانها در مورد دین نظر دادهاند و اختلاف در برداشت آنهاست و این اختلافات میتواند مایه رشد باشد.
حقانیت هم نمیتواند توجیهکننده این موضوع باشد. در دوره مدرن باید کلیدواژههای خودمان را تغییر دهیم و به جای اینکه بگوییم ما درست و بر حق هستیم و هر کسی غیر از ما ناحق است، بگوییم ما با هم متفاوت هستیم. عملا هیچ فرقی ندارد، ولی تعابیر خوب بار مثبت دارد و تعابیر بد بار منفی. ما نمیگوییم برای وحدت، یک شیعه باید سنی و یک سنی شیعه شود، ولی همین که به دیگری بگوییم ما حق هستیم و تو باطل میتواند تشدیدکننده اختلافات باشد و مانند بنزین بر آتش نزاع ریخته شود.
اگر قصد داریم وحدت در عین اختلاف و اختلاف در عین وحدت داشته باشیم، نباید از واژههایی استفاده کنیم که بوی اهانت از آن استشمام شود. بنده به خاطر دارم در تدوین قانون اساسی برخی اصرار داشتند که باید بنویسیم «مذهب رسمی جمهوری اسلامی مذهب حقه جعفری است». یکی از علما که در آن زمان نایب رئیس خبرگان و پیشنهاددهنده هفته وحدت بود گفت که خودمان میدانیم که مذهب حقه هستیم، ولی چه ضرورتی دارد که آن را در قانون بیاوریم تا اهل سنت تصور کنند که ما آنها را باطل میدانیم و از ما برنجند؟ البته در نهایت اعضای خبرگان نپذیرفتند که این واژه ثبت شود، زیرا وقتی کلمه «حقه» ذکر شود، یعنی طرف مقابل باطل است. بنابراین باید از آن اجتناب شود، کمااینکه ما دوست نداریم آنها خودشان را حق بدانند و ما را باطل. این کلیدواژهها در مقاطعی از تاریخ مشکلی نداشته است، ولی امروز مفید نیست؛ برخی ممکن است بگویند که ما این کلیدواژهها را از قرآن گرفتهایم، ولی در زمان نزول قرآن کریم شیعه و سنی وجود نداشت و سیاق آیات و مخاطب آن متفاوت است؛ این کلمه یک مفهوم منفی به طرف مقابل القا میکند و باید حذف شود.
انسانها متفاوت میاندیشند، ولی امکان گفتوگو هست و اتفاقا وحدت با گفتوگو سازگار است، ولی القای بار منفی و اهانت مخل وحدت و گفتوگوست. ما در یک خانواده چند نفره هم اندیشههای مساوی نداریم، در حالی که همه از یک پدر و مادر و عضو یک خانواده هستیم، ولی منافع مشترکی داریم؛ الان نزدیک به یک و نیم میلیارد مسلمان در ۵۷ کشور اسلامی داریم و به قول امام خمینی(ره)، اگر هر مسلمانی یک سطل آب به سمت اسرائیل بریزد، غرق خواهد شد. بنابراین مسلمین یک خانواده هستند و باید بر اشتراکها تمرکز کنند.
الان فرزندانم مانند من نمیاندیشند و نسل جدید هم مانند نسل قبل تفکر و اندیشه ندارد. ما همه ایرانی و مسلمان و از یک خانواده با مصالح و منافع مشترک هستیم و قطعا تمرکز بر مشترکات مفید خواهد بود. اگر فرزندی بداند که والدینش از یک واژه خوششان نمیآید، نباید آن را به کار ببرد و برعکس اگر فرزندان هم به مسئلهای حساس هستند، نباید والدین آن را به کار ببرند.
گفته شده که حوادثی برای حضرت زهرا(س) اتفاق افتاده و ممکن است کسانی بگویند این ماجرا رخ نداده است، ولی آیا مسببان هتک حرمت به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و کسانی که ایشان را مورد ضربوشتم قرار دادهاند اکنون زنده هستند تا آنها را محاکمه کنیم؟ آیا باید امروز برای آن مسئله دعوا و تفرقه ایجاد کنیم؟ گاهی به دانشجویانم که در این موضوعات نگاه تندی دارند میگویم که اگر شما به دنبال پیروی از حضرت زهرا(س) هستید که همه باید باشیم، آیا به دنبال پیاده کردن صفات و ویژگیهای آن حضرت در زندگی هستید؟ حضرت زهرا(س) و همسر و فرزندانشان کسانی هستند که سوره «هل اتی» در وصفشان نازل شد و سه شب متوالی روزهدار بودند و غذای خود را با وجود گرسنگی به مسکین و یتیم و اسیر دادند و ما به عنوان پیرو اهل بیت(ع) چقدر این کارها را انجام میدهیم؟
چرا به دنبال این نمیرویم که فضایل آنان را در زندگی خود پیاده کنیم؟ برخی صحابه پیامبر(ص) ویژگیهای ممتازی داشتند که قرآن از آنها به بزرگی یاد کرده و فرموده است: «رضی الله عنهم و رضوا عنه»؛ اگر الان وحی نازل شود، کدامیک از ما طوری زندگی میکنیم که خداوند اعلام کند که از ما راضی است؟ چرا از این صفات الگو نگیریم، پیامبر(ص) اسوه حسنه و رحمت للعالمین است و چون خشن نبود، مردم دور او حلقه زدند. حالا کدام یک از ما شیعیان و اهل سنت که به یکدیگر اهانت میکنیم و دیگری را از خود میرانیم این صفت پیامبر(ص) را داریم؟
مسائلی مانند اختلاف در روز ولادت، مسئله بزرگی نیست، اینکه ما بگوییم ۱۷ ربیع و دیگران بگویند ۱۲ ربیع روز میلاد است. آنچه برای ما از پیامبر(ص) مانده صفات و فضایل و ویژگیهای برجسته ایشان است. اگر ما دیگران را جذب دین کنیم، شبیه پیامبر(ص) رفتار کردهایم و اگر دیگران را از خودمان دور کنیم، چگونه ادعای تبعیت از پیامبر(ص) را داریم؟
باید نگاه تاریخی را از فضای اجتماعی امروز دور کنیم و به دنبال اجرای درصدی از فضایل بزرگان دینی باشیم و اختلافات را کنار بگذاریم. اگر اینطور باشیم نه تنها وحدت اسلامی ایجاد میشود، بلکه غیرمسلمین هم جذب اسلام خواهند شد. مونتگمری وات، که چند دهه از عمرش را صرف مطالعات اسلامی کرده و چند کتاب درباره پیامبر(ص) نوشته، میگوید؛ اخلاق خوب یک دانشجوی مسلمان سبب شد تا من به مطالعات اسلامی روی بیاورم یا مایکل کوک آمریکایی دو جلد کتاب در مورد امر به معروف و نهی از منکر نوشته است و نقل میکند که برخورد یک زن مسلمان در مترو با فردی که مورد ظلم دو سه نفر از افراد دیگر قرار گرفته بود سبب جذب من به این دستور خوب اسلامی شد. اگر به اسم دفاع از حق بر طبل اختلاف میکوبیم، راه غلط را میرویم، ولو اینکه این کار از هر فردی اعم از شیعه و سنی سر بزند و اگر به وحدت کمک میکنیم، راه درست را طی میکنیم.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: